به گزارش خبرنگار ندای اصفهان، کتاب «خلاقیت هنر مدیریت» به قلم نویسندگان «کیوان کاوه»، «مرسا آذر» و «ناصر نوروزی» به همت انتشارات «یاقوت سپاهان» در ۱۱۴ صفحه منتشر شده و اکنون به طور اختصاصی در اختیار پایگاه خبری تحلیلی ندای اصفهان قرار گرفته است.
زندگی پیچیدهی امروزی، هر لحظه در حال تغییر است و خلاقیت و نوآوری، ضرورت استمرار زندگی فعال است. انسان برای ایجاد نشاط و پویایی در زندگی نیازمند خلاقیت است تا انگیزهی تنوع طلبی خود را ارضا کند. جامعه انسانی برای زنده ماندن و گریز از مرگ و ایستایی چاره ای جز تحول و خلاقیت ندارد.
جهت تهیه این کتاب با 30% تخفیف با شماره زیر تماس حاصل فرمایید:
09132018752 (کیوان کاوه)
فصل اول- تعاریف
1-1- تعاریف مدیریت

شکل- تعریف مدیریت
– مدیریت[1] ترکیبی از علم و هنر برای پدید آوردن محیطی مناسب می باشد،که در آن همفکری و همکاری با دیگران به منظور شکل دادن به فرایندی کارساز امکانپذیر می گردد و همچنین طی آن، استفاده بهینه از منابع، برای عرضه خدمات یا کالاهایی قابل رقابت، جهت جلب رضایت متقاضیان آنها، با پرهیز از بروز هرگونه عواقب نامطلوب تحقق می یابد.
– مگینسون، موسلی[2] مدیریت را کار کردن با منابع انسانی، منابع مالی و منابع فیزیکی، جهت دستیابی به اهداف سازمان توسط برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و کنترل عملیات، معرفی نمودهاند.

شکل- کار کردن با منابع انسانی
– مدیریت از نظر روزابث موس کانتر[3] مدرس دانشگاه هاروارد: عبارت است از عمل توازن بین فعالیتهای مختلف شرکت، کاهش فعالیت ها و افزایش فعالیتها، حذف فعالیتهای زاید و ساختن فعالیتهای مرتب به طور همزمان، انجام کارهای بیشتر در زمینه های جدید با منابع کمتر.
– پیتر دراکر[4] گفته است: مدیریت موثر جزء منابع اصلی توسعه ملتها شده و مهمترین منبع برای توسعه ملتها محسوب می شود. لذا اعمال مدیریت توسط مدیر در موفقیت یک سازمان نقش بسزایی دارد، هرچه سازمان پیچیده تر باشد، نقش مدیریت دشوارتر خواهد شد. به عبارت دیگر مدیریت یعنی تصمیمگیری در زمان مناسب، با افراد مناسب در جایی که فعالیت در آن جریان دارد.
-کریتنر[5] گفته است: مدیریت عبارت است از فرایندی برای حل مسائل مربوط به تامین هدفهای سازمانی به نحو مطلوب از طریق استفاده موثر و کارآمد از منابع کمیاب در محیطی که در حال تغییر است.
1-2- تعاریف خلاقیت
– طبق تعریف، خلاقیت[6] یعنی توانایی تولید ایده ها و راه حل های متعدد، جدید و مناسب برای حل مسائل و مشکلات. خلاقیت شامل تولید چیزی است که هم اصیل و هم ارزشمند باشد و نشأت گرفته از فرایندهای خودآگاه و ناخودآگاه انسان میباشد.

شکل- خلاقیت
– خلاقیت به عنوان یکی از عوامل کلیدی و رمز پیشرفت و حتی بقای سازمان های نوین است. پیتر دراکر معتقد است خلاقیت و کارآفرینی[7] چنان لازم و ملزوم یکدیگرند که می توان گفت کارآفرینی بدون خلاقیت حاصلی ندارد.
– خلاقيت يعني تلاش براي ايجاد يك تغيير هدفدار در توان اجتماعي يا اقتصادي سازمان.
– خلاقيت به كارگيري توانايي هاي ذهني براي ايجاد يك فكر يا مفهوم جديد است.

