به گزارش ندای اصفهان، کتاب «عبرتهای خلقت با رویکرد فیزیولوژیک» اثر «قاسم زارعی» کتابی است در حدود ۹۰۰ صفحه که با روشی جدید و سبکی تمثیلی به عبرت گیری از پدیده های فیزیولوژیک بدن انسان و موضوعات معنوی دین اسلام پرداخته است. این کتاب که به همت نشر «آسمان نگار» به چاپ رسیده است، برای استفاده عموم مردم علی الخصوص دانشجویان رشته های پزشکی و پیراپزشکی مورد بهره خواهد بود.
در قسمت قبل (
اینجا) و (
اینجا) از فصل اول این کتاب قسمت هایی از فیزیولوژی سلول و عضله را مطالعه کردیم. اکنون قسمت هایی از فصل سوم این کتاب را که در اختیار پایگاه تحلیلی خبری ندای اصفهان قرار گرفته است با هم می خوانیم.
شماره تماس جهت تهیه کتاب ۰۹۱۳۲۲۴۴۸۳۶
***
ویژگیهای نورون و انواع نورونها:
سیستم عصبی شبکه پیچیدهای از نورونها و نوروگلیاها میباشد. نوروگلیاها سلولهایی در اطراف نورونها میباشند و تعداد آنها 10 برابر نورونهاست (البته در CNS). تعداد نورونها 1011 تا 1012 حدس زده شده است.
3-1. ویژگیهای نورونی:
نورون واحد سلولی عملی در سیستم عصبی میباشد و از قسمتهای زیر تشکیل شده است:
جسم سلولی: قسمتی از سلول که هسته را احاطه کرده است و حاوی شبکه اندوپلاسمیک، گلژی، میتوکندری و اسکلت سلولی است. یک دستگاه پیشرفته برای سنتز آنزیمها و اجزاء غشایی دارد.
دندریتها: از جسم سلولی منشاء میگیرند. دارای زواید نازک شونده یا papery است و همراه با جسم سلولی، ناحیهی اصلی دریافتکننده در یک نورون را تشکیل میدهد. مثلاً در نورون حرکتی شاخ قدامی نخاع، 80 تا 95% پایانههای پیش سیناپسی روی دندریتها و 5 تا 20% روی جسم سلولی ختم میشوند. دندریتها قادر به ایجاد پتانسیل عمل نیستند، چون تعداد کانالهای ولتاژی سدیمی در آنها کم است و آستانه لازم برای ایجاد پتانسیل عمل در آنها بالاست. پس هدایت سیگنال در دندریتها به صورت الکتروتونیک انجام میشود. سیناپسهایی که در نزدیکی جسم سلولی روی دندریتها انجام میشوند موثرتر از سیناپسهایی هستند که دور از جسم سلولی ایجاد میشوند.

آکسون: هر نورون فقط یک آکسون دارد که از ناحیهی تخصص یافتهای از جسم سلول به نام تپهی آکسونی شروع میشود (آکسون هیلاک). تپهی آکسونی از این نظر با جسم سلولی متفاوت است که فاقد ریبوزوم، شبکه اندوپلاسمیو گلژی است. دیستال به تپهی آکسونی قطعهی ابتدایی یا initial segment متصل است که محل آغاز پتانسیل عمل در نورونهای حرکتی است. در نورونهای حسی پتانسیل عمل در اولین گره رانویه در قطعات ابتدایی آکسون ایجاد میشود. آکسون ممکن است تا بیش از یک متر طول داشته باشد و به همین دلیل سیتوپلاسم موجود در آنها 1000 برابر سیتوپلاسم جسم سلولی است. آکسون توان سنتز پروتئین ندارد، چون فاقد شبکه اندوپلاسمی خشن میباشد. آکسون میتواند میلیندار باشد یا بدون میلین. به نورونهایی که آکسون بلند دارند، نورونهای گلژی نوع I گفته میشود و به نورونهایی که آکسون کوتاه دارند نورونهای گلژی نوع II گفته میشود.
پایانههای پیش سیناپسی: آکسون معمولاً دارای چند پایانه است. زمانی که پتانسیل عمل به این پایانهها رسید سبب ورود یون ca2+ و اگزوسیتوز میانجیها در فضای سیناپس میشود. سیناپس در لغت به معنی پیوستن به یکدیگر است و محلی است که دو نورون به هم میرسند.
