ندای اصفهان – سرویس دین و اندیشه: حضرت زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول خدا، صاحب عصمت الله الکبری و درجاتی است که در طول تاریخ بسیاری از علمای شیعه و سنی بدان اذعان نموده اند، در همین راستا به اقرار برخی از این شخصیت ها و دانشمندان جهان اسلام بسنده می کنیم و چندی را مطرح می کنیم.
ابن صباغ مالكى گويد: ما بخشى از ويژگيهاى برجسته، شرافت نسبى و ارزشهاى شخصيّتى حضرتش را يادآور مىشويم: او، فاطمه زهرا، دختر كسى است كه دربارهاش آيه شريفه: سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ «1» نازل شد، سومى خورشيد و ماه، دختر بهترين انسان، پاكزاد، و به اجماع و اتّفاق نظر انديشمندان ژرفنگر بانويى بزرگ مىباشد. «13»
.
2- استاد عبد الزّهراء گويد: هنگامى كه مىخواهيم درباره حضرت زهرا، كه نهال پيامبرى و درخت امامت است، سخن گوييم؛ ابعاد مجسّمشده رسالت اسلامى در زواياى گوناگون شخصيّت حضرتش بر ايمان جلوهگر شده به دنبالش راه مىافتيم: در همسرىاش نسبت به علىّ بن أبى طالب عليهما السّلام چهره زندهاى كه اسلام از پيوند همسرى كه مورد رضايت آفريننده اين وجود است ترسيم نموده براى ما جلوهگر مىشود. و در موضعگيرىهاى قهرمانانه او پس از رحلت پدر بزرگوارش، چشمانداز ژرفى را كه اسلام در حقوق و وظايف زن مسلمان تعيين كرده است و ميزان نقش سازنده او را در ساختار جامعه اسلامى مشخّص ساخته مىبينيم و ديگر جنبههاى شخصيّت آن حضرت بر اين پايه سنجيده مىشود. «2»
.
3- علّامه محمّد بن طلحه شافعى گويد: بدان!- خداوند به وسيله روحى از سوى خود تو را تأييد و پشتيبانى فرمايد- پيشوايان پاكى كه در اين نوشتار سخن از فضايل آنان است، و رهبران نيكوكارى كه در اين كتاب مىخواهيم ويژگيهايشان را بازگوييم، غير از پيوند نسبى با رسول خدا، مزيّتى ديگر به خاطر پيوند از طريق حضرت زهرا عليها السّلام دارند. به واسطه آن حضرت، خداوند برترى شرافت و شرافت برترى، ارزشى والا و والايى ارزشمندتر، جايگاهى برين و برترى جايگاه، ريشهاى پاك و پاكيزگى ريشه را براى آنان مقدّر ساخته است. پس در پرتو روشنبينى خود- خداوند تو را با هدايتش يارى فرمايد- به مفهوم اين آيه شريف «13» و سبك عبارات و چگونگى اشاراتش به مقام والاى فاطمه عليها السّلام در درجات شرافت و بزرگوارى نگاه كن! خداوند مقام حضرتش را بيان كرده سرّ و رمز دقيق آن را در اينجا آورده كه او را بين حضرت رسول و حضرت على قرار داده، از پيش رو و پشت سر اطرافش را گرفته تا بدين وسيله مقام و رتبه او را بازگو فرمايد. از آنجا كه مقصود از كلمه «أنفسنا» نفس على به همراه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است، فاطمه عليها السّلام را بين آن دو قرار داده است، زيرا بيان نگهدارى كسى به وسيله خود انسان از نگهدارى به وسيله فرزندان رساتر است. «3»
.
4- حافظ ابو نعيم اصفهانى گويد: از پارسايان برگزيده و برگزيدگان پرهيزگار فاطمه رضى اللّه تعالى عنها است. او بانوى بتول، و پاره تن رسول و شبيه به او، و نزديكترين فرزندانش به قلب مبارك او و نخستين نفر آنان در پيوستن به آن حضرت پس از رحلتش بود. او از دنيا و بهرههايش بر كنار و به اسرار و رموز پيچيده آفات و زشتىهاى دنيا آشنا بود. «4»
.
