ندای اصفهان- امیرحسین هراتیان (کارشناسی ارشد روانشناسی)
قسمت اول این متن را از اینجا مشاهده کنید.
[ادامه فصل سوم]
مهارت کار گروهی
تجربه اثبات کرده است ایده مرور کردن با گروه جزء بهترین ایدههایی است که در روند مطالعه موفق به ذهن بشر رسیده است. شما هم میتوانید از این روش استفاده کنید. بهترین کار، تقسیم مطالعه است. به این صورت که درسی که قرار است مطالعه شود را به چند بخش تفسیم کنید و هر نفر از گروه مشغول مطالعه یک بخش شود و نکات کلیدی آنرا به روش طرح شبکهای (جلوتر یاد خواهید گرفت) یادداشت کند و حالا فقط کافی است تا کل گروه خلاصهنویسیهای یکدیگر را مطالعه کنند. شاید شما هم با دوستان و یا همخوابگاهیهای خود تجربه این کار را داشته باشید. به هر حال لذت مطالعه گروهی خیلی بیشتر از مطالعه به صورت انفرادی است و البته در وقت و انرژی هم صرفهجویی زیادی میشود. میگویید نه… امتحان کنید.

منظم باش تا کامروا شوی
اگر شما هم یکی از افراد متخصص در امور شلختگی هستید پس این بخش را با دقت دوبرابر بخوانید. ترتیب یعنی رعایت «اولویتها». هنگامی که شما اهمیت اولویتبندی را بدانید به راحتی میتوانید اهمیت نظم را نیز درک کنید.
وقتی اولویتبندی میکنید، در واقع دارید همه جانبه فکر میکنید و ریسک ضرر کردن و از دست دادن موقعیتهای مهم را به حداقل میرسانید. با نظم که زیرساخت اولویتبندی است و البته نقطه کمال آن، زندگی شما به آرامی در مسیری قرار میگیرد که ممکن است تا به حال درک و تجربه نکرده باشید. حس خوبی که ارزش امتحان کردن را دارد. اتاق مرتبتر یعنی ذهن خلوتتر. زمانبندی برای کارها یعنی استرس کمتر. شاید در ابتدا نظم برای شما مثل یک محدودیت جلوه کند اما در واقع عین آزادی است. با همین نظم است که جرأت میکنیم اسم برنامهریزی را بیاوریم وگرنه برنامهریزی و عمل نکردن که سودی ندارد. سعی کنید با تمرین و یادگرفتن از زندگی دیگران نظم را قدم به قدم بیشتر از پیش در امور روزانه خود درگیر کنید. یادتان باشد که هر کار خوبی پاداشی دارد ولی انجام کار منظم، پاداش مضاعف و دو چندان دارد.
بس کنید- کافیست، دیگر مطالعه نکنید
مطالعه شما در دقیقه نود تنها بر اندوختههای فعلی شما اثر مخرب میگذارد و استرس و اضطراب شما را زیاد میکند. حتی اگر خیلی خوب هم مطالعه نکردهاید سعی کنید ساعتی را قبل از امتحان به سرگرمی مورد علاقه خودتان بپردازید، با دوستانتان گپ بزنید، استراحت کنید. به هر حال خودتان را عذاب ندهید و کتابتان را کنار بگذارید، خوب یا بد مطالعه دیگر سودی ندارد.
مورد دیگری که نباید مطالعه کنید، وقت تفریح است. شما به هیچ عنوان نباید تفریح و گشت و گذار را فراموش کنید. این موضوع نه تنها ضربه ای به یادگیری شما وارد نمیکند بلکه خیلی هم کمک کننده است. وقتی روحیه بازتر و شادتری داشته باشید مطالبی که باید دو ساعت از شما وقت بگیرند، یک ساعت و نیمه یادگرفته میشوند. پس سعی کنید مواقعی که نباید مطالعه کنید را نیز بشناسید و از خواندن اجتناب کنید.
در برنامهریزی واقعبین باشید
آیا تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که چرا بعضیها در زندگی خود مدام از این شاخه به آن شاخه میپرند و هیچوقت هم هیچ کاری را تا آخر دنبال نمیکنند؟ برای این سؤال جوابهای مختلفی وجود دارد اما قطعاً یکی از جوابها این خواهد بود که:
این افراد غالباً هدفهای زیادی را در سبد زندگی خود قرار میدهند و بعد از سنگینی همان سبد زندگی دیگر قادر به ادامه راه نیستند و ناچار میشوند قید تعدادی از اهدافشان را بزنند تا بتوانند به راه خود ادامه دهند. اما از آنجایی که این مشکل در ضمیر ناخودآگاه آنان نهادینه شده. این اشتباه را دوباره و دوباره تکرار میکنند، تا آنجا که دیگر توانی برای تغییر دادن شرایط و عوض کردن سرنوشتشان باقی نمیماند و باز هم از سر ناچاری به همان شرایطشان تن میدهند، دست از تلاش بر میدارند و با اوضاع فعلیشان کنار میآیند. این افراد محکوماند به انجام کارهایی که به انجام آنها هیچ علاقهای ندارند، معاشرت با کسانی که آنها را دوست ندارند و زندگی در جایی که از آن بیزارند. سرنوشت غم انگیزی است نه؟
دوستان من، ما در دو بُعد از سه بُعد زندگی خودمان یعنی زمان و مکان محدود هستیم، همه ما در طول روز 24 ساعت برای زندگی کردن فرصت داریم؛ نه کمتر و نه بیشتر. تنها بعدی که قابل دستکاری و تغییر است تلاش است. اما باید به این نکته توجه داشت که انسان در همین بعد هم نیاز به مدیریت دارد و نمیتوان انتظار داشت که بدون برنامهریزی و اولویتبندی به نتایج خارقالعادهای دست پیدا کند. داستانها و تبلیغات دروغ را فراموش کنید. در دنیای واقعی هر کاری زحمت دارد و بدست آوردن آن مستلزم تلاش و اختصاص دادن زمان لازم است.
در این مسیر باید واقعیتها را در نظر گرفت. شما برای شروع کار خود باید، حتما بعد از هدفگذاری و تعیین اولویت، به محاسبهی وقتی که میتوانید به آن هدف اختصاص دهید بپردازید و البته مهمترین موردی که باید در نظر بگیرید این است که چقدر وقت برای طولانی مدت میتوانید اختصاص دهید. اگر بخواهید در برنامهریزی فقط به آنچه که باید انجام دهید فکر کنید نتیجهای جز شکست منتظر شما نخواهد بود. شما باید یاد بگیرید که فعالیت ادامهدار را انتخاب کنید، کمالطلبی نکنید و واقعبین باشید. باید شروعی مناسب با هدف خود داشته باشید و بعد کم کم و با یک شیب ملایم به میزان تلاش خود اضافه کنید. تجربه نشان داده است که جز در موارد خاص شروعهای طوفانی معمولا با شکست مواجه شدهاند.
جزوه، دردسر همیشگی
بعضی از دانشجویان شدیداً معتقداند که تا جزوه درسی را با دست خودشان سرکلاس ننویسند درس مورد نظر را خوب یاد نمیگیرند. این موضوع شاید از جنبههایی صحیح باشد اما یک قانون ثابت هم نیست. با خود فکر کنید و تصمیم بگیرید که شما جزء کدام دسته از افراد هستید؟
اگر از گروه کسانی هستید که مشکلی با این قضایا ندارید که هیچ. اما اگر اغلب اوقات، بعضی صحبتهای استاد را به خاطر یادداشتبرداری از دست میدهید و مرتب سررشته مطالب را گم میکنید راهکاری هست که میتواند مشکل شما را برطرف کند.
بُعد اول
شاید بهترین کار برای شما این است که از خیر این کار بگذرید و از جزوات دیگران به همراه یک کتاب مرجع (که استاد معرفی میکند) استفاده کنید. مطمئن باشید اگر با کمی تلاش و دقت این روش را درست مدیریت کنید، مثل یک معجزه عمل میکند و شما نتیجه خیلی بهتری خواهید گرفت چراکه نه تنها در کلاس هیچ نکتهای را از دست ندادهاید (از جزوات همکلاسیهایتان استفاده میکنید) بلکه منبع دیگری هم برای حل مسأله و تمرین در اختیار خواهید داشت که برایتان بسیار مفید خواهد بود. هنگامی که دیگر دانشجویان مشغول نوشتن جزوه هستند سعی کنید تمام انرژی و حواس خود را به درک و متوجه شدن مطلب اختصاص دهید و اگر سر یک کلاس محاسباتی هستید، میتوانید قلم و کاغذی آماده داشته باشید و در اوقات اضافی مثالهای حل شده توسط استاد را تحلیل کنید و یا سؤالات خودتان را بپرسید.