3-2. انواع نورونها:
براساس projection:
نورونهایی با آکسون بلند مثل نورونهای حرکتی قشر مغز که به آنها گلژی نوع I (یا پروجکشن نورون)گفته میشود.
نورونهایی که آکسون کوتاه دارند یا فاقد آکسون هستند. به اینها گلژی نوع II یا اینترنورون یا نورون واسطه گفته میشود. مثلاً سلولهای آماکرین در شبکیه فاقد آکسون هستند. (برای درک مطلب و اطلاعات بیشتر به شکل مراجعه کنید).
بر اساس شکل دندریت:
نورونهای هرمی یا پیرامیدال که مجموعهی دندریتهای آنها هرمیشکل است و مثلاً در هیپوکامپ و یا قشر حرکتی مغز دیده میشوند.
نورونهای ستارهای مثلاً در قشر مغز.
بر اساس تعداد زواید:
تک قطبی: یک زایدهی شروعشونده از جسم سلول دارد. برخی نورونهای DRG یا عقدههای ریشهی خلفی (Dorsal Root Ganglion) از نوع تک قطبی کاذب هستند.
نورونهای دو قطبی: مثل بویایی و چشایی، دو زائدهی شروعشونده از جسم سلولی دارند. (نورونهای دوقطبی بویایی منحصر به فرد است که خود نورون به عنوان گیرنده عمل میکند.)
نورونهای چند قطبی: مثل نورونهای حرکتی شاخ قدامی نخاع. سلولهای Betz که نورونهای حرکتی بزرگ در قشر مغز هستند هم نورون هرمی هستند و هم پروجکشن نورون میباشند.
استفاده معنوی:
وقتی به ساختار نورونها و عملکردهایش در مکانهای مختلف CNS) Central Nervous System) و PNS) Peripheral Nervous System) توجه میکنیم و این عملکردهای بسیار پیچیده و اتفاقات و ارتباطاتی که متناسب و هماهنگ در جسم و روح انسان به وجود میآید را مشاهده میکنیم، به بزرگی پروردگاری قدرتمند و آگاه پی میبریم.
وقتی ویژگیهای این واحد عملی را در سیستم عصبی بدن و که این سلولها برای گرفتن پیام و هدایت پیام توسط خود و ارسال پیام به دیگر سلولها تلاش میکنند مشاهده کنیم، به یاد وظیفهی پیامبران که پیام الهی را دریافت میکنند و بیکم و کاستی آن را به مردم منتقل میکنند، میافتیم.
لازمهی سعادتمند شدن، زیر پرچم پیامبر و امام بودن است
پیامبران هم شبیه ما مردم بودهاند ولی این قابلیت را پیدا کردهاند که دستورالعمل هدایت و مرامنامه زندگی و انسانیت را از طرف خداوند به دست انسانها بسپارند. و البته خودشان نمودار واضح و عملی دستورات خدا هستند (فکر و ذکر و اعمال و کردار و گفتارشان، بر اساس دستورات پروردگار مهربان است). پس باید پیرو دستورات پیامبر و امامان بود، همانند یک نورون وظیفه شناس و سالم!
