ندای اصفهان- سیدامین درخشانی (طلبه درس خارج قم- کارشناس ارشد فلسفه کلام)
شاید کسانی که با گفتار رهبر آشنا هستند گمان کنند این بیانیه چندان مطلب جدیدی نسبت به دیگر سخنرانیها و افادات معظم له نداشته باشد. توجه به «کارکرد» این بیانیه و نیز نگاه جامع به محتوای این مرقوم شریف شاید این نظر ابتدائی را تعدیل کند. همچنین نکات ظریف و قابل تاملی در گوشه های آن جای دارد که شایسته واکاوی و بررسی صاحبان اندیشه میباشد. بنابراین در این نوشتار به سه مطلب اشاره میگردد:
1. کارکرد بیانیه 2. نگاهی جامع نسبت به آن 3. برخی از نکات قابل تأمل
عنوان «گام دوم» حاکی از به پایان رسیدن فصلی از دفتر انقلاب و آغاز فصلی نو است. این امر حاکی از نوعی تغییر است چنانکه هر فصلی با فصل گذشته اش تفاوت هایی دارد و این تفاوتها میتوانند منشاء تغییر روشها و اولویت ها شوند. طبیعتا این تغییر دفعی و «کون و فسادی» نیست، بلکه تغییر تدریجی است. همچنانکه تغییر فصول سال نیز تدریجی میباشد. رهبر فرزانه در این بیانیه هم خبر از رسیدن فصل جدید میدهند و هم زمینه را برای گشوده شدن فضای جدید و فصل نو فراهم میآوند.
پس بیانیه «گام دوم» هم اخبار است و هم انشاء. اگرچه این دو مقطع زمانی دارای حقیقتی واحد و متصل میباشند و هر دو قدمهایی برای رسیدن به اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی است اما باید تمایز آنها نیز مشخص شود تا بتوان بنا بر شرایط جدید رفتارهای جامعه تنظیم شود. تبیین فضای جدید خود سبب ایجاد فضایی جدید میگردد. بنابراین این دو فصل از جهاتی دارای اشتراک و وحدت میباشند و از جهاتی دارای افتراق و کثرت.
جهات مشترک میتوان چنین برشمرد:
1- اهدافی چون «خودسازی و جامعهپردازی و تمدّنسازی» سمت و سوی گام طی شده و گامی که باید برداشته شود هر دو در همین مسیر است.
2- شعارهایی که ریشه در فطرت بشر دارند و اختصاص به زمان و مکان خاصی ندارند : «آزادی، اخلاق، معنویّت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست.»
3- مواجهه مستمر با دشمنان، بدخواهان و مستکبران
اما جهات افتراق:
1- گام نخست از دو جهت از صفر آغاز شده بود: اول از حیث «وضع به شدّت نابسامان داخلی و عقبافتادگی شرمآور در علم و فنّاوری و سیاست و معنویّت و هر فضیلت دیگر» و وابستگی بی سابقه رژیم حاکم به بیگانگان، به نحوی این حکومت «اوّلین رژیم سلطنتی در ایران بود که به دست بیگانه -و نه به زور شمشیر خود- بر سرِ کار آمده بود»، دوم از حیث نداشتن تجربه در روند انقلابی که بر پایه اسلام باشد.
اما گام دوم در شرایطی آغاز به برداشته شدن میکند که کشور دارای شرایطی اینچنینی میباشد: «کشور و ملّتی مستقل، آزاد، مقتدر، باعزّت، متدیّن، پیشرفته در علم، انباشته از تجربههایی گرانبها، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفتهای علمی، ر کورددار در رسیدن به رتبههای بالا در دانشها و فنّاوریهای مهم …، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزههای جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیّت جوان کارآمد.»
2- گام اول به همین دلیل بسیار دشوارتر بوده است ولی گام دوم «به گمان زیاد، به دشواریِ گذشتهها نیست،» البته به دلیل پیچیدگی ها خاص خود نیازمند «همّت و هشیاری و سرعت عمل و ابتکار جوانان» میباشد.