بُعد دوم
البته شما میتوانید به کلاسهای تندنویسی نیز بروید و یا این کار را با کتابهای موجود در بازار و یا حتی به صورت آنلاین یاد بگیرید. تندنویسی یعنی نوشتن بسیاری از کلمات به صورت رمز و یا خلاصه. فقط به یاد داشته باشید که از این روش در جلسه امتحان نمیتوانید استفاده کنید! به هر حال باید سعی کنید سر کلاس خلاصهنویسی کنید نه کپیبرداری.
حتماً مستندهای رشته خود را تماشا کنید
با پیشرفت علم و همه گیر شدن رسانههای گروهی بسیاری از اطلاعاتی که از طریق این رسانهها به دست مردم میرسد کاملاً تخصصی هستند ولی صرفاً با بیانی سادهتر گفته شدهاند تا بتوانند جذب مخاطب بیشتری داشته باشند و بتوانند این اطلاعات را به افراد عادی نیز منتقل کنند. حال این اطلاعات تخصصی که به زبان سادهتر بیان شده اند بیش از همه به درد شما میخورند تا افراد غیر متخصص. چرا که جدای از اینکه شما با زبانی جذاب، ساده و گویا با رشته تحصیلی خود (بیشتر و بهتر) آشنا میشوید، در مورد ویژگیها، گسترهی کاربردی و ابعاد مختلف آن نیز اطلاعات ارزشمندی کسب خواهید کرد. البته فایده سوم این مستندها به روز نگه داشتن اطلاعات تخصصی شماست چیزی که در دانشگاه نخواهید دید. شما خود به این امر واقف هستید که امروزه سرعت پیشرفت علم و تکنولوژی افزایش فوقالعادهای دارد؛ شما به عنوان کسی که در آینده قرار است یک متخصص در رشته خود باشد؛ چطور میخواهید از این پیشرفتها به طور عمیق و تخصصی آگاه شوید؟ آیا فقط تماشای اخبار 20:30 را کافی میدانید؟ آیا صرفا با مطالعه کتب مرجع میتوان به پای این سرعت شگفت انگیز رسید؟
البته کتاب هنوز هم بهترین وسیله آموزشی است که هرگز نمیتوان آنرا با هیچ چیز دیگر جایگزین کرد اما قطعاً دیگر روشهای انتقال اطلاعات میتوانند به عنوان مکمل، به شما و بالا بردن اطلاعات تخصصیتان کمک کنند. جدای از مستندها منابع دیگری هم مثل وبسایتها، مجلات و ماهنامههای تخصصی نیز میتوانند به طور محسوسی بر پیشرفت شما تاثیرگذار باشند. شما با رعایت این اصل در آینده هر وقت صحبت از تکنولوژیهای پیشرفته در رشته تحصیلی خودتان شد میتوانید حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشید و این قطعا تأثیر فوقالعادهای بر اعتماد بهنفس شما خواهد داشت. یعنی دقیقا همان چیزی که ما به دنبال آن هستیم. پس این کار مفرح، آسان و ساده را انجام دهید و سعی کنید هر هفته چندبار در اینترنت در مورد رشته تحصیلی خودتان جستجو کنید. لازم نیست که ساعتهای طولانی را پشت مانیتور بگذرانید، فقط کافی است به مرور زمان احاطه خوبی بر وبسایتها، مجلات و مستندهای رشته خود داشته باشید. باز هم بر اهمیت و سادگی این کار تاکید میکنم. حتماً اینکار را انجام دهید.
روزانه فقط یک سؤال حل کنید
آماده باشید تا با تمام دردسرهای درس خواندن برای کنکور خداحافطی کنید. اگر دانشجوی رشتههای محاسباتی هستید، باید بدانید که حل کردن روزانه یک سؤال و بعد چک کردن آن با دوستان، همکلاسیهای درسخوان، دبیر یا اساتید دانشگاهتان بسیارکمک کننده خواهدبود. جدای از مطالب درسی، سعی کنید همیشه به طور روزانه و مرتب یک سؤال/ مسألهی تخصصی مربوط به رشته خود را حل کنید و اگر از حل آن باز ماندید نگران نشوید، کافی است آنرا روی یک تکه کاغذ یادداشت کنید و با یکی از اساتید و یا دوستان خود مطرح کنید (یا حتی دانشجویان ترم بالاتر) تا به جواب درست برسید. فقط سه ماه به این کار ادامه دهید و روزانه فقط یک سؤال حل کنید تا معجزه مطالعه مستمر را با چشم خود، سر جلسه کنکور و دیگر امتحانات ببینید. یادتان باشد وقتی میگوییم حل کنید منظورمان اختصاص دادن فکر و ذهن است. حتی اگر تلاشهای شما بینتیجه ماند نگران نشوید و به تلاش کردن ادامه دهید. یادتان که نرفته؟ محور و ستون موفقیت صبر و بردباری است. فکر نمیکنم این کار بیش از پانزده یا سی دقیقه زمان ببرد. سعی کنید از مسائل سادهتر شروع کنید.

زبان انگلیسی، مفید برای تمامی رشتهها
امروزه به هر جنبهای از زندگی شخصی خودتان و یا اطرافیانتان که دقت کنید متوجه میشوید که در همه موارد به گونهای به زبان انگلیسی نیاز دارید. شما برای کار با کامپیوتر، گوشی موبایل یا حتی دستگاههای سادهی دیگر به زبان انگلیسی نیاز دارید. در دانشگاه، چه در مقطع فعلی و چه برای رسیدن به مقاطع بالاتر و در هنگام مطالعه برای کنکور، به زبان انگلیسی احتیاج دارید. حتی وقتی که مشغول تحصیل میشوید بسیاری از اساتید از جزوات زبان اصلی استفاده میکنند و شما باز هم به زبان انگلیسی نیاز پیدا میکنید. در آینده وقتی به طور مثال در صنعت مشغول به کار شدید و یا خود شغلی را شروع کردید یا شرکتی را تأسیس کردید؛ برای اینکه بتوانید راهنمایِ دستگاهها و کاتالوگها را مطالعه کنید، به زبان انگلیسی احتیاج دارید. به هر طرف که رو میکنید نیاز به ارتباط با دیگر کشورها روز به روز افزایش پیدا میکند.
اگر دانشآموز هستید از همین الآن شروع کنید و اگر هم دانشجو هستید هنوز دیر نشده است. فقط دقت کنید که این کار حتما باید به روش درستی انجام شود چرا که هدف افراد از یادگیری زبان انگلیسی متفاوت است. مثلا آموزش کسی که قصد تحصیل در خارج از کشور را دارد به هیچ عنوان با کسی که قصد ادامه تحصیل در داخل کشور را دارد یکی نیست. کسی که در داخل کشور قصد ادامه تحصیل دارد مهارتهای خواندن و نوشتن زبان انگلیسی است که بیش از همه به کارش میآید ولی برای تحصیل در خارج از کشور شما به هر چهار مهارت زبان انگلیسی نیاز دارید. این موضوع متأسفانه در اغلب آموزشگاههای زبان اصلا در نظر گرفته نمیشود و به قول معروف همه را به یک چشم نگاه میکنند. این شیوه میتواند اثر کاملا مخربی بر یادگیری و انگیزه شما داشته باشد.
با این کار شاید شما فکر کنید که خب من مهارت گوش کردن و صحبت کردن زبانم را نیز بالا خواهم برد، اما وجود خیل عظیم افرادی که مرتبا مطالعه زبان را رها میکنند و دوباره شروع میکنند و دوباره و دوباره و… یا کسانی که مرتباً از سختیِ این کار مینالند مؤید غلط بودن این روش است. چرا که وقتی شما پا را فراتر از نیاز اصلی خودتان و هدف اصلیتان میگذارید، تنها چیزی که عاید شما خواهد شد کم شدن دستاوردهایتان، دور شدن از هدف اصلی و کم شدن انگیزهتان خواهد بود. ثانیاً وقتی شما مهارتی که به آن نیاز ندارید را یاد بگیرید و از آن استفاده نکنید؛ خیلی زود آنرا فراموش خواهید کرد پس مهارت Speaking وListening نمیتواند فایده چندانی برای شما داشته باشد مگر اینکه قصد تحصیل در خارج از ایران را داشته باشید و یا واقعا به یادگیری آنها علاقهمند باشید.
