بازی های محلی یکی از هنرهای فولکوری هر قوم و ملت می باشد و انعکاس دهنده آرزوها و تمایلات و خواسته های آن قوم یا قبیله است- بازی های محلی از مهمترین اجزای فرهنگی هر محل و منطقه می باشد که نتیجه نهایی آن پرورش زمینه های رشد و تکامل در کودکان است...
ندای اصفهان- حسین غلامرضایی/
احیاء بازیهای بومی و محلی صیانت از میراث فرهنگی ناملموس است. بازی های محلی از دیرباز تاکنون سینه به سینه از نسل های گذشته همچون داستان های حماسی به ما رسیده است. هدف نهایی بازی های محلی– سنتی ایجاد فضاهای شاد بین بچه ها و تاثیرپذیری کودکان از اهداف هر بازی می باشد. پیش از این در مقاله ای به نقل بازیهای اردبیل (+) و یک نمونه بازی ویژه نوروز (+) پرداختیم، حال به سراغ یکی از مناطق کویری رفتیم و بازیهایی از آن دیار به سوغات آوردهایم. خوروبیابانک، شرقیترین شهرستان استان اصفهان، مقصد سفر این دفعهمان است. تعدادی از بازیها تقدیم شما خوانندگان گرامی:
بازی گل گندم:
بازیگر نقش یک کشاورز را بازی میکند و ابزار کشاورزی مانند بیل، داس، اره، کلوخکوب، غربال، جوال و… را آماده میکند. در این بازی عدهای از کودکان، استادِ بازی را همراهی میکنند. بازی گل گندم، نمایشی از عملیات کاشت، داشت و برداشت گندم است که با حرکاتی موزون نشان داده میشود.
گندم، گل گندم، گل گندم
بچهها:
گندم، گل گندم، گل گندم
استاد:
زمینش مال من، آبش مال مردم، گل گندم
بچهها:
گندم، گل گندم، گل گندم
استاد:
زمینش میکنم همچین و همچون، گل گندم
بچهها: گندم، گل گندم، گل گندم
زمینش مال من، آبش مال مردم، گل گندم
عملیات شخم، بذرافشانی، آبیاری، درویدن، خرمن کوفتن، پاک کردن، آسیاب بردن، خمیر کردن، پختن نان و بالاخره خوردن نان در این بازی به نمایش در میآید که همراه با حرکات نمادین هر کار است.
هرنگ هرنگ:
گروهی از کودکان در محلی اجتماع میکنند و یک نفر را از میان خود به نام «میر» انتخاب میکنند. میر یکی را از بین کودکان انتخاب میکند و تُرنهای به دست او میدهد. کودک ترنه بهدست سر ترنه را به دست میر میدهد و میر میگوید:
هَرَنگ، هَرَنگ
بازیگر میگوید:
اسب چهرنگ؟
میر:
اسب هزار زنجیره، اسب چهار قلم سفید
بازیگر:
هرنگ، هرنگ، اسب چهرنگ؟
میر:
اسب کهر، اسب نیلی، اسب ماه پیشونی
اگر میر از بازیکن خشمگین شود؛ در جواب میگوید: «ول کن…!» و اگر از بازیکن خوشش بیاید، میگوید:
بگیر و ببند، بگیر و ببند
در این صورت بازیکن در پی کودکان دیگر میدود و آنها را با ترنه میزند و بچهها هم میگویند:
جنگ بفرار، جنگ بفرار…
بعد از آن میر چند بار میگوید:
گل گندم، گل گندم
و چند بار هم میگوید:
کاه جو! جو تَل! جو تَل!
هنگامی که میر این واژه را بر زبان میراند، تعدادی از کودکان به دستیار میر حمله میکنند و چشمهای او را با دستمالی میبندند. یکی از بچهها کلاهش و یکی هم ترنهاش را بر میدارد و نزد میر میروند. میر کلاه و ترنه را از آنان تحویل میگیرد و پنهان می کند؛ آنگاه دستور میدهد دستیار او را رها کنند. دستیار پس از رهایی نزد میر میآید و سلام میکند و میر در پاسخ میگوید:
کجا تاختن، کجا باختن؟!
دستیار اولین کسی را که به او کتک زده نشان میدهد اما اگر دروغ بگوید، نمرۀ منفی میگیرد. میر دوباره از او میپرسد:
کلاهت را که دزدید؟
بازیگر در حالیکه چشمانش بسته است به یکی اشاره میکند یا دست روی او مینهد. میر میپرسد: تُرنهات را که برد؟
بازیکن یکی را نشان میدهد.
میر میگوید: کلاهت آب میخورد یا خاک؟
بازیکن پاسخی میگوید. پس از پایان یافتن سوالات میر، دروغهایی را که بازیکن دستیار گفته با او حساب میکند و در برابر هر پاسخ اشتباه، یک ترنه به او میزند. لازم به توضیح است هنگامی که میر کلمۀ «جو تل» را بر زبان میراند، چنانچه دستیار او پیش از گرفتار شدن به دست بازیگران دیگر، خود را به میر برساند، ترنه نمیخورد و میتواند بازی را ادامه دهد؛ در غیر اینصورت همانطور که گفته شد، سیاست میشود.
گازی (بازی به گویش خوری):
در این بازی دو نفر شرکت دارند. گازی یک نوع بازی فکری است. ابتدا یک مربع با قطرهای آن روی زمین رسم میشود. آنگاه هر بازیکن سه سنگ کوچک را بهصورت نامرتب در زوایا و تقاطع خطوط جای میدهد و بازی آغاز میشود. هر بازیکن کوشش میکند مهرههای خود را روی یک خط مستقیم قرار دهد و بازیکن مقابل هم میکوشد تا راه او را سد کند. برنده کسی است که بتواند مهرههای خود را بر روی یکی از خطوط ردیف کند.
سلام اقای غلامرضایی لطفا منبع این متن را بنویسید.می خواهم برای تحقیق خود اهداف گوناگون بازی های محلی را بدانم.امیدوارم هرچه سریعتر پاسخ دهید.
0
0