ندای اصفهان- حجت الاسلام جواد جلوانی
(مدرسه علمیه ملاعبدالله)
در ادامه تقریر درس خارج اصول استاد محسن جلالی (زید عزه)؛ مورخ 7/10/1400، به نظر طلاب حوزه علمیه، اساتید و پژوهشگران می رسد.
جهت دریافت دروس قبلی اینجا را کلیک کنید.
***
مبحث: بطون قرآن
(جلسه 50)
بسماللهالرّحمنالرّحیم
بحث در بطون قرآن بود. جلسه گذشته نکتهای را بیان کردیم؛ آن حدیث حضرت باقر (ع) که: «تَفْسِيرُ الْقُرْآنِ عَلَى سَبْعَةِ أَحْرُفٍ مِنْهُ مَا كَانَ وَ مِنْهُ مَا لَمْ يَكُنْ بَعْدُ ذَلِكَ تَعْرِفُهُ الْأَئِمَّةُ». برخی عباراتی هست که خیلی به بحثمان ارتباط ندارد اما از این جهت که «سبعه احرف» در روایات آمده و هفت حرف را جناب مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان جلد سوم در تفسیر آیات اولیه سوره آلعمران دارند که بحث مفصلی راجع به همین تأویل، محکم و متشابه آورده اند.
بعداً میفرمایند حدود 40 تفسیر برای «سبعه احرف» شده است، اما چیزی که کار را آسان میکند این است که در خود روایات مشخص شده که چیست و سبعه را گفتند امر، نهی، امثال، قصص و… است، چیزهایی که قرآن در آن آمده این چیزهاست، اما نظر صاحب کفایه را بیان کردیم که جناب صاحب کفایه بطون را گفتند اینها یک معانی مستقل یا لازم معناست، اینها معانی مستقل است که کنار معنای حقیقی لفظ اراده شده است و این استعمال لفظ در اکثر لازم نمی آید.
نظر دیگری از جناب آیتالله بروجردی و علامه طباطبائی که تعبیر علامه طباطبایی را گفتیم. آیتالله بروجردی نیز این نظر را داشتند که قرآن مراتب مختلفه دارد و مراتب طولی است و همه در عرض واحد نیست تا استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد باشد که جناب صاحب کفایه میگوید آن هم نیست. پس اینها نه در عرض هم است و نه لازم و ملزوم است اما طولی به حسب مراتب فهم انسانها و کمالشان است. شما الآن این معنا را میفهمید زمانی که فهمت بالاتر برود یک معنای دیگر را میفهمی.
آیتالله بروجردی فرمودند: مراد از بطون مراتب مفهوم آیات حسب مراتب نفوس انسان و درک و شعور و دقت آنهاست، مراتب طولی که هرچه نفوذ کاملتر شوند به مراتب بالاتری از آن دسترسی پیدا میکند. مثل مطالب دقیقی که در مورد آیه «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» داریم؛ نور و سماوات مطالب زیاد است و تفاسیر دقیقی شدهاست. اینهم یک تفسیر برای بطون قرآن است.
طبق نظر علامه طباطبایی و آیتالله بروجردی این ها مراتب طولی است و هرچه فهم شما بالاتر برود به یک معنا میرسید. به تعبیر علامه استعمال لفظ در اکثر از معنا هم نشده است.
اینجا دو بحث هست:
1- همه بطون طبق روایات اینگونه نیست که بر حسب مراتب فهم انسانها باشد، اصلاً این را برایتان بگویم که فرصتی بشود شما خود بطون قرآن را روایاتش را ببینید. بطون قرآن چند معنا دارد؛ یکی همینکه گفتند هست ولی فقط همین نیست، چون ما روایتی داریم در تفسیر عیاشی از حضرت باقر(ع) که فرمودند: ظاهر قرآن همان هایی است که دربارهشان نازل شده است. مثلاً آیه شریفه که راجعبه شهدا است که عدهای شهید شدند، میگویند آن راجع به جعفر و حمزه و حضرت علی(ع) و کسانی که با پیغمبر هستند نازل شده است.
ظاهرش چیست؟ ظاهرش درمورد همین افرادی است که بر آنها نازلشده و شأن نزولش جعفر، حمزه و امیرالمؤمنین و دیگرانی که منتظر این شهادت هستند که در مورد حضرت امیر بود که بیرون از حیاط می آمدند و آن ماه رمضانی که به شهادت رسیدند به آسمان نگاه میکردند و همین آیه را میخواندند و میفرمودند که پیغمبر به من وعده داده و من منتظر هستم. این برای ظاهر است.