برای جلوگیری از این هدر رفت منابع و زمان، سه راه برای شما وجود دارد:
1- با گرفتن معلم خصوصی به بهترین نحو ممکن به تقویت زبان خود بپردازید.
2 – با گذراندن دورههای خاصی که بعضی از آموزشگاهها برای تقویت قدرت خواندن و نوشتن ترتیب میدهند به تقویت این دو مهارت بپردازید.
3- خودتان دست به کار شوید و به صورت خودآموز و با گرفتن مشورت از افراد آگاه، منابعی که برای شما مناسب هستند را انتخاب و مطالعه کنید. شاید تعجب کنید اما من معتقدم، این بهترین راه برای یادگیری زبان انگلیسی برای شماست چراکه شما هدفی متفاوت با سایرین دارید و به تَبَعِ آن، کارها و وظایف شما نیز متفاوت خواهد بود. درثانی کلاسهای خصوصی و دورههای خاص آموزشگاههای زبان و حتی کلاسهای عادی آنها نیز هزینه خیلی بیشتری به شما تحمیل خواهد کرد که البته ضروری هم نیست. شما با انتخاب متد و منبع مناسب، برای تقویت زبان انگلیسی میتوانید به روش خودآموز به مراتب نتایج خیلی بهتری بگیرید.
از پروژههای دانشگاهی استقبال کنید
امروزه اهمیت توانایی به کار گرفتن علم اندوخته شده یکی از مهمترین چالشهای فارغ التحصیلان دانشگاهی است. ویژگیهای رقابت برای پیدا کردن شغل مناسب در حال تغییر است. امروزه سوای معدل بالا و بار علمی کافی، توانایی فنی نیز بسیار حائز اهمیت است. این موضوع باعث شده تا بسیاری از فارغ التحصیلان نتوانند به شغلهای مورد نظر خود دست پیدا کنند. اما راه حل بسیار سادهای وجود دارد که میتوان این مشکل را به راحتی حل کرد. مقالههای علمی و پروژههای عملی در دانشگاه میتواند وزنه بسیار خوبی هنگام استخدام برای شما باشد. زیرا این امر نشان دهنده این است که شما واقعا به رشته خود علاقهمندید و تواناییهای لازم را نیز با تلاش فردی کسب کردهاید و این از نظر یک کارفرما بسیار با ارزش است.
از طرفی به خاطر اینکه اطراف شما پر است از دستهایی که میتوانند به یاری شما بیایند، انجام این کار بسیار آسانتر از این است که اول به دنبال یک کار سطح پایین در رشته خود باشید و بعد به دنبال شغلی بروید که واقعا لایق آن هستید. حتی برای کارآفرینی و به کارگرفتن خلاقیت هم، هنگام تأسیس شغلی جدید بیشتر به تجربههای عملی نیاز دارید و نه فقط نمرات بالا. دانستنِ صرف، کافی نیست. غلبه بر ترسهای ذهنی و شکستن محدودیتهای فکری جز با تمرینات عملی حاصل نخواهد شد. یک کارآفرین موفق یک کارآفرین کارآزموده است. در واقع عمل به این توصیه به راحتی شما را تا 5-6 سال در زندگی شغلی جلو خواهد انداخت. پس پروژههای عملی را فراموش نکنید. برای آنها زمان بگذارید و به آنها به چشم سرمایهگذاری برای آینده نگاه کنید. در ثانی با استفاده از این موقعیت شما میتوانید رشته تحصیلی و دروس تخصصی خود را بهتر درک کنید. معمولاً نمره گرفتن از دروس عملی سادهتر و مفرحتر از دروس خواندنی است.
فصل چهارم: گفتگو با یک معلم

چگونه اطلاعات را به برگه امتحانی منتقل کنیم؟
در این بخش به بررسی نحوه پیاده کردن اطلاعات در برگه امتحانی میپردازیم. این صحبتها را مستقیماً از زبان یک معلم میشنوید (البته با کمی اختصار).
بعضی وقتها برای اساتید و معلمان امکان ندارد که برای تصحیح جوابها وارد توضیحات فردی شوند. بخصوص در جوابهای توصیفی و طولانی، معلم یا استاد باید تعداد زیادی ورق امتحانی را در زمانی محدود تصحیح کند و تحویل دهد و غیر ممکن است که بتواند تک تک کلمات همه دانشآموزان یا دانشجویان را بخواند. اغلب به کلمات کلیدی و عبارتهای خاص توجه میکند چراکه تصحیح ورقه آسانتر میشود. اگر دانشآموزان و دانشجویان زیر کلمات اصلی در ورقه خود خط بکشند بهتر است. اگر جمله نامفهوم باشد، میتوان نتیجه گرفت که فرد مطلب را به خوبی درک نکرده است و برای مثال در یک ورقه امتحانی رشتهی حسابداری دانشآموزی که کم کار است از کلمهی درآمد در جواب سؤال خود استفاده میکند. اما دانشآموزی که بیشتر زحمت میکشد و تلاش میکند، از کلمه درآمد مالی و درآمد حقیقی در جای مناسب استفاده خواهد کرد. «درآمد» یک کلمه معمولی است و هر کسی میتواند از آن استفاده کند اما دانشآموزی که از مفهوم درآمد درک صحیح داشته است فرق بین درآمد مالی و درآمد حقیقی را میداند. دلیل این است که آموزش یک فرآیند تخصصی است و اساتید و معلمان انتظار دارند که یادگیرنده، اصطلاحات تخصصی یک موضوع درسی را بداند. حتی اگر او مفهوم صحیح را توضیح دهد؛ اما قادر به استفاده از اصطلاحات درست نباشد، مصحح در نمره دادن به او اکراه دارد. بنابراین خیلی مهم است که کلمات کلیدی و توضیحات فنی را درباره موضوع درسی بتوان نوشت.
موضوع دیگری که معلم در نظر میگیرد رتبهبندی ایدههای ارایه شده است. همیشه یک شکل صحیح برای نوشتن جواب سؤالات وجود داد. این شکل از هر موضوع به موضوع دیگر فرق میکند. برای مثال وقتی درباره یک آزمایش علمی مینویسید، روش نوشتن آن به ترتیب، هدف، وسایل، نمودار، طرز عمل، مشاهدات و در نهایت نتیجه است. تصور کنید که اگر نتیجه قبل از مشاهدات نوشته شود، چقدر غیر معمول است. به طور مشابه ترتیبهای منطقی برای موضوعات دیگر نیز وجود دارد. یک تعریف یا نقل قول باید همیشه از بقیه متن برجستهتر باشد و یا وقتی یک دانشآموز یا دانشجو از یک ایده به ایده دیگر میپرد و دوباره به ایده اولی بر میگردد، نشان دهنده این است که تمرین کافی نداشته است. مطالب باید همیشه به ترتیب اهمیت نوشته شوند. مطالب مهمتر اول و بعد بقیه مطالب آورده شود. بعضی وقتها دانشآموزان نموداری رسم میکنند و سپس فرضیات و توضیحات نمودار را با یکدیگر مینویسند، اگرچه در یک جواب ایدهآل، فرضیاتی قبل از نمودار و توضیحاتی بعد از آن نوشته میشود. هر موضوع دارای الگوی ساختاری خاصی برای جواب است. به یاد داشته باشید که یک جواب خوب با ساختاری دقیق، نمرهی بهتری از جوابی که دارای ساختار بدی باشد؛ برای شما به ارمغان میآورد.
اولین جواب در ورقه اهمیت بسیار دارد. اگر اولین جواب به خوبی نوشته شده باشد و قابلیت گرفتن نمره خوب را داشته باشد به احتمال زیاد جوابهای بعدی هم نمره خوبی خواهند گرفت. اگر از دیدگاه یک معلم به موضوع فکر کنید، متوجه میشوید، که اگر اولین جواب در ورقه مقدار زیادی جا افتادگی و اشتباه داشته باشد، نظر خوبی نسبت به دانشآموز به وجود نخواهد آمد و تغییر دادن آن هم بسیار مشکل است. یک نوشته بد در اولین جواب جوابهای بعدی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد به همین دلیل تلاش کنید که بهترین جواب را برای سؤال اول بنویسید.