5- عبد الحميد ابن أبى الحديد گويد: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، فاطمه عليها السّلام را بيش از آنچه كه مردم گمان داشتند و بيش از آنچه كه مردان به دخترانشان احترام مىگذاشتند گرامى مىداشت، تا آنجا كه از مرز محبّت پدران نسبت به فرزندان گذشت و نه يك بار، بلكه بارها و بارها در مكانها و موقعيّتهاى گوناگون، و نه فقط در يك جا، بلكه در حضور عامّ و خاص چنين فرمود: انّها سيّدة نساء العالمين، و انّها عديلة مريم بنت عمران، و انّها اذا مرّت فى الموقف نادى مناد من جهة العرش: يا اهل الموقف، غضّوا ابصاركم لتعبر فاطمة بنت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم.
او بانوى زنان جهانيان و همتاى مريم دختر عمران است، به هنگام عبور از موقف (قيامت) منادى از سوى عرش فرياد مىزند: اى اهل محشر، ديدگانتان را فرو بنديد تا فاطمه دختر محمّد عبور كند.
اين حديث از احاديث صحيحه است و از اخبار ضعيفه و بىاعتبار نيست.
رسول خدا هنگامى او را به همسرى على درآورد كه خداوند متعال او را در آسمان با گواهى ملائكه به همسرى آن حضرت درآورد.
و نه يك بار، بلكه بارها فرمود:
«يؤذينى ما يؤذيها و يغضبنى ما يغضبها، و انّها بضعة منّى يريبنى ما رابها» «14» آزار مىدهد مرا آنچه كه او را آزار مىدهد، و به خشم درمىآورد مرا آنچه كه او را به خشم درمىآورد، او پاره تن من است، آنچه كه او را ناراحت كند، مرا ناراحت مىكند.
.
6- استاد توفيق أبو علم گويد: او زنى بود بزرگمنش با خويى ارزنده، شخصيّتى گرامى، احساسى برين، فهم و هوشى تند، ذهنى پويا، نظرى بلند، ارزشهايى والا، پرجوش و خروش، سينهاى، گشادهدلى محكم و استوار، غيور و غيرتمند و به دور از خودخواهى و خودپسندى ….
او در بلنداى قلّه عفاف و راستى، پاكدامنى و خويشتندارى و پاك چشمى … بود.
او در بين تمام دختران حوّا بدون هيچ گونه اختلافى در اين مسأله، از تبارى بزرگ و خاندانى اصيل بود … او در شرافت و بزرگى وابسته به خود بوده و نيازى به ديگران نداشت. در شرافت حضرتش همين بس كه در بين فرزندان آدم و حوّا از ديگران ممتاز و يكتا بود. «5»
.
7- استاد عبّاس محمود عقّاد مصرى گويد: در هر ديانتى چهرهاى از زن كامل و ارزنده وجود دارد كه معتقدان به آن ديانت در مقابل او تعظيم مىكنند و او را به سان آيتى از خدا در بين آفريدگانش از زن و مرد مىستايند. وقتى در بين مسيحيان سيماى حضرت مريم عذرا مقدّس است، در اسلام به ناچار مىبايست سيماى فاطمه زهرا مقدس باشد. «6»
.
8- دكتر على ابراهيم حسن گويد: زندگانى حضرت فاطمه صفحه برجستهاى از صفحات تاريخ را تشكيل داده است. در آن صفحه چهرههايى گوناگون از بزرگى و عظمت را مشاهده مىكنيم، او همچون بلقيس يا كلئوپاترا نيست كه عظمت خود را از تخت (فرمانروايى) بزرگ و ثروت كلان و زيبايى كمنظير خود داشتهاند. و يا همچون عايشه، دختر ابو بكر، نيست كه شهرتش مرهون جسارت و شهامتش در اعزام و رهبرى لشكرها و فرماندهى بر مردان است؛ بلكه ما در مقابل شخصيّتى قرار گرفتهايم كه توانسته است هالهاى از حكمت و شكوه را بر پهنه گيتى بگستراند، حكمتى كه به كتابها و فلاسفه و دانشمندان برنمىگردد، بلكه تجربههايى است از روزگار مملوّ از دگرگونيها و پيشامدهاى ناگهانى؛ و شكوهى كه از فرمانروايى و ثروت برنخاسته، بلكه از درون روح و اعماق جان او نشأت گرفته است … «7»
.