به آیات و روایات زیر توجه کنید:
«لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا» (البته برای شما در اقتداء به رسول خدا «درجه و افعال نیکو» خیر و سعادت بسیار است برای آن کسی که به ثواب خدا و روز قیامت امیدوار باشد و یاد خدا بسیار کند). [1]
«وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا» (و آنان که اطاعت خدا و رسول کنند البته با کسانی که خدا به آنها لطف فرموده، با پیغمبران و صدیقان و شهیدان و نیکوکاران محشور خواهند شد و اینان چقدر نیکو رفیقانی هستند).[2]
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ» (ای اهل ایمان؛ اجابت کنید خدا و رسول را، هنگامی که شما را دعوت کنند تا به حیات ابد رسید و بدانید که خدا در میان شخص و قلب او حایل است و از اسرار همه آگاه است و به سوی او محشور خواهید شد).[3]
«لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ» (همانا رسولی از جنس شما، برای هدایت خلق آمد که از فرط محبت و نوعپروری، فقر و پریشانی و فلاکت شما بر او سخت میآید و بر نجات شما حریص و به مومنان مهربان است).[4]
رسول خدا(ص) فرمود: آیا خبر ندهم که کدام یک از شما بیشتر به من شباهت دارید؟ اصحاب گفتند: بلی یا رسول الله. ایشان فرمودند: آن کسی که اخلاقش نیکوتر و برخوردش با مردم ملایمتر و بیش از همه نسبت به برادران دینی خویش مهربان باشد، و به حق صبورتر، و خشم خود را بیشتر از دیگران فرو نشاند و گذشت و عفوش از دیگران بهتر باشد و هنگام خشنودی و خشم، بیشتر از دیگران، انصاف و عدالت را رعایت نماید.[5]
3-3. سرعت هدایت عصبی:
در بررسی ویژگیهای غشاء عصبی، از خواص فعال و غیرفعال صحبت میشود. خواص فعال همان پتانسیل عمل است و از مهمترین ویژگیهای غیر فعال غشاء میتوان ظرفیت خازنی و مقاومت غشاء را نام برد.
ظرفیت غشاء:
منظور از ظرفیت غشاء مقدار باری است که به ازای هر ولت پتانسیل در خازن ذخیره میشود (چون غشاء سلول عصبی را یک خازن به حساب میآوریم). هر چه صفحات خازن به هم نزدیکتر باشند بار بیشتری را میتوانند ذخیره کنند. غشاء سلول بسیار نازک است. پس ظرفیت بالایی برای ذخیرهسازی بار دارد. به طور کلی ظرفیت غشاءهای عصبی حدود 1 میکرو فاراد بر سانتیمتر مربع است. میلیندار شدن، ضخامت غشاء را افزایش میدهد، پس ظرفیت غشاء را کم میکند.
ثابت مکانی (Length Constant=λ):
ثابت مکانی فاصلهای است که در آن ولتاژ به میزان 63% سقوط میکند یا به عبارتی به 37% مقدار اولیه میرسد. در چهار ثابت مکانی ولتاژ تقریباً از بین میرود. پس هیچ دندریتی در بدن نیست که بیش از 4 ثابت مکانی از جسم سلول خود دور باشد.
هر چه ثابت مکانی در یک عصب بزرگتر باشد سرعت هدایت آن بیشتر است چون قبل از اینکه ولتاژ از بین برود مسافت بیشتری را طی میکند.
ثابت زمانی (Time Constant):
زمانی که طول میکشد ولتاژ ایجاد شده در یک نقطه به میزان 63% افت کند. در سلولهای عصبی و نیز عضلانی این ثابت بین 1 تا 20 میلی ثانیه است.
هر چه ثابت زمانی کوچکتر باشد، سرعت هدایت بیشتر است.
هدایت جهشی:
در آکسونهای میلیندار در فاصلهی بین میلینها نقاط بدون میلین به نام گرههای رانویه وجود دارد. پتانسیلهای عمل از یک گره رانویه به گره بعدی جهش پیدا میکند و در فواصل بین گرهها هدایت از نوع کاهشی یا الکتروتونیک است. بیشترین تعداد کانالهای ولتاژی- سدیمی در یک نورون در گرههای رانویه است و بعد از آن در قطعهی ابتدایی و بعد از آن در آکسونهای بدون میلین و بعد از آن در جسم سلولی و بعد از آن در پایانهی آکسونی و بعد از آن که کمترین تعداد کانالهای ولتاژی سدیمی است در سطح غشاء میلیندار است.
قطر فیبر:
قطر فیبر هر چه بیشتر باشد سرعت هدایت بیشتر است.
میلیندار شدن:
قطر فیبر را افزایش میدهد و سرعت هدایت را بیشتر میکند و مقاومت غشایی را افزایش و ظرفیت غشایی را کم و مصرف انرژی را کاهش میدهد.
پتانسیل غشاء:
هر چه پتانسیل غشاء دپلاریزهتر باشد سرعت هدایت کمتر است.
دما:
هر چه دما بیشتر باشد سرعت هدایت بیشتر است؛ چون گرما کینتیک (حرکت) یونها را بیشتر میکند.