در جواب اولین سؤال، سعی کنید اول هدف واقعی را بنویسید و سپس به سراغ توضیحات بروید. درحالی که شروع به نوشتن ورقه امتحان میکنید؛ سرعت جمعآوری مطالب کم است. وقتی نیمی از مطالب را نوشتید سرعتتان افزایش مییابد. در آن حال، ذهن در بالاترین حد سطح عملکرد خود خواهد بود. فرض کنید که باید از ورقه امتحانی خود نمره 100 بگیرید؛ این نشان دهنده این است که هر نیم ساعت باید به میزان 25 نمره (یا 25 سوال را) بنویسید. اغلب افراد قادر نیستد که معادل ارزش 15 تا 20 نمره را در اولین نیم ساعت پر کنند، اما تا آن موقع میتوانند برای پر کردن بقیه ورقه امتحانی، مدیریت زمانی لازم را اعمال کنند.
این معلم این نکته را گوشزد میکند، که عملکرد مغز در مدت امتحان افزایش مییابد؛ به طوری که فرد میتواند 30 تا 40 درصد نمرهی ورقه را در نیم ساعت سوم و یا چهارم بنویسد.
همیشه توصیه میشود، که نوشتن ورقه امتحانی را با حل مسائل سادهتر شروع کنید و به تدریج به سراغ مسائل مشکلتر بروید. خوب نوشتن و ارایه درست، برای کسب موفقیت ضروری است. همیشه این گرایش وجود دارد که نمرهی خوب به بهترین ورقه داده شود؛ آنچه چشم میخواهد و میپسندد، فکر نیز همان را دوست دارد.
یک ورقه با خط زیبا و همچنین ارایه جالب، بدون اینکه جوابها خیلی خوب نوشته شده باشد نمره خوب خواهد گرفت. بغضی از معلمان احساس میکنند که دستخط بد و نازیبا، نشان دهنده این است که مغز در حالت هراس بیجهت و ناگهانی و بیشفعالی بوده، که علامتی از آمادگی ناکافی و ضعف و کمبود اعتماد به نفس است. دانشآموزی که آسوده خاطر و آرام است و درسهایش را خوب خوانده است، نیازی به هراس بیمورد یا ترس ندارد. آمادگی و اعتماد بهنفس او از فرم نوشتن ورقهاش دیده میشود.
به طور کلی در یک امتحان آنچه مهم است، سؤالات آن امتحان است. در مورد درسهای فیزیک و شیمی یا زیست نیاز به نوشتن قوانین عمومی و فرضیههای اثبات شده داریم. بسیاری از دانشآموزان جوابها را از حل المسائل و سایر کتابهای راهنما پیدا میکنند و مینویسند. تا وقتی که جوابها با سؤالات تطبیق داشته باشند؛ هراسی ندارند. حتی بعضی وقتها دانشآموزان به این نوع منابع، اعتماد بیش از حد دارند. یکبار درحال بررسی ورقههای امتحانی دانشآموزانی بودم که امتحان انشاء با موضوع “یک ساعت در ایستگاه قطار” را نوشته بودند. یک دانشآموز انشای زیبایی نوشته بود ولی من میدانستم که آن را از روی یک کتاب نوشته است. بدین دلیل از دید من کار او دارای ارزش برای گرفتن نمرهی خوب نبود، حتی برای عنوانهایی مثل انشاء، نامه و داستان اگر از کتاب یا متنی که میخوانید کپی کنید، بدون آنکه آنرا خلاصه کنید یا تغییری دهید نمرهی خوبی نخواهید گرفت.
او در مورد نکات مهم دیگر نیز چنین میگفت:
در نوشتن ورقه امتحانی که پاسخنامه دارند، سعی کنید جوابها را به ترتیب مثل ترتیب سؤالات بنویسید و از پراکنده کاری و یک درمیاننویسی بپرهیزید چون تصحیح یک ورقه منظم برای معلم آسانتر است. بهتر است دانشآموز جواب سؤالات را به طور منظم و پیوسته یکی پس از دیگری بنویسد. اگر او بدین ترتیب معلم را خسته کند و کار او را بینتیجه بگذارد؛ شانس گرفتن نمره خوب را برای خود کم کرده است. این به خصوص در ورقههای توصیفی و طولانی، زیاد اتفاق میافتد.
هیچوقت بیمعنی و مهمل ننویسید. طول جواب وقتی که بیمفهوم باشد ملاک مهمی در نظر گرفته نمیشود، نکات را دوباره تکرار نکنید.
فرض کنید که یک جواب چهار قسمت دارد: تعریف، توضیح، مزایا و معایب. لازم است که برای هر قسمت توضیح کافی نوشته شود، به جای اینکه برای دو یا سه قسمت توضیح زیادی داده شود.
اگر ایدهی بسیار خوب و جدیدی در یک ورقه برای اولین بار دیده شود؛ نمره خوبی کسب خواهد کرد. اما اگر معلم آن ایده را در سایر ورقهها هم ببیند، آنگاه ارزش کمتری پیدا خواهد کرد. مثلاً در یک امتحان، دانشآموزی انشای خوبی نوشته بود، که به یک جمله زیبا ختم شده بود: “خاطرات شیرین، شیبه زمین حاصلخیز، با آب، در بیابان زمان هستند”. این جمله معلم را تحت تأثیر قرار داده به طوری که به دانشآموز از 10 نمرهی 8 میدهد. اما بعد از تصحیح چند ورقه دیگر او در مییابد که این جمله در سایر ورقهها هم نوشته شده است. این بار معلم نمرهی 6 از 10 به ورقه میدهد. با اینکه بقیه مطالب ورقه امتحانی از ورقه قبلی بهتر نوشته شده بود؛ ولی وقتی این جمله را در چند ورقه دیگر میبیند، دو ورقه دیگر نیز 6 میگیرند. اما ورقه بعدی نمره 5 میگیرد چون ارزش این جمله از دید معلم کاهش یافته بود. بعد او متوجه میشود که یک معلم خصوصی این جمله را برای گروهی از دانشآموزان خوانده است. او اضافه کرد که این ممکن بود برای هر معلم دیگری اتفاق بیفتد. شاید این شبیه کپی کردن دانشآموزان از منبع دیگر باشد، نسبت به اینکه خودشان درباره مطلب فکر کنند.
فصل پنجم: تمرکز

تمرکز کنم؟
ميخواهيد مطالعه را شروع كنيد، اما دست و دلتان به كار نميرود و شرايط براي آغاز درس خواندن جور نميشود. مطالعه را شروع كردهايد، اما بعد از گذشت زماني، متوجه ميشويد كه اصلاً در باغ نيستيد و افكارتان در عالم ديگري سير ميكنند! به هنگام درس خواندن، سوژههاي عجيبي از رنگِ موی مربی فلان تیم فوتبال گرفته تا خاطرات گذشته و تعداد پاهای هزارپا، از گوشه و كنار ذهن بيرون آمده و شما را با خود همراه ميكنند. در اين شرايط، چه بايد بكنيد؟ چه موانعي براي تمركز حواس وجود دارند؟ چگونه بايد با افكار مزاحم مواجه شويد؟
تمركز حواس اكتسابی است
ما ژن مشخصی برای تمركز حواس در مغز نداریم و هیچ یك از ما با تمركز مادرزاد به دنیا نیامدهایم. تمام استعدادهای بالقوه انسانی را میتوان به صورت بالفعل درآورد و پرورش داد. امروزه خلاقیت كه حدود صد سال پیش یك استعداد كاملاً ذاتی تصور میشد، یك استعداد كاملاً پرورشپذیر محسوب میشود. پس ایمان بیاورید كه به راحتی قادرید تمركز فكر را در خودتان پرورش دهید.
موانع تمركز
عوامل متعددي ميتوانند مانع تمركز حواس باشند. اگر شرايط مكان مطالعه مناسب نباشد، اگر زمان مناسبي را براي مطالعه انتخاب نكرده باشيد و یا اگر مطالعه را با هدفمندي و هوشياري شروع نكنيد؛ به طور حتم تمركز لازم ايجاد نخواهد شد. اهداف و انگيزههاي شما هم نقش به سزايي در تمركز حواس دارند. داشتن انگيزهي قوي و محكم ميتواند به شما كمك كند تا بر تمام مسايل حاشيهاي غلبه كرده و با حوصله و دقت مطالعه كنيد. اضطراب ناشي از حجم كار و ترس از قبول نشدن در امتحانات يا كنكور نيز، ميتواند عاملي براي كاهش تمركز باشد.
