به گزارش ندای اصفهان ، اصفهان از دیرباز قطب فرهنگ و هنر ایران اسلامی بوده است و بزرگمردان این خطه همانند خورشیدی، آسمان این مرز و بوم را روشن نموده اند.
از جمله هنرمندان اصفهانی :
استاد محمود فرشچیان
(زادهٔ ۴ بهمن ۱۳۰۸ در اصفهان) نقاش بزرگ ایران است. بسیاری از آثار وی توسط وزیران امور خارجهٔ ایران (دکتر کمال خرازی و دکتر محمدجواد ظریف) به عنوان هدیه به سفرا و وزرای کشورهای خارجی اهدا شده است.
پدر فرشچیان که نماینده فرش اصفهان بود با دیدن استعداد فرزندش، وی را به کارگاه نقاشی استاد حاج میرزا آقا امامی برد. فرشچیان پس از آموزش نزد استاد امامی و بهادری و دانشآموختگی از مدرسه هنرهای زیبای اصفهان، برای گذراندن دوره هنرستان هنرهای زیبا به اروپا سفر کرد و چندین سال به مطالعهٔ آثار هنرمندان غربی در موزهها پرداخت. بنا بر گفته وی در موزههای اروپا، اول کسی بود که وارد موزه میشد با بستهای از کتاب و قلم، و در نهایت آخر از همه، خود او بود که از موزه خارج میشد.

پس از بازگشت به ایران، فرشچیان کار خود را در اداره کل هنرهای زیبای تهران آغاز کرد و به مدیریت اداره ملی و استادی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزیده شد. محمود فرشچیان، هم اکنون در نیوجرسی آمریکا ساکن است و سفرهای دورهای و فصلی به ایران دارد.
فیلم مستندی نیز با عنوان عشقپرداز به کارگردانی محمد هادی کاویانی، با حضور عزت الله انتظامی، پرویز پورحسینی و با صدای زیبا بروفه در نکوداشت او ساخته شدهاست که در آیین رونمایی کتاب پنجم استاد به نمایش در آمد.فرزندان استاد فرشچیان به نامهای دکتر علی مراد فرشچیان و لیلا فرشچیان و فاطمه فرشچیان هستند. دکتر علی مراد فرشچیان در ایالت فلوریدا آمریکا مشغول طبابت میباشد و لیلا تحلیلگر رفتار در ایالت نیوجرسی ساکن است.
فرشچیان بنیانگذار مکتب خود در نقاشی ایرانی، که پایبند به شکل کلاسیک همراه با استفاده از تکنیکهای جدید برای توسعه دامنه نقاشی ایرانی است. او به این شکل هنر زندگی جدیدی بخشید و آن را از رابطه همزیستی تاریخ با شعر و ادبیات تغذیه کرد، برای آنکه استقلالی به این هنر بدهد که قبلاً آن را نداشت. نقاشیهای قدرتمند و نوآورانه او پویا و گسترده و پر از جنب و جوش هستند، با تلفیقی جذاب از سنتی و مدرن، که ترکیبات سبک منحصر به فرد او در نقاشی هستند. برخی از تواناییهای او احساس فوقالعاده خلاقیت، نقوش محرک، خلقت فضایهای گرد، خطوط نرم و قدرتمند، و خلقت رنگهای مواج هستند. آثار استاد فرشچیان یک ترکیب دلانگیز از هر دو اصالت و نوآوری است. آثارهای او از شعر کلاسیک، ادبیات، قرآن، کتاب مقدس مسیحیان و یهودیان، و همچنین تخیل عمیق خود را پرورش یافته است.[۴] استاد فرشچیان نقش مهمی در معرفی هنر ایران به صحنه بینالمللی هنر ایفا کرده است. او دعوت شد تا در دانشگاههای متعدد و مؤسسات هنری صحبت کند. شش کتاب و مقالات متعددی در مورد آثار وی منتشر شدهاست.
فرشچیان و مولانا
تابلوی «شمس و مولانا» ی فرشچیان از یکی از اشعار مولانا الهام گرفته شده است. رنگهای خاصی در نقاشی استفاده شده است تا ارتباط عرفانی و معنوی که بین مولوی و شمس وجود داشته را برجسته کند.
کتابها
برخی آثار
- «ضامن آهو»: طرحی از شمایل امام رضا
- «پنجمین روز آفرینش»: در این تابلو همهٔ مخلوقات زمینی و آسمانی به ستایش پروردگار مشغولاند.
- «عصر عاشورا»: فرشچیان در مورد نحوه طراحی این اثر میگوید:
-
- «سه سال پیش از انقلاب روز عاشورا مادرم مرا نصیحت کرد و گفت: به روضه گوش کن تا چند کلمه حرف حساب بشنوی؛ و من با ایشان گفتم: من اول در اتاقم کاری دارم بعد خواهم رفت. حال عجیبی به من دست داد. وارد اتاق شدم، قلم را برداشتم و تابلوی عصر عاشورا را شروع کردم. قلم را که برداشتم تابلویی شد که الآن هست بدون هیچ تغییری». این اثر توسط او به موزه آستان قدس رضوی اهدا شد.
- طراحی پنجمین ضریح حرم امام رضا
- آخرین تابلوی او «ستایش» است که به گفته وی این تابلو برداشتی از مفهوم آیه ‘یسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ’ است.
- آخرین و پنجمین جلد از کتاب آثار محمود فرشچیان شامل تازهترین آثار این هنرمند از سوی انتشارات گویا شامل ۱۵۰ اثر نگارگری و طراحی از تازهترین آثار محمود فرشچیان در ۲۵۸ صفحه رنگی با کاغذ گلاسه در سال ۱۳۸۷ منتشر شده است. ناصر میرباقری ناشر این کتاب دربارهٔ ویژگیهای این کتاب گفتهاست که این کتاب در قطع رحلی سلطانی در ۸ رنگ، در جلدهای مختلف چرمی، گالینکور با قاب مخصوص به خود روانه بازار شده که برای اولین بار در کتابهای آثار فرشچیان از رنگ متالیک نیز استفاده شده است
- آثار آسمان چهارم و شام غریبان استاد محمود فرشچیان روز یکشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۴ در مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد رونمایی شد.
گلزار اصفهانی
رجبعلیگلزار فرزند ملا حسین ، متوفی 1366 ق از اساتید فن شعر و ادب و شاعر مشهور اصفهانی و صاحب دیوان اشعار که نام این تکیه نیز به نام ایشان و به خاطر دفن وی در این تکیه انتخاب شده است. بر روی سنگ قبرش غزلی با مطلع زیر حک شده است :
چو بلبل این همه افغان و آه از آن دارم که مرغ قدسم و در خاک آشیان دارم
او در خانوادهای روحانی بهدنیا آمد. علوم عربی و ادبی را نزد پدر و دیگر اساتید فرا گرفت. گلزار از اوان جوانی شعر میسرود و در مجامع ادبی اصفهان بهویژه انجمن ادبی شیدا و انجمن دانشکد شرکت نمود. او از اساتید فن شعر و ادب و شاعر معروف اصفهانی و صاحب دیوان اشعار است .

عبدالوهاب شهیدی
(مهر ۱۳۰۱، میمه[۱])، خواننده موسیقی سنتی ایرانی و نوازندهٔ عود است.
عبدالوهاب شهیدی در میمه اصفهان و در خانوادهای روحانی به دنیا آمد. او از اوایل دهه ۱۳۲۰ فعالیت هنری خود را با فراگیری آواز، سنتور و عود نزد اسماعیل مهرتاش آغاز کرد.
عبدالوهاب شهیدی در سال ۱۳۳۹ با برنامه گلها شروع به فعالیت و همکاری در رادیو کرد و تا سال ۱۳۵۷ در بسیاری از این برنامهها شرکت کرد. وی همچنین چندین بار در برنامههای جشن هنر شیراز شرکت کرد و در این برنامهها با استادانی چون جلیل شهناز، فرامرز پایور، اصغر بهاری، حسین تهرانی، رحمتالله بدیعی، حسن ناهید و محمد اسماعیلی همکاری کرد.[۱] قطعه معروف زندگی با مطلع «زندگی بی چشم تو» از این هنرمند است. وی هم اکنون در ایران زندگی میکند.