باطنش چیست؟ همانی که درمورد حمزه و جعفر و شهدا نازلشده در مورد انسانهایی که مثلاً هزار سال دیگر نیز بیایند و همان راه را بروند، لذا شما میبینید حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری برای خیلی از شهدا مثل آیتالله اشرفی اصفهانی، سردار سلیمانی خواندند و گفتند خیلی روایات داریم که آیات قرآن مثل شمس و قمر است که جریان دارد، و محدود به همان زمان نمی شود، مصادیق درطول تاریخ پیدا میکند.
عرض ما این است که اگر شما بطن را گفتی «یعنی مراتب علی حسب درک»، این روایت میفرماید بطن آن کسانی هستند که بعداً میآیند و اعمال همان انسانهای اولیه را انجام میدهند، یا نفاق است یا کفر است یا شرک است یا ایمان، ولایت و تقواست. بطن را در این روایت به این معنا کردند. پس اینکه بگوییم بطن فقط یعنی مراتب نمیشود. این یک مسئله که خود این را از نظر شناخت بطون قرآن نباید فقط همانی را مطرح کنیم که آیتالله بروجردی یا علامه طباطبایی فرمودند، چون روایات ما چیزهای دیگر را هم بطن میداند.
2- بحث دیگر اینکه آن مراتبی که ما میگوییم چطور استعمال لفظ در اکثر از معنا نمیشود؟ قرآن که نازلشده و خداوند تبارک و تعالی قرآن را که وحی فرموده بالاخره لفظ خاص را که استعمال کردند و بیان کردند و تمامشده است. حالا آدمها بهمراتب معانی را میفهمند، بالاخره این معانی را قرآن دارد یا ندارد؟ معانی را هر کسی که از جیب خودش نمیگذارد و این معانی باید استعمال شده باشد. حالا آدمها به حسب مراتب میفهمند یا یک فرد بر حسب مراتب رشد فکری به چند معنا در طول سالیان میرسد اما بالاخره همه این معانی باید در دل الفاظ باشد.
جواب سؤال طلاب: همهاش نیز شدت و ضعف نیست. حالا در مورد دیگری که جناب آقای نائینی و آقا ضیاء دارند میگوییم. همهاش هم شدت و ضعف نیست و بعضی متباین است مثل همان چیزی که برای حجاج گفتیم.
نظر دیگری از جناب نائینی و آقاضیاء و فیض کاشانی در تفسیر مرحوم فیض است که مراد از اخبار بطون آن است که الفاظ قرآن در یک معانی کلی استعمال شده با مصادیق متعدد (بطون یعنی مصادیق). حالا این روایتی که از حضرت باقر(ع) خواندیم این را تقویت میکند که بطون یعنی مصادیق درطول زمان و مصادیقی پیدا میکند. منتها این مصادیق بر مردم خفی است و راسخان در علم به آن آگاه میشوند که حالا اگر بطون را گفتیم که این مصادیقی که محقق میشود (خیلی حالا راسخان در علمش نیز مهم نیست)، مثال زدند که میزان (یعنی هرچه که شما با آن وزن کنید) یک چیز کلی است اما امام معصوم نیز میزان است؛ یک مصداق از میزان و ترازو است. میزان اعمال حضرت علی (ع) که شما اعمالت با اعمال حضرت علی (ع) بهعنوان الگو و شاخص انسانیت سنجیده میشود، این یک معنا و مصداق از آن هست و باطن هست و اینکه میگوییم فردای قیامت میزان و حساب هست، این هم یک میزان انسانی است که روایاتی نیز در این زمینه داریم.
این حرف درست است بخشی از بطون نیز همین است و حرفی نیست. مصادیقی داریم که این مصادیق با تأویل و همان بطون قرآن است ولی باز همه موارد تأویل و بطن قرآن را این بیان پوشش نمیدهد؛ مثل همان بیان و تعریف آیتالله بروجردی و تعریف آیتالله طباطبائی که همه را پوشش نمیداد، مصادیق در طول زمان مراتب طولی نبود این نیز همه را پوشش نمیدهد. همه آنهایی که در کلمات ائمه (ع) به عنوان بطن یا تأویل قرآن بیانشده از مصداق یک کلی نبوده است. مثالش چیست؟ دیروز نیز این مثال را گفتیم: «ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ- آیه 29 سوره حج» حجاج موهای زائد و ناخن خود را بگیرند و این کار تفسیر می شود. بعداً در عمره و حج این کار را انجام بدهند.