عدم علاقهي واقعي به درس و يادگيري، عاملي بسيار مهم در اين زمينه است. شايد مهمتر از همهي اين عوامل، نقش و تأثير افكار مزاحم و حاشيهاي است. در هر حال نكتهي مهم اين است براي يافتن راههاي ايجاد و افزايش تمركز حواس، ابتدا بايد بتوانيد مانع تمركزتان را تشخيص دهيد. در ادامه به روشهای افزایش تمرکز و مقابله با افکار مزاحم اشاره خواهیم کرد. لازم نیست همه آنها را با هم انجام دهید، اینطور بدتر گیج و سردرگم میشوید. شاید بهتر است این روشها را یکی یکی پی بگیرید. اول از آن روشی شروع کنید که به نظرتان برای شما بهتر است. از آن روشی که بیشتر خوشتان میآید. بعد ممکن است به این نتیجه برسید که هر روش در جای خودش کمک کننده است و میتوان آنها را طبقهبندی کرد و از آنها استفاده کرد. تمام این تصمیمات را به عهده خود و خلاقیت خودتان میگذاریم. فقط از این بخش سرسری رد نشوید.
مرور اهداف و انگيزهها
تأكيد ميكنم كه براي كسب نتيجهي بهتر در درس خواندن و كنكور، لازم است انگيزههاي دروني قوي و شفاف داشته باشيد و نكتهي مهم آنكه، لازم است هر از گاهي اين انگيزهها را مرور و بازبيني كنيد. شما ممكن است آنقدر خود را درگير افكار مربوط به درس و كلاس و تست و غيره سازيد كه انگيزههايتان مورد غفلت و فراموشي قرار گيرند. با خود تصميم بگيريد هفتهاي يك بار، عهد و پيمان خود را تازه كنيد و به خودتان قول بدهيد كه از هيچ كوششي براي موفقيت دريغ نخواهيد كرد.
شکلات و آبپاش روشی برای تغییر
سیستم بدنی انسان سوای بخش روح و روان و قدرتهای سمپاتیک آن تفاوت چندانی با دیگر حیوانات ندارد. وقتی شما از کاری خوشتان بیاید میل به انجام آن به طور ناخودآگاه در شما به وجود میآید و برعکس اگر از کاری بدتان بیاید به طور ناخود آگاه تمایل دارید که دیگر آن کار را تکرار نکنید. در واقع این قانون کلی تمامی موجودات است که یکی از بیشترین کاربردهای آن در تربیت فرزند است که وقتی کودک کار اشتباهی انجام میدهد پدر و مادر باید او را تنبیه کنند یا به قول خودمان دعوا کنند. برعکس اگر کار خوبی انجام بدهد پدر و مادر او را تشویق میکنند. حال این تنبیه و تشویق بسته به موقعیت و سن فرزند متفاوت خواهد بود. پس از گذشت مدتی شما متوجه میشوید که بچه دیگر آن کار را انجام نمیدهد؛ او به طور ناخودآگاه میداند که این کار، کار بدی است. شاید دلیل عقلی آنرا نتواند توضیح بدهد و حتی پدر و مادر او را توجیه هم نکرده باشند. اما همین که برای انجام آن کار تنبیه شده است؛ برای او کافی است تا دیگر آنرا تکرار نکند.
متخصصان از ضمیر ناخودآگاه ما به عنوان کودک درون نیز یاد میکنند و معتقداند که این کودک درون کاملاً شبیه یک کودک واقعی است البته با این تفاوت که بسیار قدرتمند است و کارهای خیلی زیادی از دستش بر میآید. پس با این تفاسیر تربیت این کودک نیز نباید کار دشواری باشد. تنها کاری که باید بکنید این است که برای کارهای بد خودتان را «تنبیه» و برای کارهای خوب خودتان را «تشویق» کنید. مطمئن باشید که بعد از مدتی به طور ناخودآگاه و بدون هیچ تلاش اضافهای شما به آن عادت دلخواه خود خواهید رسید. این موضوع بسیار مهم را به خاطر داشته باشید که شما اصلاً نیاز نیست که تلاش کنید و آن کاری که مایل به ترک آن هستید انجام ندهید. نه، به هیچ وجه قرار نیست زجر بکشید، همه چیز را به عهده ضمیر ناخودآگاه خود بگذارید او قدرت هزاران بمب اتم را در اختیار دارد. پس تنها کاری که باید بکنید، تنبیه و تشویق به موقع است. همین. حتی اگر وسط انجام عادت غلط هم به خود آمدید اشکالی ندارد؛ فقط تنبیه یادتان نرود. به این کار شرطیسازی نیز گفته میشود.
خب حالا برای تنبیه به چیزی احتیاج دارید که بیضرر باشد، کم خطر باشد، استرسزا نباشد و به راحتی هم دم دست باشد. به نظر من کمی آب و یک آبپاش یا ضربه آرامی پشت دستتان میتواند بهترین انتخاب باشد. هرگاه آن کار غلط را انجام دادید، کافی است کمی آب به صورت خود بپاشید (اسپری کنید) یا ضربه خیلی آرامی پشت دست خود بزنید و واژهای نهی کننده نیز به کار ببرید. برای آبپاش میتوانید از اسپریهای کوچکی که در عطر فروشیها موجود است استفاده کنید، سبکاند و استفاده از آنها هم راحت است. حتی اگر در کتابخانه هم مطالعه میکنید، میتوانید آن را به دنبال خود ببرید. فقط واژه نهی کننده را فراموش نکنید. واژههایی ساده، مستقیم و با کارایی بالا مثل: نه، بد، بس و… که هم کوتاه هستند و هم با کمترین انرژی بهترین پیام را میرسانند، ضمیر ناخودآگاه شما اینگونه پیامها را خیلی راحتتر درک میکند.
و اما تشویق، برای تشویق ایدههای متنوعی میتوان در نظر گرفت، شخصاً خوراکیها را ترجیح میدهم. به خصوص شیرینیها را، پس اگر من بخواهم برای تشویق جایزهای برای خودم در نظر بگیرم، آبنبات یا شکلاتهای کوچک را انتخاب میکنم و البته از آنجایی که در طول روز 3-4 بار بیشتر خودم را تشویق نمیکنم (طبق قراری که با خودم گذاشتهام) مشکلی هم از نظر پزشکی به وجود نمیآید. به این چهار نکته توجه داشته باشید که:
- شما در انتخاب، دستتان باز است ولی باید سلامتیتان را هم در نظر بگیرید، پس از انتخاب تشویقها و تبیههای مضر دوری کنید.
- شما میتوانید بعد از مدتی تشویق و تنبیهها را تغییر دهید پس خیلی نگران نباشید و وسواس به خرج ندهید.
- سعی کنید تشویقها کوچک باشند تا ضمیر ناخودآگاه شما بتواند زود به زود به آنها دسترسی داشته باشد.
- به یاد داشته باشید که یک عادت بد را هدف بگیرید و بعد به دنبال عادت بد بعدی بروید. برای بحث فعلی ما (عدم تمرکز و حواس پرتی) بهترین است. آنرا نشانه بگیرید و اصلاح کنید.
کافی است این کار را 45 روز برای یک عادت غلط استفاده کنید. تأثیر آن شما را شگفت زده خواهد کرد. خواهش میکنم فقط چند هفته امتحان کنید.
علامت گذاری و تلقین
خیلی ساده است. قبول دارید که تلقین و گفتنهای مکرر میتواند بر ذهن شما تأثیرات مثبتی بگذارد؟ خوب پس چرا از این روش ساده استفاده نمیکنید؟ اصل این روش بر اساس مکانهای کلیدی گذاشته شده است. سعی کنید مکانهایی که نیاز به تمرکز بالا دارید را در ذهنتان تجسم کنید؛ مثلاً کلاس درس. اما این کافی نیست، دقیقتر و عمیقتر فکر کنید، خودتان را در کلاس ببینید که مشغول گوش کردن به صحبتهای استاد هستید، این حس را به یاد بیاورید که تمامی مسایل را به خوبی متوجه میشوید و هیچ مشکلی در درک مفاهیم ندارید. خودتان را راضی ببینید. بوی کلاس، رنگها، سر و صدا، همه چیز را به خاطر بیاورید و به خوبی تجسم کنید. خوب این مرحله، مرحله علامتگذاری است. الآن شما مکان حساس را علامتگذاری کردید و به ضمیر ناخودآگاه خودتان تذکر دادید. حالا چندین بار در ذهن خودتان (یا حتی بلند) تکرار کنید: تمرکز کن، حواست را جمع کن. خودتان را ببینید که در حال تمرکز کردن و حل بدون اشکال مسایل هستید. این تصویر ذهنی را بسط و گسترش دهید و رنگ بو و لمس را دخالت دهید و قدرت تجسمتان را کاملاً درگیر کنید. عالی است حالا تنها کاری که باید بکنید این است که سعی کیند این تصویر ذهنی را به خوبی به ذهنتان بسپارید و تکرار کنید. از این به بعد ناخودآگاه وقتی سر کلاس میروید مدام در حال گفتن این جمله هستید. حواست را جمع کن، تمرکز کن.