عبدالرحیم اصفهانی
(درگذشت ۱۳۱۵ه. ق) شاعر و خوشنویس، همعصر ناصرالدینشاه قاجار[۱] در سده سیزدهم هجری در اصفهان است که به «افسر» تخلص میکرد.
او فرزند میرزا محمدعلی مسکین، شاعر اصفهانی و پدرفتحاللهخان جلالی (متوفی ۱۳۳۶ق) است که او نیز مانند پدرش شاعر و خوشنویسی اصفهانی است که از نمونههای خطش دیوان اشعار ظهیر فاریابی باقی ماندهاست. افسر از خوشنویسانِ بنامِ دورهٔ ظل السلطان در اصفهان بودهاست. خطنستعلیق را شیرین مینوشته و شاگردان زیادی داشتهاست.[۲]
از تاریخ تولد او اطلاعی در دست نیست و تذکرهنویسان درباره شرححال او چندان ننوشتهاند، فقط مؤلف کتاب مرآة البلدان که درباره شعرای اصفهان است، او را فرزند میرزا مسکین معرفی کرده و آوردهاست که نستعلیق را خوش مینوشت. لطفالله هنرفر نیز در کتاب خود، گنجینهی آثار تاریخی اصفهان، افسر رانسخنویس نیز دانستهاست. افسر مردی آرام و درویش مسلک بود و از راه کتابت و تعلیم خط به اعیانزادگان شهر، معیشتی فقیرانه داشت. او بسیار شیرین و در عین حال استوار کتابت میکرد.[۳]
آثار
برخی آثار عبدالرحیم افسر بدین قرارند:[۳]
- خط و شعر و کتیبه کاشیکاری سردر تکیه محمد جعفرآبادهای، جنب مسجد رکنالملک تخت فولاداصفهان.
- کتیبه کاشیکاری اشعار اطراف سردر تکیه دولت اصفهان که تا مدتی قبل باقی بود و بعداً به کلی از بین رفت.
- نسخهای از جهانگشای عطاملک جوینی، به قلم کتابت جلی عالی با رقم و تاریخ محفوظ در کتابخانهاستانبول.
- کتابت قصیدهای که میرزا مسکین، پدر وی، سرودهاست و او به قلم کتابت خفی نزدیک به غبار خوش، نوشته و به معتمدالدوله تقدیم کردهاست.
- نسخهای از گلشن راز شبستری، به قلم کتابت خفی عالی.
- قسمت اول روزنامه فرهنگ از یادگارهای خط اوست که در زمان حکومت ظلالسلطان در اصفهان چاپ سنگی شد و قسمتهای دیگرش به خط پسر او، میرزا فتحاللهخان جلالی است.
استاد صدرالحسنی
وی سالها در مورد خطوط گذشتگان تحقیق و تفحص نموده است شناختی عمیق از اساتید این هنر داشته و با آثار خوشنویسانی که عصاره وجودشان را بر روی کاغذ به دیدگان زیبابینان هدیه کردهاند آشنایی کامل دارد.
در عصر ما خوشنویسان توانا بسیارند اما افراد آگاه و کارشناس در مورد آثار گذشتگان و چگونگی سبک و شیوه آنها معدود است. استاد صدر الحسنی از نادر افرادی است که با صرف وقت فراوان و مقایسه خطوط خوشنویسان گذشته اشراف کامل نسبت به سبک و شیوه استادان سلف داشته و در شناسایی خط آنها صاحبنظر میباشد.
معظّم له در نوشتن خط نستعلیق استاد بوده و آثار ایشان از ملاحت و گیرایی خاصی برخورداراست که بیشتر بهصورت سیاهمشق برروی صفحهجلوهگری میکند.
ایشان با وجود کهولت سنّ هنوز با خط و خطاطی الفتی دیرینه دارند.
یادآور میشود استاد با دستگاههای موسیقی و علم آواز نیز آشنایی دارند
میرزا آقا امامی
از سلسله سادات امامی اصفهانی بود. جد بزرگوارش میرزا نصرالله امامی نقاشباشی بود که در دورهٔ ناصری ، نقاشباشی عصر خود بوده است. میرزا آقا پس از مدتی به تهران رفت و در مجمعالصنایع دولتی که زیر نظر میرزا رضی صنیع همایون اداره میشد ، به تحصیل پرداخت و کلیهٔ رموز و فنون علم تصویر و تذهیب را فرا گرفت. سپس رهسپار زادگاه خود شد و در آنجا ، کارگاهی در سرای سنگتراشان ملک تهیه کرد و عمده آثارش را در این کارگاه مصوّر ساخت ، ولی در اواخر عمر انزوا گزید و در منزل مسکونی خود ، به خلق آثار هنری پرداخت. او در چهرهپردازی و جانورسازی و گل و مرغ و نماسازی و طراحی نقوش قالی و کارهای روغنی و تذهیب و تشعیر و سایر شیوههای این فن مهارت داشته و هنرمندی ذوفنون به شمار میآمد. میرزاآقا در رشتهٔ تخصصی هنر سوخت که یکی از شیوههای بسیار دشوار تصاویر چرمی به شمار میآید ، استادی پیشرو بوده و احیا کنندهٔ این هنر به شمار میآمده و به غیر از هنر سوخت ، رد رشتهٔ قلمدان و جلدسازی در این شیوهٔ روغنی نیز دست داشته است. از شاگردان مشهور این هنرمند ، استاد حسین اسلامیان ، استاد حسین خطائی ، استاد محمود فرشچیان درخور ذکر هستند. میرزا آقا در اصفهان درگذشته است و در همانجا به خاک سپرده شده است. از آثار وی: یک جفت در روغنی که از شاهکارهای وی است ، با رقم: “میرزاآقا امامی”؛ قاب آینهٔ نفیسی که به تقلید از شیوهٔ صفویه عمل آورده. بدون رقم است؛ مینیاتور ارزندهای به تقلید از آثار استاد محمدی که تصویر دو دلداه است و بدون رقم
.سید جعفر رشتیان
نزد دایى هاى خود و نیز دایى مادرش به فراگیرى هنر نقاشى پرداخت. سابقه نقاشى و طراحى در خاندانش به چهارصد سال تا عصر صفوى مى رسد. وى در زمینه هاى مینیاتورسازى نقاشى طبیعت و معمارى سنتى نظیر طرح و اجراى مقرنس گنبدها کار کرده است. یکى از نمونه هاى آثارش در زمینهى معمارى سنتى، طرح و اجراى گنبد و صحن امامزادهاى است موسوم به آقاعلى عباس واقع در شهر نطنز که امور معمارى آن زیر نظر وى انجام پذیرفت. کار دیگر وى طراحى داخلى هتل عباسى شهر اصفهان است. اولین نمایشگاه آثار او در اصفهان شکل گرفت. آثار وى همچنین به صورت گروهى بارها در موزه ى هنرهاى معاصر به نمایش درآمد. آخرین نمایشگاه وى، همزمان با دههى فجر 1366 بود که قالى «ثارالله» در تالار وحدت به نمایش گذاشته شد. قالى «ثارالله» اثرى است برجسته از استاد رشتیان که در حاشیه ى فرش، نمایى از شهرهاى بزرگ مذهبى مسلمانان به چشم مى خورد و در میان فرش، عبارت «ان الحسین مصباح الهدى و سفینة النجاة» نقش بسته است.
آثار رشتیان بسیار است، و با یک حساب سرانگشتی هنرمندی با شصت و سه سال سن نمی تواند این اندازه کار کرده باشد این جا است که نیروی عشق خود را می نمایاند.
طراحی داخلی، تزیینات، گچ بری، نجاری، حجاری، رسم بندی، آینه بری، شیشه الوان و پشت سازی به سبک زندیه و قاجاریه برای شیشه های مهمانسرای شاه عباس بزرگ (هتل عباسی).
طراحی پرده و بوم و پارچه در سبک قاجار برای هتل عباسی در نیویورک.
معماری، نقاشی، گچ بری، آیینه کاری، حجاری و معرق کاری چرم برای امامزاده آقاعلی عباس در بادرود نطنز.
مرمت کاخ گلستان.
طراحی نقشه برای مرمت سردر قدیمی کاخ هشت بهشت اصفهان.
طراحی و رنگ آمیزی فرش هفت شهر عشق در ابعاد 6/4 در 7/3 متر که هم اکنون در موزه آستان قدس رضوی نگاه داری می شود.
طراحی فرش دریای جنوب به مناسبت هشت سال دفاع مقدس برای جهاد سازندگی.
طراحی فرش ثارالله با مساحت هیجده متر مربع که در حاشیه، شهرهای مذهبی جهان و در میان فرش، چادرهای سوخته و عبارت ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه بافته شده است. این فرش بی مانند هم اکنون نزد بافنده، آقای صفدرزاده حقیقی نگاه داری می شود.
طراحی سینما رکس آبادان (سینما تاج سابق).
طراحی تئاترهای سپاهان و فردوسی.
دکور برای نمایش های مکبث، بی نوایان و تخت جمشید در آتش.
تابلوی میدان چوگان در سبک صفوی با ابعاد 12 در 5/2 متر در تلار هلال احمر اصفهان به دستور حبیب اشراقی.
تابلوی شکارگاه در تالار رستوران مقدم که هم اکنون در منزل ایمانیه نگاه داری می شود.
تابلوی رنگ و روغن از شهادت حضرت علی اکبر (ع) که هنوز در مجموعه شخصی خانواده رشتیان قرار دارد.
ساخت ماکت مسجد شیخ لطف الله با ابعاد واقعی برای نمایشگاه آسیایی در تهاد امیر ساعی می توان به سنگاب مسی سفید شده اشاره نمود.
امیر ساعی در اولین روز بهار سال ۹۴ دار فانی را وداع گفت و در قطعه هنرمندان باغ رضوان به خاک سپرده شد.