استفاده معنوی:
وقتی از سرعت هدایت سخن به میان میآید به یاد هدایت اولیاءالله میافتیم؛ به یاد نجات یافتن از این طوفان تلاطم دنیا و گناه آن میافتیم. به یاد سوار شدن بر کشتی نجاتی که مملو از آرامش و سعادتمندی است، میافتیم.
امام رضا علیه السلام فرمودند: همهی ما کشتی نجات هستیم، ولی کشتی نجات حسین علیه السلام وسیعتر و در قصر دریا سریعتر است.
این شنیدم ز رضا طرفه حدیثی جـالب |
|
کـه شدی چیره و بـر روح و روانـم غـالب |
او بــفرمود که ای شـیعه دل افـسرده |
|
دور بــاش از نــگرانــی و دل رنــجیـده |
مـا امامان همه کشتی فلاحیم و نجات |
|
لیک زین ورطه حسین است فراتر ز جهات |
وسـعت کشتـی او بیشتــر از کشتیها |
|
ســرعتش تیـزتـر انـدر همـهی دریـاهـا |
پس بگیرید زجان دامن پرفیض حسین |
|
ای خوش آن کس که شدی عاشق و شیدای حسین[6] |
حذیفه بن منصور میگوید:
امام صادق علیه السلام به من فرمود: چند بار حج به جای آوردهای؟ عرض کردم نوزده بار.
فرمود: اگر دوبار دیگر حج به جا آوردی که بیست و یک بار کامل شود، البته مانند کسی باشد که یکبار مرقد حسین علیه السلام را زیارت کرده باشد.[7]
ماجرای توبه رسول ترک (آزاد شدۀ امام حسین علیه السلام)
در یکی از شبهای دهۀ اول محرم مردی قوی هیکل به سوی یکی از هیأتهای بازار تهران در حرکت بود. او اهل تبریز بود و تهرانیها به او رسول ترک میگفتند.
رسول ترک آدمی قلدر و لا ابالی بود، مردی بود که به فسق و زورگویی شهرت داشت امّا او با تمام گمراهیها یک صفت نیکو داشت: او دوست داشت در ماههای محرم در جلسه سوگواری حضرت ابا عبدالله الحسین شرکت کند. پدر و مادرش ارادت و محبّت به امام حسین علیه السلام را از سنین کودکی در جان و قلب رسول کاشته بودند.
آن شب رسول ترک وارد هیأت شد. بسیاری از نگاههایی که به او میافتاد محترمانه و مهربانانه نبود. بعد از دقایقی مسئول هیئت به سوی رسول رفت. از آنجا که رسول را فردی ناشایست و اکثر افراد او را از اوباش و اراذل به حساب میآوردند، با صراحت و بدون هیچ ملاحظه و ترس و واهمهای به رسول فهماند که باید از مجلس بیرون برود و دیگر حق ندارد در هیئت و جلسۀ آنها شرکت کند. بعضیها گمان میکردند رسول ترک الآن آشوب و جنجالی به راه خواهد انداخت. امّا او بدون هیچ اعتراضی آنجا را ترک کرد. ارادت او به امام حسین علیه السلام به اندازهای بود که به او اجازه نمیداد با خادمانش دعوا و زد و خورد راه بیاندازد. در ابتدای صبح روز بعد، مردی در پشت درب خانه رسول ایستاده بود او همان مسؤل هیئت بود. رسول را در آغوش گرفته بود تند تند میبوسید و از او معذرتخواهی میکرد و رسول مات و مبهوت او را تماشا میکرد.
مسؤل هیئت از رسول خواست تا او در شبهای آینده در جلسه شرکت کند. رسول با پافشاری خواست علت این تغییر را بداند، مسؤل هیئت گفت در شب گذشته در عالم خواب دیده بود، در شبی تاریک در صحرای کربلا قرار دارد که خیمهها و یاران و اصحاب امام حسین در یک طرف و یاران و خیمههای لشکریان یزید در سوی دیگر اجتماع دارند. ناگاه متوّجه میشود سگی با پارسها و حملههای جسورانهاش به هیچ غریبی اجازه نمیداد به خیمههای امام حسین نزدیک شود. مسئول هیئت با گریه و اشک میگوید من در حالی که با آن سگ رو در رو شده بودم یک دفعه متوّجه شده بودم سر و صورت آن سر و صورت انسان است. نزدیکتر رفتم، دیدم، آری سر و صورت کسی نیست جز تو! آری رسول در واقع این تو بودی که در حال نوکری و پاسداری از خیمههای امام حسین بودی.