اينجا و الآن
يكی از راههای ايجاد تمركز و غلبه بر افكار مزاحم، آن است كه به «اينجا» و به «اكنون» فكر كنيد. بايد با تمرين و تلاش خود را عادت دهيد كه به هنگام مطالعه، همه چيز را كنار بگذاريد. خود را درگير مسائل حاشيهاي نكنيد و اگر مسألهاي هم بوده با شروع مطالعه، ضمن تحكم به خود، مورد را فيصله دهید. درگير نكردن خود با مسائل حاشيهاي در ايام امتحانات و کنکور اهميت بيشتري مييابد. یادتان باشد که در قسمتهای قبل عنوان کردیم که باید زمان مشخصی را برای آن اختصاص دهید.
مصداق ديگر تفكر «اينجا- اكنون» دل كندن از محركهاي محيطي است. اگر قبل از مطالعه با كسي صحبت ميكرديد، تلويزيون ميديديد يا به كاري مشغول بوديد، وقتي زمان مطالعه فرا رسيد؛ به خودتان وعده ندهيد كه حالا اگر مطالعه را به موقع هم شروع نكرديد، اشكالي ندارد و بعداً زمان از دست رفته را جبران خواهيد كرد. مهمترين نتيجهي تفكر «اينجا- اكنون» اين است كه فرصتهاي موجود را به اميد استفاده بهتر از زمان باقيماندهي آينده از دست ندهيد. اين موضوع، درسي براي زندگي هم محسوب ميشود. بايد ياد بگيريد هر كاري را در زمان خود و با حوصله و تمركز انجام دهيد و موقع انجام يك فعاليت، خود را با سوژههاي ديگر، درگير نسازيد.
مرگ در زندگی
رایجترین و مخربترین اعتیاد در جهان ترسیم یک نوع زندگی راحت و روتین است. شما مثل کامپیوتر یا ربات نیستید که تراشه یا پردازندهتان یک برنامه را اجرا کند؛ زندگی چیز دیگریست. زندگی یعنی حیات. زندگی یعنی یادگیری و رشد با وجود هیجانات و استرسها. زندگی پر از معماهاست؛ و بعضی از آنها هیچگاه به جواب نمیرسند. این تمایلات ذهن جستجوگر است که به دنبال پاسخ میگردد و در میان ناشناختهها، شجاعانه سیر میکند تا به جواب سؤالات خود برسد و همین جستجوهاست که به زندگی معنا میبخشند.
در نهایت، شما میتوانید بقیه زندگی خود را با حس تأسف درباره خود ادامه دهید و روال زندگی خود را با بیتحرکی سپری کرده و یا میتوانید همیشه از وجود شگفتیهای زندگی ذوق زده شوید و از خود به خاطر تلاش برای حل مشکلات تشکر کنید. همه اینها فقط به ذهن خودتان بستگی دارد. اولین گام مشخص این است که خود را متقاعد کنید که از محدوده زندگی روتین خود خارج شوید. درست است که شما باید درس بخوانید و تلاش کنید و به یک فرد موفق تبدیل شوید. این کاملاً درست است. اما نباید تغییرات را هم دست کم بگیرید. بگذارید اتفاقات شما را تکان دهند. بله گاهی اوقات مهمان ناخوانده و خروس بیمحل و… برای ما نعمتاند. اگر اینها نبود که زندگی ما مثل زندگی یک ربات صنعتی در کارخانه میشد. همه انسانها به غافلگیر شدن نیاز دارند. پس وقتی مشکلی برای شما پیش میآید و شما کمی از زمانبندی عقب میافتید و یا نتیجهای که میگیرید با آن چیزی که انتظارش را داشتهاید کمی تفاوت دارد؛ دنیا را روی سر خودتان خراب نکنید. همه چیز هم درس خواندن نیست. تا آنجا که میتوانید به برنامهریزیتان پایبند باشید اما اتفاقات غیر منتظره را هم به فال نیک بگیرید و از آنها به عنوان فرصتی برای تفریح استفاده کنید. همین رها شدن از افکار ملامت کننده و سرزنش کننده میتواند قدم مثبتی در افزایش تمرکز شما باشد.
فرصتي براي افكار مزاحم
در طول روز، زمان ويژهاي را به فكركردن درباره مسائلي كه به ذهن شما خطور ميكند و تمركزتان را به هم ميزند اختصاص دهيد. بهطور مثال ساعت 4:30 تا 5 بعد از ظهر زماني است كه شما اجازه دارید به اين افكار بپردازيد. هنگامي كه اين افكار مزاحم در طول روز به ذهن شما خطور كرد و باعث نگراني شما شد؛ به ياد آوريد كه زمان ويژهاي را براي آنها درنظر گرفتهايد و اجازه دهيد كه از ذهن شما خارج شوند. كساني كه از اين روش استفاده كردهاند، توانستهاند 35 درصد از افكار مزاحم را در طول 4 هفته در خود كاهش دهند. اين تغيير بزرگي نیست؟! پس…
- 1- زمان ويژهاي را هر روز به اين افكار اختصاص دهيد.
- 2- وقتي افكار مزاحم وارد ذهن شما شدند، بدانيد كه زمان خاصي را براي فكركردن به آنها گذاشتهايد.
- 3- به خودتان اطمينان بدهيد كه در زمان مخصوصي حتماً به اين افكار مزاحم كه تمركز شما را بر هم ميزنند، فكر خواهيدكرد. اگر تصور میکنید ممکن است که فراموش کنید، میتوانید آنها را جایی یادداشت کنید.
با كتاب شوخی كنید
در روانشناسی حافظه و یادگیری گفته میشود: مطالبی كه بار هیجانی بیشتری دارند، بیشتر در حافظه میمانند و بهتر به خاطر آورده میشوند چرا كه هیجان، علاقه، تمركز و ورود مطلب به حافظه را موجب میشود. برای خود مثالهایی مهیج، حتی خندهدار بزنید. این کار باعث درگیر شدن همه جانبه شما با مبحث مورد مطالعه شده و حواس شما را جمع میکند.
توجه به لذتهای نهایی، نه دشواریهای مسیر
عدم پذیرش اینكه هر مسیری با دشواری روبروست به ویژه در آغاز راه، شما را افسرده و ناراحت میكند. آنچه شما را به تلاش پیگیر و مستمر وامیدارد، میل به جذب لذتهاست. مدام در ذهن خود موفقیتهای نهایی را مجسم كنید.
چرا باید بعد از هر 50 دقیقه 15 -10 دقیقه استراحت کنم؟
شاید این سؤال برای شما هم پیش آمده باشد که «چرا وقتی هنوز مطلبی را که برای خودم انتخاب کردهام تمام نشده است باید استراحت کنم؟ به جای این کار محکمتر و مداوم به مطالعه ادامه میدهم تا مبحثم تمام شود و بعد مدت زمان بیشتری را استراحت میکنم». برای پاسخ به این سؤال، هم دلایل فیزیولوژیکی وجود دارد و هم دلایل روانشناختی.
هنگامي كه تحرک دارید، اكسيژن بيشتري به مغزتان ميرسد. پس باید بلند شويد و براي چند دقيقه قدم بزنيد. وقتي ما براي مدت طولاني مينشينيم، خون بدن به دليل نيروي جاذبه، به طرف پايينترين نقطه بدن، يعني پاها كشيده ميشود. وقتی که راه میروید ماهيچهها همانند يك پمپ عمل ميكنند و خون را بهطور يكنواخت به سرتاسر بدن شما ميرسانند. در نتيجه، اكسيژن بيشتري به مغز ميرسد و باعث احساس شادابي و نشاط در بدن ميشود. از نظر روانشناختی هم کنترل اشتیاق، یکی از راههای طولانیتر کردن لذت است. یعنی اینکه وقتی شما لذت استراحت یا مطالعه را به قسمتهای کوچکتری تقسیم میکنید به طولانیتر کردن آن کمک میکنید و این امر باعث میشود هیچگاه از هیچکدام، زده نشوید. نه از درس خواندن و نه از استراحت کردن.