شکل- توانایی ذهنی
– خلاقيت يعني توانايي پرورش يا به وجود آوردن يك انديشه جديد در بحث مديريت نظير به وجود آوردن يك محصول جديد است. خلاقيت عبارت است از طي كردن راهي تازه يا پيمودن يك راه طي شده قبلي به شکل نوين.
– تعريف خلاقيت از ديدگاه روانشناسي: خلاقيت يكي از جنبه هاي اصلي تفكر يا انديشيدن است. تفكر عبارت است از فرايند بازآرايي يا تغيير اطلاعات و نمادهاي كسب شده موجود در حافظه درازمدت.
– تعريف خلاقيت از ديدگاه سازماني: خلاقيت يعني ارائه فكر و طرح نوين براي بهبود و ارتقاي كميت يا كيفيت فعاليت هاي سازمان.
– خـلاقـیـت بـه مـعـنـای خلق کردن است. در اصـطـلاح به معنای پدید آوردن چیزی از چیز دیگر به گونه ای منحصر به فرد است. بـه عـبـارت دیـگـر خـلاقـیـت بـه مـعـنـی کـم یـا زیـاد کـردن یـک پـدیـده و تـغـیـیـر شـکـل و یـا تـرکیب کردن آن با سایر پدیده ها، اشیاء و چیزها است. لذا خلاقیت به معنای خـلق کـردن چـیـزی تـازه و مـنـحـصـر بـه فـرد اسـت کـه به گونه ای مناسب و مفید، موجب حل یک مساله، سؤال یا نیاز علمی، صنعتی، اجتماعی و مانند آن باشد.
– خلاقیت واژه ای عربی است که ریشه آن «خلق» به معنی آفریدن است. در لغت نامه دهخدا، خلاقیت به معنای خلق کردن و به وجود آوردن است و فرد خلاق شخصی است که دارای عقاید نو باشد.

شکل- خلق کردن
– خلاقیت، توانایی کاربرد دانش برای حل مسئله است. خلاقیت همواره شامل ایده های جدید نیست بلکه گاهی می تواند درباره انتقال دانش موجود به موقعیت های جدید و قراردادن آنها در موقعیت متفاوت باشد و یا می تواند در مرتبط ساختن روش هایی که قبلاً وجود نداشته اند، به کار گرفته شود.
– خلاقیت عبارت است از خلق کردن مفهوم و چیزی تازه و منحصر به فرد، به گونه ای که مناسب و مفید، موجب حل یک مسئله، سؤال یا نیاز علمی، صنعتی یا اجتماعی شود.
– خلاقیت توانایی فرد برای تولید پاسخی به طور کامل نوین در مواجهه با مسائل است و پاسخ خلاق، نخست نباید شامل تکرار چیزی باشد که فرد در گذشته دیده یا شنیده است و دوم پاسخ باید مسئله را به گونهای مناسب و سودمند حل کند.
– خلاقیت، عبارت است از به کارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید.
– خلاقیت فرآیند تکامل بخشیدن به دیدگاه های بدیع و تخیلی درباره موقعیتهای مختلف تعریف شده است.
– خلاقیت پیدایی و تولید یک اندیشه و فکر نو است، در حالی که نوآوری عملی ساختن آن اندیشه و فکر است. از خلاقیت تا نوآوری غالباً راهی طولانی در پیش است و تا اندیشهای نو به صورت محصول یا خدمتی جدید درآید زمانی طولانی می گذرد و تلاش های بسیار به عمل می آید.
– آلبرت رنت گیورگی[8] گفته است: خلاقیت عبارت است از نگاهی متفاوت به پدیده هایی که سایر مردم نیز آنها را می نگرند.
– ادوارد[9] گفته است: خلاقیت ارتباط بین تصویر و اندیشیدن ایده های نو و ارائه محصول، فرایند و خدمات نوآورانه است.
– ویلیام جی ریف[10] : خلاقیت واکنشی اکتسابی در برابر موقعیت است که از انرژی اطلاعات و دیگر منابع ضروری برای یک مسئله نشأت می گیرد.
– استیفن رابینز[11] گفته است: خلاقیت را به معنای توانایی ترکیب اندیشه ها و نظرات در یک روش منحصر به فرد با ایجاد پیوستگی بین آنان بیان می کند. او نوآوری را به معنای فرایند اخذ اندیشه خلاق و تبدیل آن به محصول، خدمات و روش های جدید عملیات میداند.
– رضائیان گفته است: خلاقیت را به کارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید میداند.

شکل- بکارگیری مفهوم
فصل دوم- مراحل خلاقیت
2-1- مراحل خلاقیت
1- جذب: اولین مرحله جذب به یک موضوع است که اغلب احتیاج به اطلاعات جدید دارد.