در آن صبح زیبا همۀ مقدرات رسول به یک باره زیرورو شد و انقلابی شگفت به جان رسول ترک افتاد. رسول ترک بعد از شنیدن رؤیای مسئول هیئت، شروع به گریه میکند و ناله کنان تند تند میپرسد راست میگویی!! یعنی… واقعا ارباب ما را به نوکری خودش قبول کرده… نگهبان خیمههای امام حسین بودم… الهی فدات بشم ارباب… چقدر مردی، دست رد به سینه سیاهم نزدی… آقا تا همیشه نوکرتم…
او به سبب این عشق به یک توبۀ واقعی دست یافت، توبهای نصوح و همیشگی. از آن روز به بعد یکی از شیداترین و دلسوختهترین دلدادهها و ارادتمندان به امام حسین (ع) محسوب میشد. او سالهای سال با عشق به اهل بیت نفس میکشید با ایمانی محکم و راسخ در کمال پاکی و پرهیزکاری زندگی کرد. او یکی از عارفان و دلسوختگان و نوحهخوانان زمان خود میشود که هم دورههای ایشان به صراحت میگویند در عزاداری و گریه بر اباعبدالله نظیر نداشت و هر جا عزاداری بود و او حضور داشت مجلس را به ناله و گریه و سوز میآورد و همگان از گریه و فغان او به گریه میافتادند.
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بُوَد که گوشه چشمی به کنند
(ادامه دارد…)

قاسم زارعی
پی نوشت
[1] – الاحزاب(33): 21.
[2] – النّساء(4): 69.
[3] – الانفال(8): 24.
[4] – التّوبه(9): 128.
[5]– سنن النبی، علامه سید محمدحسین طباطبایی، ص 73. (برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر در این موضوع به آیات زیر مراجعه فرمایید:
آل عمران: 153، آل عمران: 132، النِّساء: 64، النِّساء: 115، النُّور: 63، الفَتح: 29، الحُجرات: 7، المزَّمل: 15، القصص: 47 و …)
[6] – کرامات حسین(ع)، محمد محمدی اشتهاردی، ص18.
[7] – ثواب الاعمال، ص209، و حماسه سازان عاشورا، مصطفی اسرار، ص43.
برچسبها: آناتومی, سلول عصبی, سیستم عصبی, فیزیولوژی, قاسم زارعی, کتاب عبرتهای خلقت
مطالب مرتبط
این نحوه برداشت به راحتی توسط اساتید رشته مربوطه رد می شود و باید روش دیگری را در پیش گرفت
خیلی خنده داره
ارتباطی بین مطالب زیستی بیان شده و آیات و روایات ارایه شده وجود نداشت.
ضمن اینکه اصلا ارتباطی بین زیست شناسی و اصول مذهبی وجود ندارد و یا بهتر بگوییم بین شان تعارض وجود دارد.
نتیجه گیری ها هم اصلا جالب و علمی و منطقی نیستند.
یه مطلب فوق کاری ندارم
اما به عنوان یه دانشجوی زیست شناسی
متوجه تعارضی که می فرمایید نمی شوم
بهتره به جای کلی گویی
مصداقی بحث کنید
که قابلیت بحث و مباحثه داشته باشد
یه شعاری داشتند مارکسیست های ایرانی ابتدای انقلاب که مضمون ش این بود:
هدف وسیله رو توجیه میکنه!!
فک کنم مشکل اصلی دوستداران علم و مذهب به طور توامان رعایت نکردن این نکته است که به هر وسیله ای متصل میشن برای اثبات درستی باور ها
زیست شناسی یا هر علم تجربی مبتنی بر تغییر و اشتراک نظر جامعه علمی ه و هر زمانی یک نظریه قابل پذیرش هست و در طول زمان بارها اصلاح و تعمیر میشه
این ارتباط دادن ها بیشتر تیشه به ریشه باور مبتنی بر. نص میزنه کما اینکه چیزی رو هم اثبات نمیکنه
بلکه بیشتر باعث دوری و انحراف میشه.