3- اگرچه ایران در گام نخست در امور مختلفی رشد داشته است، اما در گام دوم باید به «الگوی کامل نظام پیشرفته اسلامی» تبدیل شود.
4- مواجهه با مستکبران اگرچه وجه مشترک هر دو گام است اما کیفیت این چالش دارای «تفاوتی کاملاً معنیدار» میباشد. در گام نخست «تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی یا تسخیر لانه جاسوسی» مطرح بود ولی الآن «حضور مقتدرانه در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن نفوذ آمریکا در منطقه غرب آسیا» مطرح است. آن زمان «مشکل غرب جلوگیری از خرید تسلیحات ابتدایی برای ایران» بود و حالا مشکل آنها «جلوگیری از انتقال سلاحهای پیشرفتهی ایرانی به نیروهای مقاومت است» و…
این موارد نمونهای از شرایط متفاوت این دو برههی زمانی است و باید متناسب با شرایط جدید به برنامهها راهبردی مناسب اندیشید.
آفت مهمی که میتواند در تحلیل این بیانه رخ دهد جزئینگری است. طول و تفصیل بیانیه گام دوم و نیز اشاره به نکات متعدد و متنوع در این بیانیه حجابی شده است که روح معنایی آن محجوب واقع شود. همچنان که یک مقاله داری کلیدواژه هایی است میتوان برای محتوای آن مقاله “کلید معنی” در نظر گرفت. کلید معنی مفهوم مهمی است که در سرتاسر نوشتار نقش اساسی بازی میکند.
برای پرهیز از افتادن در دام جزئینگری باید کلید معنای این نوشتار را کشف کرد. به نظر میرسد “امید” همان کلید معنای این نوشتار است. امید همان “کلید اساسیِ همهی قفلها” از نظر رهبر رهبین انقلاب است. پیکرهاصلی بیانیه تبیین منطقی بودن امیدواری در شرایط فعلی میباشد و هفت توصیه نهایی بیانیه درختهایی است که در بستر و زمین امید به بار مینشیند.
نکته مهمی که باید توجه صاحبان اندیشه و رسانه و هنر را به خود جلب کند، الگویی است که رهبر معظم برای تبیین منطقی بودن امیدواری در این متن پیشگرفتهاند. بیانیه زمان را به سه قسمت تقسیم میکند؛ گذشته: یعنی پیش از انقلاب، حال: یعنی گام اول و چهل سال نخست انقلاب و آینده: یعنی گام دوم و چهل سال فراروی انقلاب.
امید به عنوان کلید رسیدن به اهداف و آرمانهای بلند و شرط موفقیت در گام دوم و آینده معرفی شده است. اما چگونه کسانی که قرار است این راه را طی کنند در شرایط فعلی که دائما روح نامیدی از طرف دشمنان و دوستان نابخرد دمیده میشود میتوانند امیدوار باشند؟ راهکار مهم این است که شرایط فعلی(گام نخست) در بستر گذشته (پیش از انقلاب) دیده شود.
به همین منظور رهبر سخن خود با آینده سازان (مخاطبان اصلی گام دوم) با اشاره به گذشته آغاز میکنند: «اینک در آغاز فصل جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی، این بندهی ناچیز مایلم با جوانان عزیزم… سخن بگویم. سخن اوّل دربارهی گذشته است.» بصیرت تاریخی و معرفی صحیح تاریخ گذشته نه چندان دور زمان پهلوی و باور به اوج انحطاط رژیم پهلوی کلید باور به رشد نسبی و ارزشمند در دوران فعلی(گام نخست) است، که این خود کلید فتح قلههای آینده (گام دوم) است.