9- علّامه اربلى گويد: هم اكنون سخن از فاطمه عليها السّلام به ميان مىآوريم، همان فاطمهاى كه به خاطر تابش انوار وى تابش نسبش افزون گشته، و از افتخارات او مزايايى ظاهر گشته به دست آمده است و با پرتو والايش بر ديگر نسبتها برترى يافته و ارج و منزلتش را با شرافت ارزندگى بخشيده است. او فانوس نبوّت است كه شفاعتش پرتو افكنده، انوارش درخشان و ستارگان آسمانش با جلاى ابرهاى سفيد، فروغ و درخشش يافته است. وى پيام رسالت را به جان خرد نيوشيده بر بلنداى هفت آسمان آن بالا و بالاتر رفته است، بر جايگاههايى برين نشسته و درجات روشن و نورانى داشته، بزرگمنش و والاتبار است، شرافتمندى است كه داراى نسبى شريف مىباشد. پاك و پاكزاد، درخشان و داراى فرزندانى تابناك؛ به اجماع درستانديشان بانوى بزرگ، برگزيدهاى از نيكان، سومى خورشيد و ماه، دختر بهترين انسان، مادر امامان بزرگوار، پاك و خالص از تيرگيها و كدورتها و به رغم منكران و ناباورانش، برگزيده از سوى خداوند است كه به جواهر جلال و شكوه آراسته مىباشد و بر بلندترين رتبههاى كمال جاى گرفته و در گزينش بر تمامى زنان و مردان برترى يافته است. درود خداوند بر او و بر پدر و شوهر و پسرانش كه سروران سربلند و برجسته و وارثان نبوّت و كتابند، و سلام و شرافت و گرامى داشت و عظمت ارزانى آنان باد. «8»
.
10- وى در جاى ديگر گويد: همانا فاطمه عليها السّلام، عصاره نبوّت و كسى است كه از پستان بزرگوارى و كرامت شير مكيده، درّ صدف بزرگ منشى، سپيده درخشان خورشيد روز، و نورى است كه از پرتو آن نورهاى ديگر سرچشمه گرفتهاند. او برگزيده شرف وجود و واسطه گردنبند هستى، مركز دايره افتخارات، ماه تابناك ارزشها، زهره زهرا، درخشنده درخشان بلند جايگاه است. آن كسى كه در درجهاى عالى در كرانه آسمان و عالم بالا، بر جايگاهى رفيع جاى گرفته است. نورش مىدرخشد، پرتوش همه جا را روشن ساخته و نامش از تعريف و معرّفى بىنيازش كرده است. نور ديدگان پدر و آرامش دل مادر، آراسته به جواهر و طينت والا و بركنار از زرق و برق دنيا، كنيز خدا و بانوى زنان، زينت پدران و شرافت فرزندان است، آدم به وجود و جايگاه او فخر مىكند و نوح به عظمت شأن او مباهات مىنمايد، ابراهيم از داشتن ذرّيّهاى همچون او به خود مىبالد و اسماعيل از وجود اين شاخه بر درخت وجودش بر ديگر برادرانش اعلام پيروزى مىكند، او گل خوشبوى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در بين افراد خانوادهاش بوده و در ميدان مسابقه افتخارات هيچ كس هماورد او نشده مگر اينكه شكست خورده است، و در بزرگوارى هر كس در مقابلش عرض اندام نموده مورد سرزنش قرار گرفته است. حقّ او را كسى جز فرومايه انكار نكرد و چهره اخلاص از او برنگردانيد مگر آن كس كه مغبون و خسارتديده است. «9»
.
