بدان انسان که اگر راهت را گم کردی از جای بدی سر در می آوری و یک وقت می بینی در گودالی به نام قبر افتاده ای که چشم در جهان دیگر باز کرده ای، در یک طرف تو فرعون ها و نمرودها و پهلوی ها نشسته اند... ای انسان چرا این همه سقوط کرده ای؟ خدا تو را آفریده بود که مقامت والا و بالا شود
بروید ای مکتب های دنیا به سراغ کارتان که جز انسان های وارونه و علاقمند به دنیا و بی محتوا و جاسوس ها و حیله گرها نمی پرورانید و خود را در مقابل مکتب اسلام، مکتب فرض می کنید. بروید دنبال کارتان و اگر می خواهید هدایت پیدا کنید بیائید زیر چتر اسلام و قرآن و ببینید چه دستور می دهد و چه پرورش می دهد
خدا من گاهی عبادتم گناه است پس چگونه گناهم گناه نباشد، این نماز نیست. این یک نمونه نفاق است. نمی گویم کافر شدی اما این نفاق است که دیگران می گویند فلانی با خدا راز و نیاز می کند ولی تو در فلان جا خرما می خوری؛ این درست نیست
اینکه انسان با چه کسی رفیق باشد و اوصاف رفیق چیست، بسیار با اهمیت است و بسا شده است که رفاقت یک ساعت و یک ماه و یک سال انسانی را سعادتمند کرده و خط مشی بیست ساله و سی ساله یک انسان را برگردانده، از شقاوت به سوی سعادت ابدی یا از سعادت ابدی به سوی شقاوت برده است
از روزی که انسان بار تکلیف بر دوشش گذاشته شد، این جنگ شروع می شود. روزی پیروزی است و غلبه، و روزی شکست است و مغلوب شدن. روزی عقلش غالب است و انسانیتش تکامل پیدا می کند، و روز دیگر هوی غالب است و سقوط و شکست.
دو صفت متضاد در روح انسانی موجود است یکی صفت زشت و دیگری صفت زیباست؛ از یک طرف صفت تردد و تزلزل در قلب و شک و تردید و دو دلی است و در برابر این صفت، اطمینان دل، آرامش و سکون قلب که به نام سکینه اطلاق می شود، این دو صفت با هم متقابل است...
دنیا یعنی کارهای غیر مشروع انسان در این جهان، دنیا یعنی استفاده نامشروع گوش و چشم و دست و پا و اعضا و اندام از این جهان. حظ انسان از راه غیر شرعی از این جهان «دنیا» است؛ شنیدنی هایی که شرع اجازه نمی دهد، هوای نفس اجازه می دهد، نگاه ها، گفتن ها، سفرها، حضرها، خوردن ها و...
یکی از فضائل روح انسانی صفت «خوف» است به معنای ترس. و یکی دیگر از فضائل صفت «رجاء» و امید است. بر خلاف صفت های فاضله انسانی که از همدیگر جداست، ولی این دو صفت خوف و رجاء (ترس و امید) از آن صفت هایی است که باید با هم در روح انسان متلازم باشند...
انسان حرکت دیگری دارد که امتیازش با آن حرکت است و آن حرکتِ روان و روح انسان است. از آن روزی که در روان انسان پیدا شد و موجودی ممیز شد (پس از آنکه از مرحله کودکی به مرحله تمیز رسید) شروع به حرکت و تکامل می کند.
در بحث روانشناسی یا علم النفس یا معرفة النفس نوعاً در اطراف این موضوع صحبت کردهاند، که آیا کیفیت ارتباط روان انسانی با جهان چگونه است؟ عکسالعمل روان با جهان و عکسالعمل متقابل جهان با روان.
در وجود انسان صفات زیادی هست، تضاد صفات (طبق آنچه که در علم اخلاق روشن شد) در مرحله وجود اصل و وجود بذر و نطفه نیست، تضاد صفات پس از رشد است، پس از تکامل است، آنجا که صفت رشد کند...
انسان موجودی مرکب از بهترین موجودات عالم علوی به نام روح منسوب به الله و از پست ترین موجود به نام لجن و «حَمَأ مَسنون» است. برخی از این صفات نشأت یافته از آن روح سماوی و برخی نشأت یافته از آن ماده زمینی است و برخی دیگر از خارج اکتساب شده است...
صفات چهارگانه «صفات ملکوتی، صفات شیطانی، صفات بهیمی، صفات سبعی» انسان دارای این صفات است. آنچه را باید خط بطلان بکشد، بکشد و آنچه را که باید تقویت کند، بکند و این مدرسه برای همین است. حوزه یعنی مدرسه نفس شناسی و نفس را پاک نمودن و صفات ملکوتی به آن دادن
وقتی که نگاه به روحتان می کنید روح درک می کند که دارای صفات حسنه و قبیحه هستم یا نیستم. یک ردیف از صفت ها، صفات فرشتگان است که اکنون می خواهم چند صفت از فرشته ها را که صفت خود شماست بیان کنم...
طلاب امام صادق شما باید از این مطالب مطلع بشوید، روحتان را بپرورید تا بتوانید با ارواح خبیثه مقابله کنید. دل شما را آزردم و برای شما ایجاد ناراحتی کردم، مرا به مجلستان راه ندهید، در مجلس خود راه مده همچو منی را – افسرده دل افسرده کند انجمنی را...
ما مدعی هستیم این خانه تنها دنیای ملعونه نیست؛ اگر صاحبخانه توی آن بنشیند و استفاده جایز کند این دنیا نیست این آخرت است. اگر بنشیند و حرام انجام دهد آن، دنیاست...
بزرگترین درس امام رضا به ما این است که ما مذهبی بد اخلاق نداریم؛ کسی که بد اخلاق است تمام هدف پیامبر اکرم را زیر سوال برده چرا که پیامبر فرمود: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق. یعنی من فقط برای اخلاق آمده ام.
قطعا آگاهی نسبت به حقوق، حقی است مسلم که نادیده گرفتن آن از بدترین مصادیق ظلم بشمار می رود، اما نکته اینجاست که آموزش تک بُعدی و یک جانبه در این باب، پرواز با یک بال است
خوش رفتاری نتیجه صبر پیشه کردن با دیگران است. عقل نتیجه ارتباط برقرار کردن با دیگران بر اساس ایمان به خداست و همه اینها با هم می تواند زندگی پیامبر (ص) را برای ما نشان دهد. گذشت لازم است و پیامبر اسلام در روابطش با دیگران گذشت می کرد
سخنان دبیر کل محترم حزب جمهوری اسلامی در دیدار با مسئولان واحد آموزش حزب که در تاریخ ۱۰/۹/۱۳۶۲ در برازجان ایراد گردیده است…