استاد محمود دهنوی
در همنماه 1305 هجری شمسی در شهر اصفهان قلب تپنده هنرهای صناعی ایران دیده به جهان گشود.
عشق زایدالوصف او که از ایمان و اعتقاد سرشار و عمیقش نشأت میگرفت، خیلی زود یعنی در هشت سالگی، او را با دنیای پر راز و رمز قلمزنی آشنا و مأنوس نمود و بدین سان او که هنوز دوران طفولیت را می گذراند در کارگاه برادران عتیقهچی به کار پرداخت. علاقهی مفرط او به هنر قلمزنی و نقشآفرینی بر روی فلز آنچنان بود که دیری نپایید تا او به ایجاد کارگاه مستقلی ترغیب شود تا همراه و همگام استادانی چون حسین علاقمندان، حاج علی محمد پرورش، ذوفن و … فصل درخشانی از هنر قلمزنی را رقم زند.
استاد محمود دهنوی که طراحی را از مکتب زندهیاد استاد حاج مصور الملکی فرا گرفتهبود به توصیهی ایشان سالهای متمادی نقوش بناهای تاریخی را مورد بررسی و مطالعه قرار داد. او در ضمن این تحقیقات با کسب آگاهیهای بسیار از گنجینههای هنر فلزکاری ایران در ادوار هخامنشی، ساسانی، سلجوقی و صفوی و نیز مفرغهای لرستان، به این باور رسید که طرحها و نقوش دوران مذکور سرشار از رمز و رازهایی است که باید دقایق و ظرایف آن را درک نمود. کسب اطلاع از روشها و تکنیکهای هنری این آثار در اولین گام با مثنی برداری از این مواریث به جای مانده از نظر استاد مقدمهای است تا در تلاش صادقانه و مستمر امکان افزودن بر گنجینههای گذشته میسر و مقدور شود.
محمود دهنوی در سال 1334 با توصیهی استاد حاج مصور الملکی در ادارهی کل هنرهای زیبا مشغول به کار شد و بیش ار 26 سال مدیریت کارگاه قلمزنی آن مرکز را به منظور احیاء تعلیم و توسعهی هنر قلمزنی برعهده گرفت و طی این مدت آثار بسیار با ارزش و نفیسی را که هر کدام شاهکاری از هنر نقشآفرینی بر روی فلز به شمار میآید در عرصهی هنرهای سنتی ایران به یادگار گذاشته است.
استاد محمود دهنوی پس از بازنشستگی از سمت خود در ادارهی کل هنرهای زیبا، به تدریس هنر قلمزنی و طراحی سهم خود دانشجویان رشتهی صنایع دستی را با دقایق ظرایف قلمزنی و طراحی آشنا سازد و در این رهگذر هم آثار استاد دهنوی در به موفقیتهای شایانی دست یافت. نمایشگاههای متعددی در کشورهای بلژیک، تونس، مصر، هند، امارات متحده عربی، عمان، ایتالیا، انگلیس و آلمان به نمایش گذاشتهشده که در تمامی آنها با تحسین بازدیدکنندگان، آگاهان و نقادان آثار هنری روبرو گردیدهاست. ضمن آنکه در سال 1368 به مناسبت روز جهانی صنایع دستی -20خرداد برابر با 10 ژوئن- تمبر یادبودی با استفاده از آثار استاد محمود دهنوی انتشار یافت که مورد توجه فراوانی قرار گرفت. بخشی از آثار استاد محمود دهنوی در موزههای هنرهای ملی ایران و نمایشگاهها دائمی آثار صنایع دستی معاصر ایران نگهداری میشود ولی بسیاری از آثار او زینتبخش گنجینههای عمومی و شخصی در سراسر جهان است. آثار قلمزنی استاد محمود دهنوی به دلیل برخورداری از شیوهی خاص او که بازآفرینی طرحها و نقوش دوران گذشته همراه با نوآوری و ابداع و خلاقیت است، در زمرهی آثار ممتاز صنایع دستی ایران محسوب میشود.
چنین به نظر میرسد که خورشید در آثار قلمزنی استاد دهنوی هرگز غروب نمیکند و قوچها، غزالها و دیگر عناصر، سیالند. شکارچی و شکار در لحظهای از تاریخ ثبت شدهاند و جاودانه گردیدهاند. هر یک از آثار این هنرمند متواضع و مومن مروری بر تاریخ طرحها و نقوش سنتی است. قلمزنیهای او تجدید خاطره از فصلی درخشان از هنر قلمزنی و نشانگر ابداع و خلاقیتی در خور تحسین و شایسته تکریم است.
استاد حسین اسماعیلی
یکی از هنرمندان برجسته کشور در حوزه صنایع دستی بود که در زمان حیات دست به آفرینش آثار شاخص در حوزه میناکاری زد. میناکاری و نگارگریهای حرم مطهر حضرت امام حسین (ع)، حرم مطهر حضرت عباس (ع)، حرم مطهر حضرت زینب (س) و حرم مطهر حضرت امام رضا (ع) از جمله آثار نفیس این هنرمند نامی است.
گفتنی است از جمله نفیس ترین آثار مرحوم حسین اسماعیلی میتوان به میناکاری و نگارگریهای حرم مطهر حضرت امام حسین (ع)، حرم مطهر حضرت عباس (ع)، حرم مطهر حضرت زینب (س) و حرم مطهر حضرت امام رضا (ع) اشاره کرد.
یکی از ارزشمندترین آثار ایشان گلدان مینایی موزه ای است که 3 متر ارتفاع دارد و قبل از انتقال به بیمارستان مراحل تکمیلی آن را نیز نگارش نموده و “برج هنری مینا” را بر آن نام نهاده که با پیگیری اتحادیه صنایع دستی استان اصفهان برای جانمایی و فروش این اثر به برج میلاد تهران اقداماتی انجام پذیرفتهاست .
استاد حسین اسماعیلی هنرمند برتر عرصه هنرهای سنتی و صنایع دستی کشورمان روز پنج شنبه 7 دی ماه در سن 52 سالگی بر اثر سکته مغزی در بیمارستان درگذشت. پیکر مرحوم استاد حسین اسماعیلی با حضور جمع کثیری از هنرمندان، پیشکسوتان، مسئولین سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، مسئولین اتحادیه سراسری صنایع دستی کشورو شاگردانش به سمت باغ رضوان اصفهان تشییع و در قطعه نام آوران به خاک سپرده شد.