شکل- جذب موضوع
2- الهام: این مرحله بسیار سریع اتفاق میافتد و تعریف یا مشاهده آن بسیار مشکل است. به عبارت دیگر قبل از وقوع، از آن هیچ آگاهی نداریم.
3- آزمایش: در این مرحله ایده به وجودآمده آزمایش میشود تا اینکه معلوم شود مفید هست یا خیر.

شکل- آزمایش ایده
4- پالایش: در این مرحله ایده به منظور کاربردی کردن و مصرف عملی آن اصلاح میشود. مراحل سوم و چهارم زمان زیادی احتیاج دارد.

شکل- پالایش ایده
5- فروش: مرحله آخر فرایند خلاقیت، مرحلهای است که اکثر خلاقیتها را خنثی و ناکام میکند. این مرحله ابتدا باید درون سازمان اتفاق افتد به این معنی که ابتدا افراد صاحب اختیار باید ایده را بخرند یا قبول کنند و بعد از تعهد به آن، باید به مشتریان خارج از سازمان ارائه کرد.

شکل- فروش ایده
فصل سوم- ویژگی ها
3-1- ویژگی خلاقیت
1– خلاقیت فرآیندی فکری روانی است.
2– محصول خلاقیت می تواند به شکل یک اثر، ایده، راه حل یا هر چیز دیگری ظهورکند.

شکل- محصول خلاقیت
3 – محصول خلاقیت پدیدهای نو و جدید است.
4 – محصول خلاقیت علاوه بر جدید بودن دارای ارزش نیز هست.
5 – خلاقیت یک توانایی عمومی است و در همه افراد کمابیش وجود دارد.
6 – خلاقیت قابل پرورش است و با محیط اجتماعی ارتباط مستقیم دارد.

شکل- پرورش خلاقیت
3-2- ویژگی فرهنگ خلاقیت

شکل- فرهنگ خلاقیت
۱- پذيرش ابهام
۲- شكيبايي در امور غير عملي
۳- كنترلهاي بيروني كم
۴- بردباري در مخاطره
۵- شكيبايي در برخوردها
۶- تأكيد بر نتايج تا بر وسايل
۷- تأكيد بر نظام باز نوآوری

شکل- نوآوری باز
3-3- ویژگیهای مدیر خلاق

شکل- مدیر خلاق
۱) مدیر خلاق مسائل و وضعیتهایی را میبیند که قبلا مورد توجه قرار نگرفته است و فکرهای بکری را ارائه میدهد.
۲) مدیر خلاق ایدهها و تجربیات حاصل از منابع گوناگون را به هم ربط داده و آنها را بر مبنای مزیت مورد بررسی قرار میدهد.
۳) مدیر خلاق معمولا چندین راه و روش برای حل هر موضوع معین کرده و به عبارتی دارای سلامت فکر است.
۴) مدیر خلاق نسبت به پیش فرضهای قبلی تردید میکند، محدود به رسم و عادت نمیشود. به عبارت دیگر استقلال فکری دارد. یعنی ضمن قبول روشهای قبلی همیشه در ذهن خود این موضوع را مطرح میکند که علاوه برروش های موجود، روشهای دیگری نیز وجود دارد.
۵) مدیر خلاق به طور سریع از نیروهای احساسی، ذهنی[12] و بینشی کمک میگیرد و آنها را مورد استفاده قرار میدهد و به ربط بین موضوعات میپردازد.

شکل- نیروی احساسی و ذهنی
۶) مدیر خلاق در فکر و عمل از انعطاف بالایی برخوردار است. منظور از انعطاف فکری آن است که اگر فکر و اندیشهای بهتر از فکر خود دید، آن را با کمال میل میپذیرد.
۷) مدیران خلاق، انسانهای هدفمندی هستند، یعنی براساس اتفاق زندگی نمیکنند.

شکل- انسان هدفمند
8) مدیر خلاق تیزهوشتر از دیگران است.
9) مدیر خلاق علاقه او به مسائل علمی، هنری، فرهنگی و اجتماعی بیشتر و دامنه اطلاعات او در این زمینه وسیعتر است.

شکل- علاقه به مسائل اجتماعی
10) مدیر خلاق درباره مسائل انتزاعی، در مقایسه با مسائل عینی و ملموس، بهتر و عمیقتر میاندیشد.
11) مدیر خلاق بیشتر به ارتباط موضوعات نسبت به هم توجه میکند.