شما ببینید وقتیکه حج تمتع میروید دو بخش میشود؛ یک بخشاش عمره است. عمرهی تمتع چند عمل دارد؟ پنج عمل دارد: 1- احرام 2- طواف 3- نماز طواف 4- سعی صفا و مروه 5- تقصیر. ولی در حج تمتع 13 عمل دارد. حالا بههرحال تقصیر را اینجا داریم. در عمره مفرده نیز 7 عمل است که طواف نساء و نماز طواف نساء نیز اضافه میشود. «ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ» برای آن تقصیر است. اخذ مو و گرفتن ناخن این بهعنوان یک معنای بطنی تعریف شده و تعبیر به «لِقَاءُ الْإِمَام» شده است. بعد از حج لقاء امام در روایات نیز هست. لقاء الامام چگونه مصداقی از ثم لیقضوا تفثهم میشود؟
ممکن است وقتیکه شما به لقاء امام بروی یک سری عیوب مثل جهل کم بشود اما خود لقا مصداق نیست. پس تعبیر جناب نائینی و جناب آقاضیاء و فیض کاشانی که بگوییم باطن آن مصادیقی است برای یک معنای کلی؛ یک جاهایی که باطن بیانشده و ائمه تأویل کردند نمیتوانیم مصداق و کلی بگوییم. باید بگوییم که خود بطون قرآن معانی متعددی در بحث دارد.
ما برای چه در بحث بطون آمدیم؟ چون یک عده به مرحوم آخوند اشکال گرفتند که شما که استعمال لفظ در اکثر از معنا را جایز نمیدانی بطون را چه کار می کنی؟ ایشان گفتند بطون این نیست که اکثر در یک معنا باشد، آنها یک معنای جداست که کاری به این لفظ ندارد یا لوازم معناست؛ و دیگران نیز آمدند مطالب دیگری گفتند.
اگر کسانی استعمال لفظ در اکثر از معنا را جایز دانستند، شما بطون را به هر معنایی بگیری هیچ مشکلی نداری. گفتیم استعمال لفظ در اکثر از معنا در قرآن تفسیر و روایاتی که در تأویل است خیلی کار دارد و بطون قرآن هم جای بحث دارد. ما طلبهها گاهی در قرآن کمکار کرده ایم. شما روایات بطون را امروز یا امشب در تفسیر المیزان جلد سوم آیات اولیه سوره آلعمران ملاحظه بفرمایید؛ یک بحث مفصلی ایشان دارند، روایات بطون را نیز آوردند که ببینید بطون را به شکلهای مختلف بیان کرده اند و بعد تأویلاتی که داریم مثلاً یکی از بهترین تفسیرهایی که داریم تفسیر روایی صافی از جناب ملامحسن فیض کاشانی است.

تفسیر صافی اثر ملامحسن، محمد بن مرتضی معروف به فیض کاشانی (متوفای ۱۰۹۱).
در این تفسیر میبینیم که یک جاهایی روایات در فضای حکم فقهی است و یکباره میآید تأویل به مقامات ائمه میشود، تأویلاتی است که راسخان در علم میدانند؛ اما این به کدام یک از معانی که آقایان گفتند هست؟ شاید به این نتیجه برسیم که برای بطون قرآن نمیتوانیم یک معنا بگوییم.
بطون یک عده اش مصادیق در طول زمان است، یک عده مصادیقی است که به عنوان اثر وحدت اثر دارد، لقاء امام مثل این است که شما آن جهل خودت را بزدایی. همانطور که ناخنت را میگیری و موهای زائدت را میگیری وقتیکه امام را میبینی، چگونه میشوی؟ آراسته میشوی. آراستگی برایشان به وجود میآید.
بعضی از اصولیین بطون قرآن را در بعضی از تقریرات نیاوردند و گفتند شاید لازم نباشد ولی بحث بسیار خوبی است و انشاءالله که خدا به ما و شما توفیق بدهد در علوم قرآن، معارف قرآن، معارف اهلبیت علیهم السلام بهخصوص بحث آیات محکم و متشابه، تأویل و بطون قرآن کاری بکنیم، جزوهای بنویسیم و آماده بکنیم همان سبعه الاحرف که خدمتتان عرض کردم روایات خوبی دارد و این بحثها برای خودمان نیز خوب است و انشاءالله کارمان با با قرآن و حدیث بیشتر باشد.
انتهای پیام/
برچسبها: تفسیر المیزان, تفسیر صافی, درس خارج اصول, سوره آل عمران, قرآن, محسن جلالی
مطالب مرتبط