علیرضا عباسی تبریزی
وفات ۱۰۳۸ هجری قمری، خطاط برجسته و استادخوشنویسی ایرانی بود که از طرف شاه عباس صفوی به لقب شاهنواز خان ملقب گردید. وی خط نسخ و ثلث را با استادی تمام مینوشت و در خط نستعلیق شیوهای خاص داشت. این استاد بینظیر، علاوه بر مهارت کامل در نستعلیق و ثلث در انواع خطوط نسخ و محقق و رقاع و ریحان و توقیع و تعلیق نیز استاد کامل و ماهری بوده است.
آثار
قطعه چلیپا به خط نستعلیق اثر علیرضا عباسی قرن یازدهم هجری، گر خامه هزارسال تحریر کند / در شرح غم فراق تقصیر کند — این قصه به کاغذ و قلم ناید راست / دل خود بر تست با تو تقریر کند
گرانبهاترین اثری که از او باقیست، قرآن بزرگ کتابخانه آستان قدس رضوی است.
کتیبههای سردر و کتیبه بزرگ کمربندی داخل گنبد مسجد شیخ لطفالله به خط ثلث مورخ به سال ۱۰۱۲ هجری اثر اوست کتیبه زیبای سر در تاریخی مسجد شیخ لطفالله به قلم علیرضا عباسی بهشرح زیر است: ‹‹امر بانشاء هذا المسجد المبارک السلطان الاعظم و الخاقان الاکرم محیی مراسم آبائه الطاهرین مروج مذهب الائمه المعصومین ابوالمظفر عباس الحسینی الموسوی الصفوی بهادر خان خلد الله تعالی ملکه واجری فی بحار التأیید فلکه بمحمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین صلوات الله و سلامه علیه و علیهم اجمعین کتبها علی رضا العباسی ۱۰۱۲ ›› دو کتیبه کمربندی داخل مسجد شیخ لطف الله که در قسمت پائین گنبد بخط ثلث سفید بر زمینه کاشی لاجوردی معرق جلب توجه میکند بهقلم علیرضا عباسی است. در انتهای کتیبه اول که شرح آداب ورود به مسجد از قول پیغمبر اسلام است نام خوشنویس چنین آمده است: ‹‹کتبها علیرضا العباسی فی ۱۰۲۵›› و در انتهای کتیبه دوم که مشتمل بر تمام آیات سوره جمعه و سوره نصر است نوشته شده: ‹‹کتبها علیرضا العباسی غفر الله ذنوبه››
از کتیبههای معروف او کتیبه سردر مسجد امام (شاه)) اصفهان به خط ثلث مورخ به سال ۱۰۲۵ هجری را میتوان نام برد و کتیبهچهارسوی اصفهان، هنوز باقی است و حکایت از کمال پختگی و هنرمندی قلم او دارد.
در مشهد گنبد زرین حرم علی بن موسیالرضا در پوشش خارجی آن که طلاکاری است، دارای کتیبهای زیبا و بزرگ به خط علیرضا عباسی است، متن این کتیبه که در چهار ترنج و به عربی نوشته شده، حاکی از زیارت شاه عباس از حرم و تزیین آن به دستور وی به سال ۱۰۱۰-۱۰۱۶ ه.ق. (۹۷۸-۹۸۴ ه.ش)است. در داخل گنبد، در منتهیالیه چهار دیوار حرم که زیر تاق گنبد واقع شده است، سوره جمعه به خط ثلث علیرضا عباسی نوشته شده است. صندوق چوبی و قدیمی قبر مطهر دارای کتیبهای به خط علیرضای عباسی است که در روی آن حک شده است: کلب آستان شاه ولایت عباس الحسینی الموسوی الصفوی تقدیم نمود سنه ۱۰۲۲ همچنین کتیبههای طلای درِ سابق حرم علی بن موسیالرضا بهخط اوست که امروزه در موزه آستان قدس رضوینگهداری میشود.[۳۰] کتیبههای ضریح مربوط به دوره صفوی نیز به خط علیرضا عباسی بوده است. کتیبه طلای این ضریح که شامل تمام آیه الکرسی در شش لوحه هر یک باندازه ۱۹.۵ ×۲۵۴ سانتیمتر میباشد و اشعار فارسی خط نستعلیق روی هشت صفحه هر کدام بهطول ۸۸ سانتیمتر و عرض ۳۰ سانتیمتر طلا . کتیبة خط ثلث علیرضا شامل صلوات کبیر که پائین بعضی حاشیههای آنها ریخته شده است. شامل ابیات زیر:
بخشی از کتیبههای اسبق ضریح حرم علی بن موسیالرضا، نمونه خط نستعلیق علیرضا عباسی، قرن یازدهم هجری، تراب اقدام زوار هذالحرم عباس الحسینی — شفیع خلق بروز جزا توانم بود — سر بجای پا درون روضهات عمداً نهم — اگر سگی ز سگان رضا توانم بود
سر بجای پا درون روضهات عمداً نهم
|
|
زآنکه میترسم که بر بال ملائک پا نهم
|
در محشر اگر لطف تو خیزد بشفاعت
|
|
بسیار بجویند و گنهکار نیابند
|
شفیع خلق بروز جزا توانم بود
|
|
اگر سگی ز سگان رضا توانم بود
|
و دو لوحه بزرگ و یک لوحه کوچک خط نستعلیق شامل تاریخ به این مضمون: «امر بصیاغه المرقد الاشرف الاقدس» و روی لوحه دیگر این عبارت نوشته شده: « تراب اقدام زوار هذالحرم عباس الحسینی» . و در دو کنار این لوحه یک طرف نوشته شده: « کتبه عبد المذنب» طرف دیگر چنانکه ملاحظه میشود نوشته شده «علیرضا عباسی سنه ۱۰۱۱» و روی لوح کوچک دیگر تحریر یافته «عمل کلب رضا مستعلی سنه ۱۰۱۲ »
کتیبههای سردر بنای خواجه ربیع در مشهد هم به خط اوست.این دو کتیبه زیبا با تاریخهای ۱۰۲۶ و ۱۰۳۱ ه.ق در داخل گنبد و ساقه خارجی آن سالهای احداث و تزیین بنا را مینمایاند.
یک امضاء از علیرضا عباسی نیز در کتیبه مسجد مقصود بیک اصفهان به تاریخ ۱۰۱۱ ه.ق موجود است.
از آثار خطاطی او رساله عینیه شیخ احمد غزالی به قلم علیرضای عباسی در مصر در کتابخانه محمد علی پاشا موجود است و همچنین رساله مرصاد العباد شیخ نجم الدین رازی که با آب طلا در روی کاغذ خانبالغ نوشته است در اسکندریه نزد یکی از اروپاییان موجود است. کتاب اسرارالنقطه امیر سید علی ابن شهاب الدین محمد همدانی را به خط نستعلیق بسیار زیبا به سبکمیر علی هروی خوشنویس معروف با قلم خفی (ریز) نوشته که در اسلامبول نزد یکی از مشایخ سلسله جلالی میباشد. کتاب منتخب تاریخ الجنان و منتخب کتاب روضة الریاحین از تصانیف امام عبدالله الیافی الیمینی را به دستور شاه عباس به خط ثلث، نوشته است. اغلب کتابهای خطی و قطعات و مرقعات او را به خارجه برده، زینت بخش موزههای خارجی و کتابخانههای شخصی ساختهاند. در قزوین کتیبه سردر عالیقاپو به خط علیرضا عباسی تبریزی است.