11- علّامه خبير ابن شهر آشوب گويد: و گفتيم آن كس كه گفتارش راست، احوالش با بركت، كردارش پاك، پيراستهاى آراسته به عدالت، خشنود در گفتار، پسنديده در راهنمايى، با دلسوزى و مهربانى گوياى حديث، آزاد زن به خاطر انفاق، بانوى زنان در دادن صدقه، خويشتندار در همه جا و بريده از همگان براى هميشه، درخشان بر اثر احسان و در پوشش به سان مريم كبرى و رازش پنهان و به نيكى از ديگران ممتاز و جدا، منوّر به نور شهادت و عبادت پرستشش آسمانى، در پارسايى بىاعتنا به همه چيز، در زايمان پاك و دستنخورده، پارساى برگزيده، پرستشگرى خشنود، خشنود از پروردگار و مورد پسند او، شبزندهدار گرامى، نيايشگر پاكدامن، بانوى بانوان، محبوب حبيب خدا، از نگهبانان بهشت در حجاب، برگزيده خداى رحمان، دختر بهترين رسولان و نور چشم سرور همه آفريدگان، رشته پيوند ميان بانوان و سروران زنان جهانى، دادخواه پيشگاه عرش در روز جزا، ميوه نبوّت، مادر امامان، شكوفه دل شفيع امّت، زهراى گرامى، سپيد روى شكوهمند، مورد احترام در زير گنبد كبود، حوريّه انسان نما، بتول عذرا، ششمين نفر از زنان بزرگ و بانوى بانوان، وارث سرور پيامبران، همسر سرور اوصيا، فاطمه زهرا، صدّيقه كبرى، آسايش جان حضرت مصطفى، درد آشناى بىفرياد و ناله، دارنده درخت طوبى، آن كس كه در شأن او و همسر و فرزندانش سوره «هل أتى» نازل گشته است، دختر پيامبر، همدم وصى، مادر سبطين، جدّه امامان، بانوى زنان دنيا و آخرت، همسر مرتضى، مادر مجتبى، دختر مصطفى، بزرگ بانوى از دست رفته، خاتون ستمديده شهيده، بانويى خردمند، همتاى مريم، دختر محمّد گرامى، بركنار از هر بدى، نشاندار هر خوبى، آن كس كه وصفش در انجيل آمده، به نيكى و بزرگى از او ياد گشته، گوهر تابناك رسول خدا كه دارنده وحى و قرآن است، جدّش خليل و ستايشگرش خداى جليل كه به فرمان پروردگار، خطبه عقدش با مرتضى را جبرائيل قرائت كرد. «10»
.
12- محقّق شهير حاج ملّا محمّد باقر صاحب كتاب الخصائص الفاطمية گويد:
پاك و منزّهى تو اى پروردگار، اى آفريدگار آسمانهاى بالا و اى شكافنده دانه و هسته! تويى آن خداوندى كه نامت را از يكى از نامهاى خود جدا ساختى، و آن را از نور خويش شكافتى، نامت را درخشش بخشيدى تا روشنگر ظهورت باشد و آنگاه آن نام را مجموعهاى از نامهاى خود قرار دادى، كه آن نور، ريشه اصلى بانوى كنيزان تو بود، آنگاه در بين ساكنان آسمانها اعلام كردى: من فاطر هستم و اين فاطمه است. با نور او تمامى موجودات از آغاز تا فرجام آشكار شدند، بنابراين، نام او نام تو، نور او نور تو و ظهور او ظهور تو بود. و جز تو خدايى نيست، هر كمالى سايه تو و هر وجودى سايه وجود توست. هنگامى كه او را آفريدى، از تيرگىهاى بشرى دورش كرده و به ويژگيهاى فاطمى مخصوصش نمودى، از سست عنصرى بركنارش داشتى و از هر گونه كمبودى او را منزّه كردى، تمام منشهاى پسنديده را در او گردآوردى، به پايهاى كه خردها از دركش ناتوان مانده، مردم از شناخت كنه ذاتش دستشان كوتاه شد، فرشتگان در آسمانها خدا را به حقّ روشنى آسمانى و به حقّ فاطمه يارى شده خواندند … همو كه مادر سبطين است و بزرگترين حجّتهاى خداوند بر شرق و غرب، گل خوشبوى درخت «سدرة المنتهى و كلمة التّقوى»، و ريسمان مطمئن و پرده آويخته خدا، خوشبخت بزرگ، مريم كبرى، نماز وسطى، حوريّه انسان نما كه قرون نخستين بر محور شناخت او مىچرخيده است.