عوض کردن موضوع
با این کار شما به جنگ یکنواختی میروید و با تنوع بیشتر احساس بهتری در خودتان ایجاد میکنید. درثانی با انجام این کار شما میتوانید دروسی را که علاقه چندانی به مطالعه آنها ندارید را هم، پا به پای بقیه دروس پیش ببرید. بسیاری از دانشآموزان با این کار به تمرکز خودشان کمک میکنند. البته شما باید به این موضوع هم دقت کنید که دروسی که شما به مطالعه آنها علاقه چندانی ندارید باید در مواقعی مطالعه شوند که سطح انرژی شما بالاست و این مسأله هم کاملا به خود شما بستگی دارد. بسنجید و امتحان کنید که چه موقع را برای مطالعه این دروس بهتر میبینید و بعد دروس ساده برای شما حکم زنگ تفریح را پیدا خواهند کرد.
مطالعه به محض نشستن
پس از نشستن، بلافاصله مطالعه را شروع كنید. با این کار ذهن خود را شرطی كردهاید كه تا نشستید و كتاب را در دست گرفتید فوراً باید فرا بگیرید. اگر یک عادت صحیح به رفتارهای روزانه خود اضافه کنید چه بسا بسیاری از مشکلات شما به راحتی حل شوند.
تمرینات تمركز حواس
تمركز حواس در وهله اول یك تلاش ذهنی است برای انسجام بخشیدن به فكر و جمع و جور كردن آن. هرچه بیشتر به این تلاش ادامه دهید، تمركز شما بهبود مییابد. شاید در یك تمرین پنج دقیقهای، دهها یا صدها بار فكرتان منحرف شود. خسته نشوید و فكر خود را به هر سو رها نكنید. به محض اینكه از مسیر قبلی منحرف شدید؛ به موضوع اصلی بازگردید.
تمرین پرش آگاهانه فكر
زمان مشخصی را انتخاب كنید و به مدت یك ماه به یك موضوع ویژه و به مدت معین فكر كنید. توجه كنید دستكم باید 4 الی 5 شب متوالی به یك تصویر ثابت فكر كنید؛ تصویری كه مورد علاقه شما باشد. فراموش نكنید كه بعد از پایان یافتن دقایقی که مقرر کردهاید باید سریعاً فکرتان را از آن موضوع منحرف کنید و به موضوع مورد علاقه دیگری فکر کنید. استمرار یك ماهه در این تمرین بسیار حائز اهمیت است. حتماً به موضوعات مورد علاقه خود فكر كنید، بهویژه در روزهای اول تمرین.
اگر برای تمرین مشکل دارید، با چشم بسته شروع نكنید. مثلا سیبی را جلوی خود بگذارید و همانگونه كه دقیقا به آن نگاه میكنید، به آن فكر كنید.
وقتی كه احساس كردید در تمرین قبل مهارت یافتهاید، همان جسم یا شیء دیگری را در ذهن خود ببینید و به آن فكر كنید. در جایی آسوده بنشینید چشمان خود را بسته و به تصویر ذهنی خود توجه كنید.
بعد از چند روز مداومت در مرحله دوم، اینك به اسامی معنی توجه كنید: موهبتهای خدا، فداكاری و… چون اسمهای معنی تصویر عینی ندارند بهتر است آنها را در وجود یك شخص ببینید.
بهترین راه برای ایجاد مهارت در دیدن تصاویر ذهنی، توالی انجام مراحل 1 و 2 است یعنی ابتدا تصویری را با چشم باز ببینید و سپس آن را فوراً با چشم بسته ببینید. این عمل خیلی زود نتیجه میدهد و شما در ساختن تصویر ذهنی مهارت پیدا میكنید. فقط تصویر را ببینید فكر خود به خود ایجاد میشود. در فصول بعدی به این مهارت نیاز پیدا خواهید کرد.
تمركز بر دوایر متحدالمركز
یکی دیگر از تمرینات خوب برای تمرکز حواس این است که روی یك زمینه سفید، نقطهای به قطر یك سانتیمتر بكشید و سپس با استفاده از یك پرگار به قطر 2 سانتیمتر دایرهای دور آن رسم كنید. بعد با حفظ همان مركز پرگار، دایرههایی به قطر 3، 4، 5، 6 و 7 سانتیمتر بكشید. (میتوانید از شکل صفحه بعد کمک بگیرید) ابتدا روی بزرگترین دایره نگاه كنید. به این صورت که نگاهتان طوری در وسط قرار گیرد كه وسط، مبهم باشد و دایره بزرگتر در حوزه دید شما قرار گیرد، سپس به سراغ دایره کوچکتر بروید (حوزه دید خود را محدودتر کنید) و به همین صورت ادامه دهید تا به نقطه سیاه رنگ برسید. هدف از انجام این کار افزایش قدرت و سرعت شما در محدود کردن حوزه دید خودتان است. با انجام این تمرین وقتی به دنبال مطلبی میگردید آن را سریعتر از قبل خواهید یافت و البته میزان تأثیرگذاری عوامل حواس پرتی بر نگاه شما نیز کاهش خواهد یافت. این کار را حداقل سه بار در هفته و هر بار ده مرتبه انجام دهید و اثر شگفت انگیز آن را بر قدرت تمرکزتان ببینید.
فصل ششم: روشهای مطالعه و یادگیری

آفات مطالعه
در زمینه یادگیری و مطالعه ممکن است مشکلاتی بوجود بیایند که به ذکر یک به یک آنها میپردازیم، تعدادی از آنها را بررسی کردهایم و بقیه را نیز در همین فصل میخوانید.
- 1- عدم توانایی در درک و به خاطر سپاری تمام مطالب
- 2- عدم توانایی در به یادآوری راحت و سریع مطالب ذخیره شده در حافظه
- 3- عدم توانایی در پیوند مطالب با یکدیگر
- 4- عدم توانایی در تحلیل مطالب
- 5- عدم توانایی در ارائه مطالب تازه و کشف مفاهیم جدید
- 6- بیعلاقه بودن به مطالعه
- 7- کسالت و خستگی و بیحوصلگی
- 8- حواس پرتی و عدم تمرکز
- 9- عدم توانایی در عبارتخوانی یا اندیشهخوانی
- 10- ناتوانی در بازیابی مطالب و پایین بودن سرعت مطالعه
سرعت پیشرفت = سرعت مطالعه
تندخوانی خیلی وقت است که در بین مردم و به خصوص دانشجویان محبوبیت بسیاری پیدا کرده است. این یک روش بسیار کاربردی و البته ساده است. فقط کافی ست اصول زیر را درک کنید و به کار ببندید.
- 1- متن را با صدای بلند نخوانید. این کار انرژی شما را هدر میدهد و وقت شما را نیز میگیرد؛ بلکه تا آنجا که میتوانید از هرگونه لبخوانی نیز پرهیز کنید و فقط با چشم دنبال کنید.
- 2- متونی را که میتوانید مفهوم کلی پاراگراف را حدس بزنید، کلمه به کلمه نخوانید، نگاهتان را پرت کنید کمی جلوتر از یک کلمه بعد. در واقع عبارتخوانی یا اندیشهخوانی کنید نه کلمهخوانی.
- 3- دستخوانی نکنید. دستتان را زیر خط قرار ندهید چراکه سرعت شما را کم میکند. البته اگر دستخوانی به تمرکز شما در مطالعه کمک میکند و کمک میکند تا خط را گم نکنید، استفاده از آن بلااشکال است اما دیگر نام آن تندخوانی نیست. به طور کلی ممکن است تندخوانی همه جا نیز مناسب حال شما نباشد؛ مثلا تا کنون دیده نشده که کسی دیوان حافظ را تندخوانی کند؛ بلکه لذت آن در شمرده خواندن آن است.
- 4- از بالای سمت چپ، کتاب را ورق بزنید تا دستتان مزاحم چشمتان نباشد و بدون قطع شدن، ادامه دهید.
- 5- باید بخواهید که تند بخوانید. این اصول را برای مدت کوتاهی به کار ببندید و وقتی که عادت کردید ناخودآگاه دیگر نمیتوانید کند بخوانید.
- 6- راه بروید یا پرواز کنید. انتخاب کنید. برای بعضی متون میتوان با سرعت خیلی زیاد جلو رفت اما برای بعضی دیگر باید وقت بیشتری صرف کنید. این امر کاملاً طبیعی است.
- 7- مرتب به عقب برنگردید. تمرین کنید تا با دقت بخوانید تا لازم نباشد مرتب به عقب برگردید. این یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که وقت خیلی زیادی را از شما تلف میکند. البته با دقت خواندن به معنای وقت تلف کردن نیست.
- 8- تندخوانی به خاطر اینکه ذهن شما را کاملاً درگیر مطلب میکند فرصت حواس پرتی را از شما میگیرد. پس تندخوانی یعنی افزایش تمرکز.