شکل- ارتباط موضوعات با یکدیگر
12) مدیر خلاق در مقایسه با افراد تیزهوش که تفکر همگرایی دارند، در افکار و تخیلات خود بیشتر غوطهور است.
13) مدیر خلاق نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی حساس است و همیشه وضعیت فعلی خود را زیر سوال برده و به فکر بهبود آن است.
14) مدیر خلاق از آن دسته از معیارها، رسوم و ارزشهای اجتماعی، که به نظر قابل قبول نیستند،کمتر پیروی میکند و بیشتر متکی به قضاوت شخصی خودش است هر چند که به فکر بهبود این اندیشهها است.

شکل- قضاوت شخصی
15) مدیر خلاق بسیار انعطافپذیر است.
16) مدیر خلاق دوست دارد در مباحثه عقیده خود را بیان کند، ولی اصراری به تحمیل عقاید خود ندارد.
17) مدیر خلاق بسیار کنجکاو است.

شکل- مدیر کنجکاو
۱8) مدیر خلاق محافظهکار نیست.
۱9) مدیر خلاق خودخواه نیست.

شکل- مدیر خودخواه
20) مدیر خلاق به سرنوشت دیگران اهمیت میدهد.
21) مدیر خلاق استقلالطلب[13] است و دوست ندارد از راه و روش دیگران پیروی کند.
22) مدیر خلاق ثبات عاطفی بیشتری دارد.
23) مدیر خلاق شخصیت او رشد یافتهتر است و اختلال کمتری دارد.

شکل- رشد شخصیتی
24) مدیر خلاق اعتماد به نفس خوبی دارد و در مقابل ناکامیها کمتر دلسرد و مایوس میشود.

شکل- اعتماد بنفس
25) مدیر خلاق بر غرایز خود تسلط بیشتری دارد.
26) مدیر خلاق نسبت به زندگی خود و دیگران احساس مسئولیت میکند و معتقد است که در زندگی رسالتی به عهده او گذاشته شده است.

شکل- احساس مسئولیت
27) مدیر خلاق در فکر و عمل از اصالت و نوآوری بیشتری برخوردار است.
28) مدیر خلاق توانايي ايجاد تعداد زيادي ايده به طور سريع را دارد.
29) مدیر خلاق انعطاف پذيري[14] ادراك دارد یعنی توانايي دست كشيدن از يك قاعده و چارچوب ذهني.
30) مدیر خلاق ابتكار دارد یعنی توانايي در ايجاد و ارائه پيشنهادهاي جديد.
31) مدیر خلاق ترجيح دادن پيچيدگي نسبت به سادگي دارد یعنی توجه كردن و درنظرگرفتن چالش هاي جديد مسائل پيچيده.
32) مدیر خلاق استقلال راي و داوري دارد یعنی متفاوت بودن از همكاران در ارائه نظرات و انديشه هاي نو عمل می کند.
33) مدیر خلاق کمک به تغییر و تحول ارزش هـا و هنجارهای نامناسب و نامساعد در کار و تولید دارد. زیرا ایجاد فرصت کار و تلاش نـیازمند اصلاح مقررات، نگرش ها و محدودیتهای دست و پا گیر که مدیران خلاق از عهده آن برمیآیند ضروری است.
34) مدیر خلاق ریسک پذیری و تحمل ابهام دارد. آنهـا از شکست خوردن نمی ترسند و بـا قبول یک خـطر بـه دنبال بازکردن فضای کار و رقـابت جدید میروند. یعنی قبول ابهامی که پیش بینی پذیر نیست.
35) مدیر خلاق اسـتـفـاده درسـت از خلاقیت خود و دیگران دارد. مدیران خلاق از این ویژگی در خود و کارکنان به نحو درست و مناسب استفاده میکنند.

شکل- استفاده صحیح از کارمندان
36) مدیر خلاق هـمـاهـنـگ بـا شـرایـط و واقـعـیت ها دارد. مدیران خلاق و کارآفرین با توجه به سرمایه، مـنـابع انسانی، تجربه و شواهد علمی ولی هماهنگ با شرایط و واقعیتهای کار اقدام می کنند.
37) مدیر خلاق تـوجـه بـه آیـنـده و شـکـار فـرصتهای طلایی دارد. مدیران خلاق به آینده توجه دارند، خود و کارکنان را به شکار فرصت های طلایی ترغیب می کنند. آنها در به نـتـیـجـه رسـانـدن فـرصـتهـا و طـرحهـای ابـتـکـاری حـوصـله و تحمل فراوانی دارند و با علاقه به پیگیری آنها می پردازند.
38) مدیر خلاق تـصـمـیـمگیری مستقلی دارد. مدیران خلاق خود تصمیم گیرنده هستند و کـمـتـر تـحـت تـاثـیـر القائات دیگران هستند. آنها متکی به نفس و دارای روحـیـه ای کـامـلاً مـسـتـقل هستند به عبارت دیگر اراده قوی از آنان شخصیتی میسـازد کـه مـی تـوانـنـد در برابر ناملایمات مقاومت کنند. آغاز تصمیمات همراه با ریسک و پـذیـرش طـرحهـای نـو نـیـازمـنـد اسـتـقـلال در انـدیـشـه و عمل است.