اگر هر شخص تصور صحیحی از شرایط اسفناک زمان طاغوت داشته باشد لاجرم پیشرفتها را به شکل ملموسی حس خواهد کرد و لاجرم امید در قلب او روزنه باز خواهد کرد. اما مع الاسف نه تنها دشمنان دائما در حال ایجاد تصویر غلط از گذشته و حتی حال میباشند بلکه دوستان نیز گاهی یا در این زمینه کوتاهی میکنند و یا حتی در برخی موارد دیده میشود حافظه تاریخی خود را از دست داده اند و این ثمری جز ناامیدی نخواهد داشت. «دشمنان انقلاب با انگیزهای قوی، تحریف و دروغپردازی دربارهی گذشته و حتّی زمان حال را دنبال میکنند و از پول و همهی ابزارها برای آن بهره میگیرند.»
در این بیانیه در زمینههای مختلف علمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، عدالت اجتماعی و … یک به یک مقایسهای میان چهل سال نخست و زمان طاغوت شده است، البته کشش قلم بیش از این نیست و باید به شیوههایی بهتر این مطلب تبیین شود. لذا شایسته است صاحبان رسانه و به خصوص هنرمندان با بهرهگیری از همین روش حقایق تاریخی تبیین نمایند و کلید امید را به نسل حاضر هدیه دهند
این مهمترین دلیل منطقی بودن امیدواری و غیر منطقی بودن ناامیدی در شرایط فعلی است. علاوه بر این رهبر انقلاب به ظرفیت های ذاتی کشور اشاره مینمایند: «ایران با دارا بودن یک درصد جمعیّت جهان، دارای ۷ درصد ذخایر معدنی جهان است: منابع عظیم زیرزمینی، موقعیت استثنائی جغرافیایی میان شرق و غرب و شمال و جنوب، بازار بزرگ ملّی، بازار بزرگ منطقهای با داشتن ۱۵ همسایه با ۶۰۰ میلیون جمعیّت، سواحل دریایی طولانی، حاصلخیزی زمین با محصولات متنوّع کشاورزی و باغی، اقتصاد بزرگ و متنوّع، بخشهایی از ظرفیّتهای کشور است؛ بسیاری از ظرفیّتها دستنخورده مانده است. گفته شده است که ایران از نظر ظرفیّتهای استفادهنشدهی طبیعی و انسانی در رتبهی اوّل جهان است.»
لابلای این مرقوم ارزشمند پر است از نکات مهم و لطائف و دقائق پربها که صاحب نظران میتوانند به هر یک از آنها با عنوانی مستقل بپردازند. به اختصار به چند مورد اشاره میشود:
1- تفاوت حکومت علوی و حکومت مهدوی: حکومت مهدوی حکومتی آرمانی است که در آن همهی آرمانهای بلند معنوی و دنیوی بشر محقق میشود. این حکومت نقطه نهایی همهی مصلحان و نیز دلیل مهم برای امیدواری برای تلاش برای تحقق کامل کمالات اجتماعی بشر است. اما حکومت علوی اگرچه در رأس آن شخص شخیص امام معصوم و حضرت علی علیهالسلام واقع شده است، اما با این حال خالی از لغزش و خطا نیست. «وسوسهی مال و مقام و ریاست، حتّی در عَلَویترین حکومت تاریخ یعنی حکومت خود حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) کسانی را لغزاند.»
حکومت علوی و مهدوی هر دو برای حکومت مصلحان الگو است، اما به دو نحو: حکوت مهدوی الگوی آرمانی و حکومت علوی الگوی مجاهدت فروان برای تحقق نسبی آرمانها، بنابراین اگرچه همیشه باید کاستی ها را شناخت و با آن مبارزه کرد ولی هیچ گاه نباید این کژیها باعث یأس و دلزدگی شود، همچنین عدم تحقق کامل و تام اهداف الهی نباید مایه پا پس گذاشتن مردم و رهبران الهی برای مجاهدت در راستای تحقق نسبی آرمانها شود.