رضا عباسی
مشهورترین نقاش زمان شاه عباس صفوی است. مراوده های سیاسی و بازرگانی با کشورهای اروپا، در زمان شاه عباس، موجب رواج نقاشی های ایتالیایی در بازار اصفهان شده بود. رقابت دربار صفوی با دربار هنرپرور جهانگیر پادشاه مغولی هند نیز سبب دیگری برای توجه به هنرمندان در این زمان بود. در این میان آقارضا نامی سرآمد همه هنرمندان و نقاشان اصفهان گردید. شاه عباس او را به خود منسوب کرد و از آن پس به نام رضا عباسی مشهور شد. ساختمان بناهای متعدد در زمان شاه عباس اول در اصفهان، نوعی تازه از نقاشی را به وجود آورد.
پیش از آن در زمان شاه اسماعیل و شاه طهماسب، نقاشان بزرگ چون کمال الدین بهزاد به تصویر کردن کتاب های خطی می پرداختند. اما در این دوره نقاشی بر روی دیوارها و کشیدن تصاویر بزرگ برای تزیین بناها مرسوم گردید. رضا عباسی در فاصله این سال ها پرده های نقاشی بسیار آفرید که در آن ها به جای انبوه درباریان، تنها صورت یک یا دو آدمی زیبا نقش می شد. در این تصویرها رنگ آمیزی لباس و صورت و تزئینات و تجملات صحنه درخششی چشم گیر دارد. اما مهارت رضا عباسی، که بیشتر به نقاشی سیاه قلم تمایل داشت، در تصویر طبیعت و حالات روحی و اخلاقی مردم عادی بود.
با انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان در زمان شاه عباس اول در سال ۱۰۰۰ هجری قمری برابر با ۹۶۹ هجری شمسی و عزیمت هنرمندان به این شهر، در نقاشی ایران تغییر و تحول کلی پدید آمد و هنرمندان برای ارایه کارهای هنری خود فرصت و امکان بیشتری یافتند. در این دوره، نقاشی از درون صفحات کتابها و تزیین آنها بیرون آمد و به صورت تک ورق رواج یافت.بیشترین موضوعی که نقاشان این دوره به تصویر کشیده اند عبارت است از: زندگی عامه مردم و درباریان و به خصوص به تصویر کشیدن اشراف یا لباسهای فاخر و الوان. در این دوره تک چهره سازی در نقاشی رواج زیادی پیدا کرد، شاید دلیل عمده این کار آشنایی هنرمندان دوره صفوی با آثار هنرمندان ممالک اروپایی بود، به دلیل آن که این دوره در حقیقت آغاز ارتباطات نوین با جهان غرب بود، چیزی که در دوره های بیشتر بدین صورت امکان نیافته بود.
مکتب دوره دوم صفویه با حکومت شاه عباس اول آغاز می شود که در واقع دوران نزول هنر نقاشی (نگارگری ایرانی) و نفوذ هنر اروپایی است و به پیروی از نقاشی های دیواری کلیساهای اروپا نقاشی های دیواری در کاخها و خانه های بزرگان این دوره شروع می شود. مکانهایی که در آنها نقاشی های دیواری فراوانی دیده می شود عبارتند از: عالی قاپو، چهلستون، کلیسای وانک و خانه های سوکیاس در جلفا.
سبک این دوره، چه درنقاشی دیواری و چه در نقاشی های دیگر (پارچه، کاغذ و چوب) از روی اندامهای کشیده تر افراد این دوران و تغییر شکل کلاه قزلباش قدیم، عمامه های مختلف بزرگ، زربافت و راه راه و گاه نیز کلاه فرنگی مشخص می شود. در این دوره هنرمند به مقدار زیادی از قید تصویرگری برای کتاب رها می شود و آثار خود را بر روی دیوارها نقش می کند و ظهور گسترده نقاشی دیواری مشخصه این دوران است. از این دوره تحولات عمده فرهنگی هنری به خصوص هنرنگاری ایرانی آغاز می گردد و هویت اصلی نقاشی و فرهنگ ایرانی به شدت تحت تاثیر فرهنگ اروپایی قرار می گیرد.
به این نکته باید توجه کرد که شاه عباس دوم مشوق و مروج فرمهای نقاشی اروپایی بود و در این باب هم تلاشهایی نمود. در قرن ۱۸ میلادی، نفوذ غرب و اشکالات سیاسی درون جامعه ای ایرانی، موجب اضمحلال و غنای نقاشی ایرانی (خصوصا مینیاتور به لحاظ تاثیر تکنیک های غربی و نقاشی رنگ و روغنی) و تعدادی از هنرهای دستی (رنگ سازی، فلزکاری، کاغذسازی، جلد سازی و قالی بافی) شد که نتایج آن در سالهای بعد در دوران قاجار مشاهده گردید و حتی تا امروز هم باقی است.
مهمترین و جالب ترین کارهای نقاشی این دوره متعلق به رضا عباسی و شاگردان اوست. وی مدت زیادی ریاست کتابخانه دربار را به عهده گرفت و روابط دوستی نسبتا عمیقی با شاه عباس داشت. ظرافت کارهای دوران جوانی رضا عباسی، یادآور و احیا کننده سنتهای متزلزل نسل قبل نقاشان صفوی در دربار شاه طهماسب بود ولی دراواخر، طرحهای او تحت تاثیر تجارب زندگی اشرافی زمان خود و گذشت عمر، لطافت خود را از دست داد و خشن شد.موضوعات او بیشتر از بین افراد طبقات پایین جامعه انتخاب شده و از طرف دیگر نفوذ و رواج نقاشی اروپایی در آثار این استاد بی تاثیر نبوده است. شاگردان زیادی نزد او تربیت یافتند که هر کدام سبک و روش وی را ادامه داده اند که مهمترین آنها عبارتند از: محمد شفیع عباسی، افضل الحسینی، محمد معین مصور، محمد علی، محمد یوسف و محمد قاسم.

لئون میناسیان،
نویسنده، پژوهشگر، کتابشناس، تاریخ نگار و مترجم ایرانی سال 1299 در روستای ارمنینشین خویگان شهرستان فریدن اصفهان در خانوادهای نسبتا فرهنگی به دنیا آمد.
میناسیان بعد از گذراندن تحصیلات ابتدایی به اصفهان نقل مکان کرد و تا پایان عمر در محله جلفای اصفهان ماند. میناسیان در دوران جوانی نوازنده زبردست ویولن بود و دستی نیز در نقاشی داشت، اما سالهای میانسالی و کهنسالی او بیشتر صرف تحقیق و نوشتن شد.او مدت سی سال در مدارس ملی ارامنه جلفا به تدریس پرداخت و مدتی سرپرست افتخاری موزه ارامنه جلفا بود و مدیریت چاپخانه جلفا را نیز بر عهده داشت و پس از بازنشستگی از سال ۱۳۵۹ مسئولیت کتابخانه کلیسای وانک نیز به او واگذار شد.
میناسیان مدرک آکادمیک نداشت، اما آنچه باعث ماندگاری و پررنگ شدن نقش او در تاریخ ارامنه ایران شد، تلاش شبانه روزیاش برای ثبت و ضبط تاریخ قومی است که سالها در ایران زندگی کردند و به گفته خودش، بعد از ارمنستان، اصفهان را وطن دوم خود میدانند.
شاخصترین اثر میناسیان در زمینه تاریخ نگاری، کتاب “تاریخ سیصد و پنجاه ساله ارامنه فریدن” است که در سال ۱۳۶۲ از طرف انجمن ادبی گروگ ملید در بیروت به چاپ رسید.او سالهای زیادی از عمر خود را به گردآوری و تدوین آثاری متعدد درباره فرهنگ و ادبیات ارامنه اختصاص داد. او در حدود ۹۰ کتاب درباره ارامنه و جلفا به زبان ارمنی و ۲۰ کتاب به زبان فارسی نوشت. امروزه برای اطلاع از تاریخ چاپ ارامنه در ایران، آثار او از معتبرترین منابع است. او با علاقه باورنکردنی به تاریخ نگاری صنعت چاپ ارامنه در ایران پرداخت و بیشتر دستگاهها، ابزار و کلیشههای قدیمی چاپ را در طول این سالها جمع آوری و نگهداری کرد. شاخصترین اثر میناسیان در زمینه تاریخ نگاری، کتاب ” تاریخ سیصد و پنجاه ساله ارامنه فریدن ” است که در سال ۱۳۶۲ از طرف انجمن ادبی گروگ ملید در بیروت به چاپ رسید، او در این کتاب که نگارش آن ده سال به طول انجامید، موفق شد اسناد و مدارک بایگانی شده سیصد و پنجاه ساله کلیسای وانک را گردآوری و تنظیم کند.
از دیگر تالیف ها و ترجمههای میناسیان میتوان به چهار کتاب از سرایندگان و نوازندگان ارامنه فریدن، صومعههای ارامنه ایران، تاریخ ارمنیان جلفای اصفهان در یکصد و چهل سال اخیر (۱۹۹۶- ۱۸۵۶)، نظر مختصری به آیین مذهبی ارامنه ارتدوکس، ارمنیان ایران، فهرست کتابهای خطی موزه ارامنه جلفا و چندین کتاب دیگر اشاره کرد. بیش از هزار مقاله و رساله از او در نیم قرن گذشته در نشریات و مجلات مختلف به چاپ رسیده است و در ایران، ارمنستان و آمریکا به پاس خدمات فرهنگی و علمی او بزرگداشتهای مختلفی در طول این سال ها برگزار شده است. او در سال های ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸ از سوی مرکزبیوگرافی بینالمللی کمبریج انگلستان و مرکز بیوگرافی کارولینای جنوبی آمریکا به عنوان مرد سال شناخته شد. همچنین دو مدال سورپ مسروپ و یک مدال سلطنتی از کاتولیکس خانه سیلیسی لبنان در سال ۲۰۰۰ دریافت کرده است. از آثار دیگر میناسیان میتوان به «دو فرمان از حضرت رسول و حضرت امیرالمؤمنین»، «نظر مختصری به آیین مذهبی ارامنه ارتدوکس»، «ارمنیان ایران» و «سفری بهبیتالمقدس» اشاره کرد. میناسیان تا آخرین روزهای زندگی خود نیز دست از تحقیق و نگارش بر نداشت و در موزه- خانه خود در محله جلفای اصفهان با ماشین تایپ قدیمیاش که تنها همدم و همراهش بود، روزگار گذراند. لئون میناسیان بامداد ۱۲ دی ماه ۱۳۹۱،اول ژانویه ۲۰۱۳،درسن نود و دو سالگی در اصفهان درگذشت.