شکل- اراده قوی
39) مدیر خلاق رشد دهندگی، علاقه مندی و بهره وری دارد. مدیران خلاق به شکوفاسازی اسـتعدادهای کارکنان توجه می کنند. مناسب سازی نوع کار با علایق و تخصص کارکنان، فـراهـم آوردن فـرصت برای تلاش و انجام کار مورد علاقه آنها، تشویق آنان به ارائه طـرح هـای نـو و قـدردانـی بـجا و کافی از زحماتشان، به افزایش بازده کاری کمک می کنند.
3-4- ويژگي هاي سازمان خلاق
1- رقابت كامل و فشرده است: در يك سازمان درصورتي خلاقيت صورت ميپذيرد كه رقابت كامل در آن حاكم باشد.

شکل- سازمان خلاق
2- فرهنگ[15] : يكي از عوامل عمده اي كه به بالندگي مديريت كمك مي كند فرهنگ مردم است. برپايه يك فرهنگ خوب، اتلاف وقت گناه محسوب ميشود. بديهي است درچنين بستر مناسبي جهت رقابت، خلاقيت يا سازمان هاي پويا بهتر شكل ميگيرد.
3- دسترسي به مديران: سازمان هاي خلاق بر اين اعتقاد هستند كه دانش در سطح سازمان به وفور پراكنده شده است و مديران به راحتي مي توانند افكار و نظرات ديگران رامستقيم و بدون واسطه دريافت كنند.
4- احترام به افراد: ويژگي ديگر سازمان خلاق احترام به افراد است و آنها باور دارند كه ميتوانند همگام با نيازهاي سازمان، رشد كنند.

شکل- احترام به افراد
5- ارائه خدمات مردمي: هدف نهايي در اين سازمان ها توجه به نيازمندي هاي جامعه وجلب رضايت اکثر مردم است.
6- تخصص: در سازمان خلاق افراد داراي يك تخصص ويژه نيستند و اين امكان را دارند كه براي قرارگرفتن درجايگاه مناسب گردش شغلي داشته باشند.
7- سـاخـتـار مـتـنـاسـب بـا اهـداف: یـکـی از مـهـمتـریـن عـوامـل تـسهیل و تقویت توان خلاقیت در سازمان ساختار مناسب و تشکیلات متناسب بـا اهـداف اسـت. اگـر ساختارهای سازمانی را به دو نوع ماشینی و زیستی تقسیم کنیم، سـاخـتـار زیـسـتـی یـا ارگـانـیـک[16] سـاختار مناسب خلاقیت در سازمان است. ساختار زیـسـتـی بـا شـرایـط مـتـحـول مـحـیـطـی بـه سـرعـت هـمـاهـنگ شده، امکان انعطاف و آزادی عـمـل را برای اعضاء فراهم آورده و بستر مناسبی را برای رشد خلاقیت و نوآوری آماده میسـازد. هـمـچـنـیـن، سـازمـان هـای بزرگ به طور فزاینده ای سعی بر این دارند که به انعطاف پـذیری ساختاری سازمان های کوچک دست یابند. سازمان های نوآور برای ایجاد واحدهای کوچک تر بسیار تجدید سـازمـان مـی کـنـنـد تـا به تیم های خلاق امکان عمل بدهند و کارآفرینی را در پروژه های جدید تشویق می کنند.
8- فرهنگ و استراتژی سازمان: سازمان های نوآور برای حمایت از خلاقیت بـسـیـج مـی شـونـد و مـدیـرانـشـان نقش های فعالی در هدایت فرآیندِ نوآوری به عهده می گیرند. در سازمانهای فوق العاده نوآور، فرهنگ و استراتژی صنفی، نوآوری را حمایت مـیکند. استراتژیهای سازمان، بصیرت و ارزشهای مدیریت ارشد و چارچوب خط مشیهـا و انتظارات بر روحیه نوآوری تاکید می ورزد. اما حتی با وجود چنین جهتگیری هایی شـکـسـت پـذیـرفـتـه مـیشـود و سـازمـان بـه ریـسـک پـذیـری تمایل دارد.