در واقع رویدادهای خلاف شرع در تحت حکمرانی امام معصوم باطل کنندهی مستمسک ظاهرگرایان مقدس مآب برای عدم دخالت در امور سیاسی میباشد. پس اگر در شرایط فعلی کشور خود مشکلاتی هر چند مهم میبینیم باید به دل مشکلات زده و با آنها مبارزه کنیم نه اینکه نا امیدانه با دلیل اینکه ممکن نیست مشکل به را به کلی برطرف کرد دست از مبارزه برای اصلاح برداشت.
2- سرّ جاودانگی شعارهای انقلاب ریشه آن شعارها در فطرت بشری است. این شعارها نه هوس و نیاز چند صباح بشر بلکه میل فطری بشر است.
3- نظریّهی “نظام انقلابی”: همیشه میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری بدوی به چشم میرسد. اما در جمهوری اسلامی بعد از گذشت چهل سال علاوه بر وجود ساختارها و نظام سیاسی هنوز جوشش انقلابی زنده است و این هر دو یک دیگر را به نوعی تعدیل کرده است و از خارج شدن هر یک از ریل اهداف و آرمانها انقلاب جلوگیری میکنند. یقینا زنده بودن این دو مقوله به ظاهر متضاد و اثرگذاری هر دو پس از چهل سال در خور توجه و نظریه پردازی صاحبان اندیشه است.
4- تغییر یافتن روند تاریخی جهان با پیروزی انقلاب اسلامی و ایجاد روشی جدید در اداره جهان بر پایه معنویت و خواست فطری بشر.
5- تکیه به جوانان برای برداشته شدن گام دوم: فقط با احساس مسئولیت جوانان است که این درخت به بار مینشنید، به صورت کاملا ملموسی مخاطب اصلی بیانیه نه مسئولین هستند و نه عموم مردم بلکه جوانان. و شرط تحقق اهداف گام دوم همراهی مسئولان شمرده نشده است بلکه این جوانان هستند که میتوانند با اراده خود این بار را به سرمنزل خود برسانند. البته جوانان برای این امر باید و مسئولیت پذیرند و سعی کنند وارد حیطه مسئولیت شوند.
«مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان، فعّالان جوان، در همهی میدانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بینالمللی و نیز در عرصههای دین و اخلاق و معنویّت و عدالت، باید شانههای خود را به زیر بار مسئولیّت دهند، از تجربهها و عبرتهای گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیهی انقلابی و عمل جهادی را به کار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفتهی اسلامی بسازند.»
«این سخنان در قالب سیاستها و قوانین، بارها تکرار شده است ولی برای اجرای شایستهی آن، چشم امید به شما جوانها است؛ و اگر زمام ادارهی بخشهای گوناگون کشور به جوانان مؤمن و انقلابی و دانا و کاردان -که بحمدالله کم نیستند- سپرده شود، این امید برآورده خواهد شد؛ انشاءالله.»
6- هفت توصیه پایانی هر کدام جداگانه قابل بررسی است اما به طور کلی آنچه به چشم میخورد و حاکی از ماهیت جمهوری اسلامی است همنشینی این عناوین کنار یکدیگر میباشد: علم، معنویت و اخلاق، اقتصاد، عدالت، اسقلال و آزادی، مرزبندی با دشمن و سبک زندگی. این هفت امر در جمهوری اسلامی به یکدیگر گره خورده است و قابل انفکاک از یک دیگر نیست. دانش بدون اخلاق و اقتصاد بدون عدالت مطلوب جمهوری اسلامی نمیباشد.
7- مشکل اصلی اقتصاد عیوب ساختاری و ضعف مدیرتی و یک امر داخلی است و نه تحریمهای خارجی. همچنین مشکل اصلی ساختار اقتصاد فعلی وابستگی به نفت میباشد که منشاء دیگر مشکلات شده است.
8- همهی افتخارات محصول جهت گیری انقلابی: “اگر بیتوجّهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهههایی از تاریخ چهلساله نمیبود -که متأسّفانه بود و خسارتبار هم بود- بیشک دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت.
سید امین درخشانی (طلبه درس خارج قم- کارشناس ارشد فلسفه کلام)
انتهای پیام/