حسین خواجه امیری ( ایرج )
به سال 1313 در شهر کاشان متولد شد ، بیش از شش سال از سنش نمی گذشت که شروع به زمزمه اشعار روز و عامیانه مردم که رایج آن زمان بود می کند . پدر بزرگ وی که از صدایی بسیار خوش برخوردار بوده ، یکی از خوانندگان به نام ناصرالدین شاه قاجار بود و هر وقت که شاه قاجار اراده می کرده باید وی برای او بخواند ولی به طوری که از شواهد و آثار بر می آید ، غیر از دربار، او خیلی مواقع برای مردم عادی نیز می خواند و در محافل شرکت می کرده و می خوانده ، پدر حسین خواجه امیری که از صدایی خوب برخوردار و از پدرش به ارث برده بود حسین را تحت تعلیم خود قرار می دهد و بسیاری از شب ها که ستاره های منطقه کویری کاشان مانند خوشه هایی از زمرد در آسمان خودنمایی می کردند و محیطی شاعرانه به وجود می آوردند ، وی را به صحرای اطراف شهر می برد و او را تشویق به خواندن با صدایی هر چه بلند می کرد . مدت ها حسین تحت تعلیم پدر این کار را ادامه داد و پس از چندی به تهران می آید و به کلاس روان شاد استاد ابوالحسن خان راه یافت ، مدت شش ماه متوالی از محضر استاد صبا کسب فیض کرد ، سپس در سال 1327 توسط ابراهیم خان منصوری برای شرکت در برنامه های رادیویی به رادیو دعوت شد . حسین مدت ها با این ارکستر همکاری می کند و خودش ارتشی بود ، شب های جمعه به مدت نیم ساعت در برنامه ارتش شرکت می کند و پس از مدتی در ارکستر آقای عبدالله جهان پناه شرکت و با ارکستر او همکاری کرد .
در سال 1336 بنا به دعوت مرحوم داود پیرنیا به برنامه گلها راه می یابد و در اولین همکاری خود با گلها، آوازی در مایه ” سه گاه ” همراه با ویولون استاد علی تجویدی می خواند و چندی بعد یکی از آهنگ های آقای مهندس همایون خرم را با همکاری جلیل شهناز و جهانگیر ملک به نام گلهای 510 در مایه مخالف “سه گاه ” اجرا می کند و از این به بعد همکاریش با این برنامه ادامه می یابد . ایرج ، علاوه بر خواندن ، به نواختن ضرب نیز علاقه وافر دارد وضرب به خوبی می نوازد . وی معتقد است که جامعه ایران ، آواز و آهنگ های اصیل ایرانی را می خواند و همین آثار و آهنگ ها است که نمودار فرهنگ صوتی و ملی کشور بوده و توسط گذشتگان ما به طور سینه به سینه حفظ و نسل به نسل به ما منتقل شده و این میراث گرانقدر برایمان مانده و باید در حفظ و اشاعه آن سعی و کوشش وافر داشته باشیم و به موسیقی ملی و سنتی سرزمین خود خیلی بیش از این ها ارج گذاریم .
حسین خواجه امیری چون افسر ارتش بود لذا مشکلاتی برای اجرای برنامه های هنری خود از جمله نام حقیقی خود پیش روی داشت ، بدین سبب نام مستعار ( ایرج ) را برای خود برگزید . ایرج که از صدایی خوش و رسا و مطلوب برخوردار است در زمان خود به آواز ایران خدمات شایان توجهی نمود به طوری که در دور افتاده ترین قراء مملکت نیز علاقمندان فراوان پیدا کرد. بنا به نظرصاحبنظران در موسیقی ایران وی یکی از بهترینهای آواز ایران بوده که هیچوقت خاطره ی او در آواز و موسیقی سنتی ایران فراموش نخواهد شد.

جواد رستم شیرازی
در سال ۱۲۹۸ در «محله نو» اصفهان بدنیا آمد. در پنج سالگی از پدر بزرگش قلمدان نقاشی شدهای را به مناسب هدیه نوروز دریافت کرد که زمینه ساز علاقه و حضور وی در دنیای هنر گشت، به طوریکه نقشهای روی آن قلمدان نخستین الگوهای نقاشی اش گشتند. از این رو با تشویق والدینش از پنج سالگی نزد استاد «وزیرزاده» فراگیری مبانی علمی نقاشی را آغاز کرد و دو سال شاگرد ایشان بود. در این دوران صحنههای زنجیر زنی و روضه خوانی را به تصویر میکشید. همچنین از درس استاد «تیکران» که در جلفا برگزار میشد، در زمینه نقاشی طبیعت استفاده نمود. دوره شش ساله ابتدایی را در دبستان علمیه و به مدت پنج سال به پایان برد. در این دوره نگارهای از چهره مدیر دبیرستان، فردوسی و «لرد بادن پاول» (رییس جمعیت پیش آهنگی جهان) به تصویر کشید که مورد توجه معلمانش قرار گرفت و در سالن پیش آهنگی مدرسه نیز نصب شد. در سال ۱۳۲۲ با توجه به اینکه مقام نخست رشته نقاشی را کسب کرده بود، به مدت شش ماه بورسیه اروپا را گرفت. در این دوران بر روی سبک نقاشیهای در انگلستان، فرانسه، هلند و ایتالیا به مطالعه پرداخت و نمایشگاههایی برگزار نمود.
وی در این مدت نقشههای زیبایی از فرشهای اصیل انگلستان و ایران را طراحی نمود که در انگلستان بجای ماندهاست. در این سفر با حضور در موزههای آنجا با آثار هنرمندان چین و ژاپن نیز آشنا گشت که این تجربه تاثیر سازندهای بر کارهایش داشتهاست. وی به لحاظ شخصیتی الگوی شایستهای بود و در زمینه آموزش هنر نیز بلندنظرانه یافتههایش را به شاگردانش منتقل میکرد. در سالهای بازنشستگی نیز به فعالیت در زمینه طراحی، مینیاتور و آموزش ادامه داد تا در خرداد سال ۱۳۸۴ از دنیا رفت.

استاد محمدحسین مصورالملکی
معروف به حاج مصورالملکی طراح، نقاش، نگارگر، تذهیب کار، قلمدان ساز و شاعر بلندآوازه اصفهانی بود که در نقاشی و مینیاتور به اوج کمال رسید. وی به شیوههای مختلف نقاشی آشنایی کامل داشت. علاوه بر اینها، تابلوهای رنگ روغن و نقشه های بسیار زیبای فرش هم میساخت. در یک خانواده هنرمند به دنیا آمد و ریشهٔ این هنر موروثی در خانوادهٔ وی تا دورهٔ صفوی دنبال میشود. پانزده ساله بود که جنگ بین مشروطهخواهان و طرفداران استبداد رخ داد و اصفهان دچار هرج و مرج و ناامنی شد. او در همین زمان پدر خود را از دست داد و ناگزیر مسئولیت خانواده را بر دوشش افتاد و کار پدر را در ساختن قلمدان دنبال کرد تا مخارج زندگی خانواده را تأمین کند. سپس به تذهیب و نقاشی رنگ و روغن پرداخت. در ابتدای سلطنت رضاشاه از طریق روسیه، لهستان و بلژیک به پاریس رفت و مدت شش ماه درفرانسه اقامت نمود. در آنجا با پروفسور پوپ (که در این زمان مشغول نگارش کتاب معروفش دربارهٔ هنر ایران بود) و همسرش آشنا شد. پروفسور پوپ از او تقاضا نمود در تصویرسازی کتابش او را یاری دهد. مصورالملکی هم پذیرفت و هر روز ساعتها به این کار اشتغال داشت. از این رو هنگام بازگشت به ایران حس میکرد راه خود را یافتهاست. از جاج مصورالملکی تابلوهای متعددی برجای ماندهاست اما او خود از میان همهٔ آثارش، به تابلو تخت جمشید عشق میورزید. او با این تابلو در نمایشگاه جهانی بروکسل برنده شد و جایزه گرفت. از تابلوهای معروف دیگر او، صحنهٔ جنگ بین الملل دوم است که جنبهٔ جهانی دارد.