شکل- استراتژی سازمان
نکته طلایی: جو گریز از ریسک را از میان بـردارنـد و آن را بـا یک نوع فرهنگ سازمانی جایگزین کنند که نوآوری را انتظار دارد و شکست را میپذیرد.
9- تـامـیـن نـیـروی انـسـانـی مـتـفـاوت: سـازمـانهـا بـرای مـوفـق شـدن در تـمـام مـراحل فرآیند نوآوری به آدمهای متفاوتی نیازمندند، از جمله پدیدآورندگان اندیشه که بینش و دیدگاههای نو به وجود میآورند، دارندگان اطلاعات که با منابع دانش مربوط هستند، قهرمانان محصول که طرفدار اتخاذ شیوههای جدید هستند، مدیران پروژه که وظایف فـنـی لازم را انـجـام مـیدهـنـد تـا یـک پروژه نوآوری را در مسیر صحیح خود نگاه دارند و رهبرانی که فعالانه دیگران را تشویق، حمایت و هدایت میکنند تا نوآوری را پیگیری کنند.
10- حـمـایـت مدیران عالی: سازمانهای دارای نوآوری بالا، مدیریت عالی از نوآوری حمایت مـیکـنـنـد. آنـهـا فـرآیـنـد نـوآوری را درک مـیکـنـنـد، انـتـقـادات و اخـتـلاف عـقـیـده را تـحـمـل مـیکـنـنـد و تـمام قدمهای ممکن را برای حفظ جریان نوآوری و رفع موانع موفقیت بـرمـی دارنـد. کـلید اصلی به وجود آوردن و زمینه برای افراد بالقوه خلاق به منظور عـمـل کـردن بـا تـمـام تـوانشان است.
11- رعایت کرامت انسانی و احترام به افراد: در این سازمانها حفظ حرمت و شخصیت انسانها از اصول اساسی شمرده میشود. در سازمانهای خلاق کارکنان به عنوان سرمایههای واقعی سازمان مورد اعتماد و اطمینان بوده، اختیار لازم به آنها تفویض گردیده و از نظرات و ایده های آنها در تصمیم گیری ها، برنامه ریزی ها، اجرا و ارزشیابی استفاده کامل می شود.
1۲- فرهنگ ارتقای بهره وری: سازمان خلاق سازمانی است که در آن بستر لازم برای بهبود مداوم فعالیتها مهیا است، کارکنان به درجه ای از رشد و تکامل رسیده اند که هر نقصی و مشکلی را به عنوان فرصتی برای ارتقاء تلقی کرده و پیوسته در اندیشه و در عمل در حال بهبود مستمر فرایندها هستند.
13- مدیران همیشه در صحنه: در سازمانهای خلاق حصارهای ما بین مدیران و کارکنان شکسته شده و فاصله به حداقل رسیده است، بطوری که حضور و اثر مدیران را در جای جای سازمان میتوان حس کرد. در این سازمانها ارتباط افقی به حداکثر رسیده و یک ارزش سازمانی میباشد. رقابت کامل و فشرده در سازمانهای خلاق کارکنان و مدیران بخش های مختلفی در قالب تیم های کاری و ارتقاء مشغول فعالیت بوده و در بهبود امور سازمان ها همواره در حال رقابتی سالم، فشرده و کامل در جهت نیل به نقص صفر و دستیابی به ماموریت و رسالت سازمانی می باشند.
14- توجه تمام و کمال به مشتری ها: در سازمانهای خلاق همه بر این اعتقاد هستند که وجود سازمان به خاطر مشتری هاست، بنابراین در همه عرصههای مدیریت و اجرا حداکثر بهره از مشتریها برده می شود. در این سازمانها، سازماندهی و برنامه ریزی دقیقی جهت رساندن صدای مشتری به درون سازمان انجام می پذیرد و تمامی ارکان سازمان با شناسایی نیازها و انتظارات مشتری ها درصدد جلب رضایت آنهاست.

شکل- توجه به مشتری
15- امکان گردش شغلی: در این سازمانها کارکنان صاحب تخصص ویژه نبوده و با توجه به قابلیت ها و توانایی هایشان در جایگاه های مناسب قرار گرفته و در خدمت سازمان می باشند. در این سازمانها همه، درهمه حال در خدمت سیستم همیشه در حال ارتقا هستند و گردش شغلی به عنوان ارزش تلقی می گردد.
16- فرهنگ کار تیمی[17] : در سازمانهای خلاق مشارکت جمعی بهرهگیری از نظرات کارکنان و هم فکری در چارچوب تیم های ارتقا بطور گسترده ای رایج بوده و جزو فرهنگ سازمانی به شمار میرود.
17- امنیت شغلی[18] : در سازمان های خلاق تعلق خاطر عمیقی بین اجزای سازمان وجود دارد کارکنان تعهد خاصی نسبت به سازمان داشته و سازمان متقابلاً چنین تعهدی را نشان میدهد. روابط دو سویه بسیار عمیق، ترس از دست دادن شغل را از بین برده و مدیران و کارکنان جهت بهبود مداوم کارها لازم و ملزوم یکدیگر محسوب می شوند.