چگونه ثناى او گويم و در حساب آورم، با اينكه ويژگيهاى برين او را شمارشى نيست و برترىهايش بىپايان است؟! او بتول عذرا، آزاد زن سپيد روى، مادر پدرش و بزرگ بانوى پيروان و فرزندانش مىباشد. ملكه پيامبران، صدّيقه، فاطمه زهراست. و چه خوب سروده است آن كس كه گويد:
خجلا من نور بهجتها تتوارى الشّمس فى الافق و حياء من شمائلها يغطّى الغصن فى الورق «11»
از شرمندگى نور پرفروغش، خورشيد در افق پنهان گرديده و به خاطر آزرم از چهرهاش، شاخه از برگ پوشيده گشته است.
.
13- محقّق انديشمند و بزرگوار، سيّد كاظم قزوينى گويد: فاطمه، و تو چه مىدانى كه فاطمه كيست؟ يكتا انسانى است كه طبيعت زنانگى را پذيرفته تا نشانى از قدرت رساى پروردگار و توانايى شگفتانگيز و نوآور او باشد، زيرا خداوند متعال حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به عنوان نشانه قدرتش در بين پيامبران آفريد و سپس پاره تن و دخترش فاطمه زهرا را از وجود او آفريد تا نشانه و علامتى بر قدرت او در آفرينش آفريدهاى از جنس زن باشد كه مجموعهاى از فضايل و مجتمعى از مواهب و بخششهاست.
خداوند متعال به حضرت فاطمه زهرا بيشترين بهره از عظمت و برترين نصيب از شكوه و جلالت بخشيده، به طورى كه براى هيچ زنى امكان دسترسى بدان نيست. او نتيجه و ثمره آن عدّه از اولياى الهى است كه آسمان نسبت به عظمت آنها اعتراف كرده، پيش از آن كه اهل زمين آنها را بشناسند. و در قرآن مجيد در شأن آنها آياتى نازل شده است كه از آغاز نزولش تا به امروز، و تا روز قيامت شبانه روز تلاوت مىشود. شخصيّتى كه هر اندازه آگاهى بشر از رهگذر فهم و انديشه بر اسرار آفرينش افزوده گردد، عظمتش به طور گستردهترى آشكار مىشود و معانى و بركاتش به گونهاى واضحتر تجلّى مىكند. او فاطمه زهراست كه خداوند ثناگوى اوست.
به خاطر خشنودىاش، خشنود و از خشمش به خشم مىآيد. و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عظمت و ارزندگى او را اعلام داشته و امير المؤمنين عليه السّلام به چشم بزرگى و عظمت به او نگريسته و پيشوايان أهل البيت به نظر تقديس و احترام نگاهش مىكنند. «12»
1- فصول المهمّة، ص 143 چاپ بيروت.
2- الزهراء، صص 13- 12 چاپ بيروت.
3- مطالب السئول، صص 7- 6 چاپ ايران.
4- حلية الأولياء، ج 2 ص 39 چاپ بيروت.
5- توفيق ابو علم، اهل البيت، صص 133- 132
6- همان مدرك، ص 128.
7- علّامه دخيل، فاطمة الزهراء عليها السّلام، ص 171.
8- كشف الغمّة، ج 1 ص 448 چاپ تبريز.
9- كشف الغمّة، ج 1 ص 448 چاپ تبريز.
10- ابن شهر آشوب، مناقب، ج 3 صص 358- 357.
11- حاج ملّا محمّد باقر، خصائص الفاطميّة، ص 1.
12- قزوينى، سيّد كاظم، فاطمة الزهراء عليها السّلام من المهد الى اللحد، صص 14- 13.
13- آل عمران (3): 61: فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِين
14- ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 9 ص 193.
برچسبها: حضرت زهرا, دانشمندان, سنی, شیعه, علما, فضائل, مناقب
مطالب مرتبط
با عرض تبریک به مناسبت این عید سعید با تشکر از انتشار چنین مطالب ارزشی