شکرالله صنیع زاده
فرزند عبدالمحمود غفاریان و خدیجه بیگم است که نوه نقاش معروف دوران معاصر، عبدالحسین صنیع همایون و از نسل آقا نجف اصفهانی قلمدان ساز برجسته قاجار است. وی در 15 بهمن ماه سال 1285 در محله درب امام اصفهان به دنیا آمد. در مدرسه قدسیه اصفهان دوران ابتدایی و متوسطه را گذراند و قبل از پایان یافتن تحصیلاتش مدرسه را رها کرد و به هنر روی آورد. هنرآموزی و فراگیری نقاشی و مینیاتور را نزد پدربزرگش، عبدالحسین صنیع همایون آغاز نمود. همچنین در زمینههای تذهیب، مینیاتور و تشعیر نیز از وجود استاد مصورالملکی و میرزا آقا امامی بهره برد. وی در کارگاه خود بخشی را به نمایشگاه آثار هنرمندان و فروشگاه صنایع دستی اصفهان اختصاص داده بود. بدین ترتیب بود که در بین سالهای 1335 تا 1355 این فروشگاه به نگارستانی اثرگذار و معروف تبدیل گشت که گردشگران داخلی و خارجی نیز از آن بازدید مینمودند. مجموعه این فعالیتها باعث گشت که هنر فراموش شده میناکاری نه تنها دوباره زنده شود بلکه گسترش بسیاری پیدا کند.
وی در طول حیات خود موفق به اخذ انواع تقدیرنامهها و نشانهای داخلی و خارجی شد. دریافت دیپلم افتخار و نشان برنز در نمایشگاه بینالمللى بروکسل و دریافت تقدیرنامه از آیتالله حاج سید محسن حکیم از آن جمله است. آثار ارزشمندی از این استاد برجسته باقى مانده که برخی از آنها عبارتند از تابلوهاى بزرگ و برجسته مینایى، تقویم، ساعت و بشقابهاى بزرگ دیوارى،گلدان، جعبه قرآن، تمثال مبارک مولاى متقیان و تمثال کودکى حضرت عیسى (ع) در آغوش حضرت مریم (ع) که از نظر نوع نقاشى و کیفیت نگارگری از بى نظیرترین آثار جهان محسوب مى گردد. وی در بهمن ماه 1362 در زادگاهش درگذشت.

استاد عبدالحسین صنیع همایون
در سال 1238 در اصفهان به دنیا آمد. وی از برجسته ترین نقاشان و تذهیب کاران دوره قاجار، فرزند محمد کاظم و نوه آقا نجف اصفهانی قلمدان نگار معروف دوره قاجار است. او ابتدا از پدرش که از نقاشان برجسته بود اصول ابتدایی نقاشی را آموخت، سپس نزد میرزا آقا امامی و محمد باقر سمیرمی آموخته هایش را تکمیل نمود. وی نقاشی پرکار و صاحب سبک بود که در چهره پردازی، پرندهسازی، گل و مرغ، طبیعت نگاری نازک قلم بود. باوجود تاثیرهایی که از شیوه «عباس شیرازی» و «محمد ابراهیم اصفهانی» گرفته بود، سبک ویژه ای را دنبال می نمود که سبکی بین ایرانی سازی و فرنگی سازی محسوب می شود. آثار وی بيشتر قلمدان و قاب آيينه و جلد كتاب بوده است. بر روی قلمدانها چهره پردازی زنان را به زیبایی انجام می داد که طرحهای شاداب تصویر می کرد. وی به جهت فعالیت هنری اش در زمان مظفرالدین شاه لقب «صنیع همایون» را دریافت کرد. از آثار او میتوان به قلمدان زن لمیده و خدمه اش به امضای «عبدالحسین صنیع همایون» ساخته شده در سال 1298، تصویری که «جلادها زبان مردی را از كام بيرون ميكشند» ساخته سال 1281، قلمدان دختر نیمه عریان به امضای «عبدالحسین صنیع همایون» ساخته شده در سال 1285، تصویر رنگ و روغنی مجلس پذیرایی شاه طهماسب از همایونشاه با امضای «عمل کمترین صنیع همایون»، پرده ای از حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) و جعبه شکلات خوری که در موزه هنرهای معاصر اصفهان نگهداری می شود.
وی در سال 1300 در اصفهان در گذشت.
آقا نجف اصفهانی
فرزند «بابا نقاش» است که در سال ۱۱۶۷ خورشیدی در اصفهان به دنیا آمد. وی برجسته ترین قلمدان نگار دوره اصفهان قاجار است که نقاشی چیره دست بوده است. آثار وی بیشتر قلمدان، قاب آينه و جعبههای آرايش زنانه نیز می ساخت که با نقش و نگارهای ویژه اش تزیین می نمود.
مهارت در طبیعت نگاری و سایه پردازی ملایم چهره هااز ویژگی های نقاشی های وی می باشد و در واقع سبک کاری او پلی میان سبک کریم خانی و سبک ناصری بود. بیشتر آثاری که از وی به جای مانده مربوط به سالهای ۱۱۹۰ تا ۱۲۳۶ خورشیدی می باشد. وی آثار ارزشمندش را با نام «یا شاه نجف» و «کمترین نجفعلی» امضا می کرده و به جهت مهارتی که در نقاشی و چهره آرایی داشت به نام «مانی زمان» معروف بوده است.
وی در زمینه خوشنویسی به ویژه خطهای رقاع و نستعلیق مهارتی استادانه داشت و شعر نیز می سرایید. در مورد زمان درگذشت وی شبهه هایی موجود است که بر اساس روایت مستندتری وی در سال ۱۲۳۶ از دنیا رفته است. محل خاکسپاری وی در زادگاهش اصفهان بوده است.
استاد میرزا هادی تجویدی
فرزند محمدعلی سلطان الکتاب اصفهانی در سال 1272 خورشیدی در اصفهان چشم به جهان گشود. او در خانواده ای هنرمند به دنیا آمد پدرش تذهیبگر و خوشنویس بود، بابانقاش جد مادری اش از نقاشان برجسته به شمار می رفت.
برادرانش محمدکاظم و مهدی هر دو نقاش بودند. مهدی نقاش آبرنگ بود و با تخلص تائب اشعاری نیز می سرود.
هادی نزد آقامحمدابراهیم نعمت اللهی مشهور به نقاشباشی، آقا میرزااحمد و حسین حاج مصورالملکی شاگردی کرد، و با شیوه نقاشی قلمدان و جلدسازی آشنا شد.
هادی در سال 1295 شمسی به تهران رفت و به مکتب میرزا یحیی خان نقاشباشی پیوست و وارد صنایع مستظرفه یعنی دانشگاه هنر آن زمان که به دست کمال الملک تاسیس شده بود شد. وی در کنار نقاشی کلاسیک، طبیعت سازی، نقاشی آبرنگ و آموختن آناتومی در مکتب درویش خان به فراگرفتن موسیقی روی آورد.
در سال 1308 شمسی توسط حسین طاهرزاده بهزاد به عنوان نخستین استاد رشته مینیاتور در مدرسه صنایع قدیمه یعنی هنرستان عالی هنرهای ایرانی برگزیده شد.
از شاگردان تجویدی باید به محمدعلی زاویه، ابوطالب مقیمی، علی کریمی، علی مطیع و کلارا آبکار اشاره کرد.
او بیش از چهل و شش سال در این جهان زندگی نکرد و به سال 1318 چشم از جهان فروبست ولی در همین عمر کوتاهش هنر نگارگری ایرانی را دوباره زنده کرد.
وی این هنر را که پس از اواخر دوره صفوی دچار وقفه و رکود شده بود به شیوه اصیل و سبک سنتی خود بازگرداند و مکتبی نوین را پایه گذاری کرد که پژوهشگران امروز کمتر به آن اشاره می کنند.