شکل- امنیت شغلی
18- ارزش تلقی شدن عامل تغییر: سازمانهای خلاق سازمان هایی هستند که در آن مدیران و کارکنان نه تنها در مقابل تغییر مقاومت نشان نمی دهند و بی تفاوت نیستند بلکه با آغوش باز به استقبال آن میروند چرا که عامل تغییر را فرصتی برای ارتقا پنداشته و بر این باورند که تغییر عاملی در جهت بهبود سیستم و تعالی سازمان می باشد.
۱9- فرهنگ خود ارزیابی و خود کنترلی: همزمان با رشد و توسعه کارکنان و مدیران و گسترش فرهنگ ارتقا و کار تیمی در سازمان، کنترل از درون یا خود کنترلی جایگزین کنترل از بیرون میگردد. نظام بازرسی و کنترل سفت و سخت مدیریت بسیار کم رنگ شده و افراد آزادی عمل بیشتری دارند. اما این امر به معنی هرج و مرج نیست. مسئولیت توام با اختیار کارکنان فضا را برای بروز خلاقیت بیشتر آنها آماده می کند بدون این که بازرسی بر سیستم حاکم باشد.
دوستان عزیز ویـژگـی هـای دیـگـر سـازمـان هـای خـلاق عـبـارتـنـد از: رقـابـت کـامـل و فـشـرده، احترام به افراد به نحوی که افراد باور کنند که می توانند همگام بـا نـیازهای سازمان رشد کنند، ارائه خدمات مردمی جهت رفع نیازمندی های مردم و رضایت آنـان، تـخـصـص، بـاعـث فـراهم کردن جایگاه مناسب گردش شغلی شده، کار گروهی، رابـطـه کـارکـنـان بـا سـازمـان بـاعـث بـرخـورداری آنـان از امـنـیـت شـغـلی اسـت و اسـتـقـبـال مـدیـران از عـامـل یـا عـوامـل تـغـیـیـر و پـذیـرفـتـن آنـان نـه مـقـاومـت کـردن در قبال آنان همگی ویژگیهایی هستند که برای سازمان های خلاق[19] برمی شمرند.
3-5- ویژگی های فکر و عمل خلاقانه
1- تـازگـی، نـو بـودن و اصـالت داشته باشد: هر اندیشه ، فکر و ایده ای که بدون سـابـقـه بـوده و از اصالت برخوردار باشد، اندیشه و ایده خلاقانه است. اندیشه های تـکـراری، مشابه و ترکیبی که فقط صورت و ظاهرش متفاوت باشد اندیشه خلاق نیست، بـلکـه انـدیـشـه ای کـه بـا حـفـظ اصـول و مـبـانی عقلی و علمی سازگار بوده و بر این اصـول اسـتـوار اسـت انـدیـشـه خـلاق مـی بـاشـد، بـه نـحـوی کـه مـنـجـر بـه حـل مـسـالهای یـا ابـداع و نـوآوری در به دست آوردن راه حلی یا کشف مجهولی که منجر به تولید علم و ابزار و …. شود.
2- مـنـاسـب و مـفـید باشد: اندیشه های خلاق، تخیلی و بی فایده نیستند بلکه با توجه بـه مـعـضـلات و نـیـازهـا و مـشـکـلات، مـنـشـاء فـایـده بـوده و درصـد فـایـده رسـانی هم قـابـل قـبـول است به نحوی که طیف زیادی از مشکلات یا نیازها را می تواند رفع کند در حقیقت سطح بهره وری آن بالا است.
3- موجب حل یک مساله یا رفع نیاز علمی و عملی گردد: اندیشه خلاق که قادر است برای مـشـکـلات راه حـل هـای مـخـتـلف اتـخـاذ کـنـد و از بـیـن راه حـلهـا، راه حـلی را کـه بـیـشـتـریـن نـقـاط مـثـبـت را بـرای حـل مـسـاله یـا رفـع نـیـازهـای عـلمـی و عـملی در موضوع مورد نظر را دارد با توجه به شـرایـط و امـکـانـات مـهـیـا سـازد بـه نـحـوی کـه راه حل رفع نیازها ذهنی نبوده بلکه واقعی و مستدل باشد.
4- دوام داشته باشد: اندیشه خلاق[20] اندیشه ای است که بتواند از ثبات نسبی برخوردار بـوده و در عـمـل دوام داشـتـه بـاشد. اندیشه های آنی، موقتی و سطحی که حتی قادر به نوآوری و ابداع نیستند، اندیشه خلاق محسوب نمی شوند.
5- نوآوری شغلی : خـلاقـیـت بـه نـوآوری[21] شـغـلی کـه مـحـصـول آن تـنـوع در اشتغال است یاری می رساند.
6- بازده کار : خلاقیت به افزایش بازده کار و شغل کمک میکند.
7- پـویـایـی افـراد: خـلاقـیـت بـه پـویـایـی افـراد و تـلاش بـیـشـتـر بـرای کـار و شغل کمک میکند.
8- کاهش آسیب پذیری شغل : خلاقیت ضریب آسیب پذیری شغل را با شکار طرحهای خوب کاهش می دهد.