عباس خاتمی فرد
در سال 1326 در اصفهان متولد شد. وی یکی از اولین استادکارهای هنر خاتم اصفهان میباشد.خاتم از گره چینیهای هندسی تشکیل شدهاست که استاد عباس خاتمی فرد توانسته طرح و نقشه فرش را بصورت معرق و خاتم با هم تلفیق کند.از اثار او میتوان زیر گنبدمسجد جامع اصفهان ومسجد شیخ لطف الله و قاب اینه طرح ترنج و قاب سیمرغ که در جده عربستان آن را خریداری کردند را نام برد.آثار وی را میتوان در موزه هنرهای معاصر اصفهان و موزه شخصی مهندس اجلالی رییس خانه صنعت اصفهان یافت. استاد عباس خاتمی فرد دارای مدرک درجه یک هنری از میراث فرهنگی تهران و مدرک استاد برتر از موزه هنرهای معاصراصفهان و تهران میباشد.
احمد ریحان
وی در خرداد ماه سال ۱۳۴۴ در اصفهان به دنیا آمد. وی عکاس و مولف است و هم اکنون در استودیو شخصی خود مشغول فعالیت در ژانرهای مختلف عکاسی است و به انگیزهٔ انتقال دادههایش به نسل جوان در سال ۱۳۹۰ آکادمی خود را تاسیس و مشغول آموزش هنر نورپردازی و عکاسی پرتره به علاقمندان میباشد. وی، کسب رتبه اول جشنواره عکس آساهی شیمبون ژاپن و کسب مدال طلای جشنواره، کسب رتبه اول خاورمیانهای جشنواره عکس اطریش و کسب مدال طلای جشنواره (قطر – آل ثانی) ، کسب دو مدال طلا از جشنواره معتبر ادینبورگ و دریافت کاپ افتخار بعنوان نفر برتر جشنواره عکس کالیفرنیا را در کارنامه افتخارات خود دارد.
وی عضو انجمن عکاسان آمریکا PSA، عضو انجمن عکاسان ایران و عضو دائمی دراسیون جهانی هنر عکاسی (FIAP) میباشد و تا کنون در چندین نمایشگاه داخلی و خارجی بصورت انفرادی و گروهی شرکت داشتهاست.

از جمله هنرمندان بنام عصر صفوی علیرضا عباسی بود که از آثار فراوان، زیبا و جالبی در اصفهان به جای مانده است. وی از ارکان عمده نقاشی، طراحی و خوشنویسی ثلث و نستعلیق در زمان شاه عباس اول بود. او در تبریز شاگرد ملا محمد حسین وعلاء الدین محمد تبریزی معروف به علاء بیک بود. وی از طرف شاه عباس به شاهنواز خان ملقب گردید. وی به خاطر ارادتش به شاه عباس خود را علیرضا عباسی نامید.
کتیبه های زیبای وی در داخل و خارج مسجد یخ لطف الله از زیباترین خوشنویسی های آن زمان به شمار می رود. علاوه بر این، آثاری از وی زینت بخش ایوان ورودی مسجد اصفهان و گنبد مطهر حضرت رضا (ع) در مشهد است.
وفات او را به سال 1044 ه ق نوشته اند.
محمد غفاری
معروف به کمالالمُلک نقاش ایرانی (زاده ۱۲۲۷ – درگذشته ۱۳۱۹) یکی از مشهورترین و پر نفوذترین شخصیتهای تاریخ هنر معاصر ایران به شمار میآید. وی در یکی از خانوادههای هنرمند و سرشناس در کاشان چشم به جهان گشود. غفاری پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی در کاشان به همراه برادر بزرگترش به تهران آمد و در دارالفنون در رشتهٔ نقاشی ادامه تحصیل داد. پس از گذشت سه سال تحصیل وی در دارالفنون، هنگامی که ناصر الدین شاه از این مدرسه بازدید میکرد، کار او را پسندید و وی را به دربار فراخواند.
با حضور در دربار، ابتدا لقب خان، سپس پیشخدمت مخصوص به وی داده شد و پس از چندی تاثیر آثار محمد غفاری سبب گردید تا ناصرالدین شاه خود به شاگردی وی در آید و او را در ابتدا به لقب نقاشباشی و سپس به لقب کمال الملک منصوب کند. در مدت حضور وی در دربار، او ۱۷۰ تابلو کشید که معروفترین آنها تالار آینه میباشد و اولین تابلوییست که آن را امضا کرده است.
پس از مرگ ناصرالدین شاه و به سلطنت رسیدن مظفر الدین شاه، کمال الملک برای ادامه تحصیل در زمینه نقاشی و زبان فرانسوی و همچنین بازدید از موزهها، عازم اروپا شد. او در مدت سه سال در ایتالیا، فرانسه و مدت کوتاهی در اتریش زندگی کرد و در طی این مدت با بازدید از موزههای مهم شهرهای فلورانس، رم و پاریس، از آثار نقاشان برجستهای چون روبنس، تیسین و رامبراند در حدود دوازده کپی نقاشی کرد.
بازگشت کمال الملک به ایران، مصادف با انقلاب مشروطه میشود. در این هنگام کمال الملک با انتشار مقالات و ترجمه برخی آثار ژان ژاک روسو و دیگر نویسندگان آزادی خواه فرانسه، به سهم خود با حرکت مردم، همراه میشود.[۱] در نهایت در اردیبهشت ۱۳۰۷ وی به روستای حسین آباد نیشابور تبعید شد و مابقی عمر خود را در آنجا گذراند. وی در سال ۱۳۱۹ در سن ۹۵ سالگی در گذشت .

ملا محسن فیض کاشانی
فیلسوف الهی وفقیه نامی ملا محسن فیض کاشانی در شمار اعاظم فقها، حکما، مفسران، مصنفان و صاحبنظران اسلامی است. وی در همان عصر خویش چنین بوده و همه او را فقیهی نامدار وحکیم برجسته و محدثی پرکار و مفسری صاحب نظر میدانسته، و از لحاظ ملکات نفسانی و خصال معنوی، ودوری از تعلقات جسمانی وعوارض مادی، از مردان کم نظیر، و یکی از مفاخر جهان تشیع و عالم اسلامی شمرده اند. از آن موقع تاکنون نیز دانشمندان ما او را بدین اوصاف برجسته و کمالات شایسته و مراتب فضل و دانش شناخته و شناسانده اند.
او در عصری می زیسته است که شخصیتهای بزرگ علمی و اسلامی امثال علامه نامی ملا محمد تقی مجلسی اول وفرزند نابغهاش ملا محمدباقر علامه مجلسی دوم مولف ”بحار الانوار“ و آقا حسین محقق خونساری، و محقق سبزواری، صاحب ”ذخیره“ در فقه و ملا عبد الرزاق لاهیجی، شیخ الاسلام قم ملا محمدطاهر قمی و شیخ حر عاملی صاحب ”وسائل الشیعه“ و ملا صالح مازندرانی مولف ”شرح اصول کافی“ و ملا خلیل قزوینی و غیره که همه از فحول فقها و محدثین، یا حکما و مراجع شیعه بودند، در اصفهان و قم و خوانسارو مشهد وقزوین ودیگر شهرها وجود داشتند، مع الوصف”فیض“ جایگاه خود را در علم و فضل و انبوه تالیف و تصنیف حفظ کرد، و غیر از علامه مجلسی شهرت وی از همه بیشتر بود، و تا امروز نیز پایگاه او محفوظ مانده است .

انتهای پیام/
منابع : اداره کل میراث فرهنگی اصفهان – با نخبگان – ویکی پدیا
برچسبها: ایرج, رشتیان, صدرالحسنی, علیرضا عباسی, محسن فیض کاشانی, محمد غفاری, محمود دهنوی, محمود فرشچیان, مصورالملکی, میرزا آقا امامی, میناسیان, نورای اصفهانی, هنرمندان اصفهان
مطالب مرتبط
من خیلی اصفهان رو دوست دارم
اصالتا تهرانی هستم اما عاشق اصفهانم
دیار پارسیزبانان
ابرشهر ما
استاد اکبر گلپایگانی
بانو مرضیه
اساتیدی همچون افتخاری و معین
و…
کم گفتین از اصفهانِ بزرگ ما.