شکل- آسیب پذیری
9- صرفه جویی: خلاقیت بر صرفه جویی در پول و سرمایه برای کار تاثیر می گذارد.
10- کاهش وابـسـتـگـی: خـلاقـیـت وابـسـتـگـی بـه مـشـاغـل دولتـی را از راه پـرورش استقلال کاری می کاهد.
11- توسعه و گستردگی: خلاقیت به توسعه و گستردگی کار و شغل در آینده می انجامد.
12- ایجاد فرصت های شغلی : خلاقیت به ایجاد فرصت های شغلی متنوع برای دیگران منجر می شود.
13- فـضـای رقـابـت : خـلاقـیـت بـه ایـجـاد فـضـای رقـابـت در کـار و خـلق مشاغل بهره ور کمک می کند.
14- گسترش کار: خلاقیت در هر حوزه کاری به گسترش و توسعه آن یاری می رساند.
15- مشاغل مولد: خلاقیت به ایجاد مشاغل مولد در جامعه کمک میکند.
16- اصـلاح اشـتـغـال: خـلاقـیـت بـه اصـلاح شـکـل کـنـونـی اشـتـغـال کمک می کند.
17- بازدهی ابتکاری: خلاقیت به ایجاد مشاغل با بازدهی ابتکاری یاری میرساند.
18- کـسـب سـود: خـلاقـیـت فـرصـت کـسـب سـود بـیـشـتـر را بـه افـراد شاغل اعطا می کند.
19- انـگـیـزش: بـهـره وری کـارکـنـان بـا انـگـیـزش آنان ارتباط کاملاً مستقیمی دارد. به عبارت دیگر، درگـیر شدن با کار و غلبه بر مشکلات، نیازمند یک پشتوانه انگیزشی است و این انتظاری است که مدیر خلاق باید به درستی به آن پاسخ دهد، یعنی کارمند را به کار و تلاش امیدوار و تشویق کند.
20- انـدیـشـه و رفـتـار ابتکاری: بـروز انـدیـشـه و رفـتـار ابتکاری در کارکنان با پرورش حس مفید بودن، احترام به شـخـصـیت کاری آنان افزایش مییابد. مشارکت در حرکات سازنده سازمانی و تولیدی، احترام به اندیشه و تلاش آنان، قدردانی از اقدامات مثبت و شکوفاسازی استعدادهای آنان همواره از خواسته های کارکنان خلاق[22] به شمار میرود.
(ادامه دارد…)
پی نوشت
[1]– Management
[2]-Megginson .Mosley
[3]– Rosabeth Moss Kanter
[4]– Peter.F.Dracker
[5]– Krytnr
[6] – Creativity
[7] – Entrepreneurship
[8] – Albert rennet György
[9]– Edward
[10]– William J. Re f
[11]– Stephen Robbins
[12] – Subjective
[13] – Independence
[14] – Flexibility
[15] – Culture
[16] – Organic
[17] – Team work
[18] – Job security
[19] – Creative agencies
[20] – Creative ideas
[21] – Innovation
[22] – Creative staff
برچسبها: آموزش مدیریت, ایده یابی, کتاب خلاقیت هنر مدیریت, کیوان کاوه, مرسا آذر, ناصر نوروزی, نوآوری
مطالب مرتبط
خلاقیت گوشه ای از کار است
موارد دیگری هست که دست من و شما نیست و با خلاقیت برطرف نمی شود