فیزیک مطالعه و خستگی زودرس
نور محیط
عدم استفاده از نور كافي در هنگام مطالعه يك عامل خستگی اصلي به حساب ميآيد. براي اينكه چشمانتان خسته نشود از نور مستقيم و همچنين نور خيليكم استفاده نكنيد. بهتر است از دو تركيب نوري طيف زرد و سفيد استفاده كنيد.
ميز و صندلي
هنگام مطالعه، روي يك صندلي معمولي كه خيلي راحت نباشد و البته ناراحت هم نباشد، پشت ميز بنشينيد. روي تختخواب، درس نخوانيد. تختخواب براي خوابيدن و استراحتكردن است، نه براي درس خواندن!
تلفنها را هم جواب ندهيد
ممکن است دوستان شما هنگام مطالعه بخواهند با شما تماس بگیرند و یا شروع به تبادل پیامک کنند. در هنگام مطالعه نسبت به تلفنتان بيتفاوت باشيد. بله، ممكن است شما يك لطیفه یا نتیجه یک بازی فوتبال را از دست بدهيد، ولي حفظ تمركز شما خیلی مهمتر است. با این کار یک عادت بسیار خوب هم به شما اضافه میشود که شما را قادر میسازد به طور مؤثر با عوامل محیطی مزاحم بجنگید.
كجا بهتر درس را ميفهميد؟
فكر كنيد كه كجا تمركزتان بالاست. اغلب، درس خواندن در جايي كه شما زندگي ميكنيد، دشوارتر است. بنابراين گوشهاي از يك كتابخانه را كه آرام است و دري وجود ندارد كه مردم مرتب از آن رفتوآمد داشته باشند و نه پنجرهاي دارد كه منظره پشت آن باعث حواس پرتي شود را براي خواندن انتخاب كنيد. بعضي از دانشآموزان هم در جايي كه زندگي ميكنند بهتر ميتوانند درس بخوانند. در هر صورت، مهم راندمان شماست.
با سروصدا چه کار کنم؟
اگر مجبور باشید که در محل پر سروصدایی مثل خوابگاه مطالعه کنید؛ ممکن است این سروصدا تمرکز شما را به هم بزند و حواس شما را پرت کند. کمتر افرادی هستند که در چنین محیطهایی راندمان بالایی داشته باشند. برخی برای برطرف کردن این سروصدا پیشنهاد میکنند سروصدای دیگری را جاگزین آن کنید. مثلا از موسیقی ملایم بیکلام که ضرب آهنگي نسبتاً يكنواخت و آهسته داشته باشد استفاده کنید. اما اگر میتوانید با رفتن به کتابخانه این مشکل را حل کنید؛ حتما همین کار را بکنید. چون موسیقی بهترین راه نیست و عیوبی دارد؛ ثانیاً مسیر رفت وآمد هم، میتواند مفرح و تأثیرگذار باشد.
سبكهاي يادگيري
افراد معمولاً برای یادگیری شرایط مخصوص خود را دوست دارند و عادات خاص خود را دارند. این شرایط و عادات، به شخصیت، ذهنیت، قابلیتها و استعدادهای افراد وابسته است. با شناسايي سبك يادگيري خود و به كارگيري تكنيكهاي يادگيري مربوط به آن، میتوانید میزان يادگيري خود را بالا ببرید.
انواع سبكهاي يادگيري:
- 1- سبك يادگيري ديداري
سبک یادگیری دیداری چیزی حدود 65 درصد جمعيت را شامل مي شود. خــصوصيات اين نوع افراد معمولاً این طور است:
- بـا مشـاهـده و تـركيـب تـصـاويـر بـا اطلاعات، اطلاعات را به خاطر ميسپارند.
- بـراي بـرقـراري ارتـبـاط با ديگران و هم چنين سازماندهي اطلاعات از تصاوير، نقشهها و نمودارها استفاده ميكنند.
- مـعـمـولاً بـراي بـه خـاطـر آوردن مطـلبي چشمان خود را براي تجسم آن در ذهن خود ميبندند.
- معمولاً افراد مرتب و منظمي هستند.
- اينگونه افراد در تجسم اشياء، طرحها و نتايج در ذهن خود توانا هستند.
- معمولاً در كلاس درس نيمكتهاي رديف جلو را انتخاب ميكنند.
- تمايل به برداشتن يادداشتهاي مفصل و با جزئيات فراوان دارند.
- جذب كتابهاي مصور ميشوند.
- اغلب در به خاطر آوردن لطيفهها مشكل دارند.
- براي برجسته ساختن نكات كليدي از ماژيكهاي با رنگ روشن استفاده ميكنند.
تكنيكهاي يادگيري این افراد:
- در روند آموزش از رنگها، تصاوير، اشكال، نمادها، اسلايدها و جداول استفاده كنيد.
- براي يادگيري بهتر به حركات و چهره آموزگار نگاه كنيد.
- يك محيط آرام و بدون سروصدا را براي مطالعه انتخاب کنید.
- 2- سبك يادگيري شنيداري
سبک یادگیری شنیداری حدود30 درصد جمعيت را شامل ميگـردد. خصوصيات اينگونه افراد معمولاً اینطور است:
- تمايل دارند بيشتر با اصوات و موسيقي سر و كار داشته باشند.
- قادرند ريتم و تن صدا را تشخيص دهند.
- از طريق گوش دادن ياد ميگيرند.
- براي به خاطر سپردن اطلاعات آنها را با يك صداي خاص تركيب ميكنند.
- در محيطهاي شلوغ و پر سرو صدا تمركز خود را از دست ميدهند.
- به يادداشت برداشتن تمايلي ندارند.
- تمايل دارند مطالب را با صداي بلند بخوانند.
- براي به خاطر سپردن مطالب دروس خود را با صداي بلند مكررا روخواني ميكنند.
تكنيكهاي يادگيري:
- الف) در مباحث گروهي كلاس خود مشاركت كنيد.
- ب) از اصوات همراه يادگيري خود استفاده کنید.
- ج) به جای نت برداري از ضبط صوت براي ثبت مطالب كمك بگيريد.
- 3- سبك يادگيري جنبشي- بساوايي
پنج درصد جمعيت را شامل ميگـردد. خصوصيات اين گروه معمولاً این طور است:
- بـراي يادگيري و بخاطر سپردن اطلاعات از جسم و حس لامسه خود بهره ميگيرند.
- به فعاليتهاي بدني و ورزش علاقهمند هستند.
- در هـنگام بر قراري ارتباط و گفتگو مكرراً دستهاي خود را تكان ميدهند و از ژستهاي جسماني استفاده ميكنند.
- از آنكه در كلاس درس بيحركت بنشينند و به درس گوش دهند بيزارند.
- براي يادگيري و به خاطر سپردن اطلاعات به تحرك و تمرينات عملي نيازمندند.
- هنگام مرور مطالب درسي خود مرتباً راه ميروند و نكات كليدي را با صداي بلند تكرار ميكنند.
تكنيكهاي يادگيري:
- در حين يادگيري آدامس بجويد.
- براي يادگيري بهتر از حس لامسه، حركت و تمرينات عملي بهره گيريد.
و اما دو مسأله خیلی مهم ممکن است پیش بیاید اول اینکه ممکن است بسیاری افراد تلفیقی از این موارد باشند. و دوم اینکه حتی افرادی که با مشخصات یک مدل تطابق کامل دارند؛ هم باید از یک روش نظاممند استفاده کنند تا کارایی یادگیری خود را به حداکثر برسانند. شما میتوانید با توجه به مطالب ذکر شده و سبک یادگیری خود، روش زیر را با خودتان تنظیم کنید و هرکجا که لازم بود تغییر ایجاد کنید.
روش مطالعه PQ6R
روش PQ6R شیوهی سازمان یافتهای است که برای یادگیری تمامی دروس کاربرد دارد و در صورت کسب مهارت در استفاده از آن، چه از نظر یادگیری و چه از لحاظ به خاطر سپردن مطالب و نیز یادآوری آنها، این روش برای تمامی فراگیران کارآیی بالایی دارد.
مراحل هشت گانهی روش PQ6R عبارتند از :
- 1- پیش مطالعه(Preview/P)
- با کتاب آشنا شوید.
- سرفصلها را بررسی کنید.
- عنوانها و تیترها را نگاه کنید.
- با عکسها و نمودارها آشنا شوید.
- خلاصهی فصل را بخوانید.
- هدف از یادگیری را بدانید.
- صورت سؤالات فصل را مرور کنید.
در واقع هدف از مرحلهی پیشخوانی، کسب اطلاعات اولیه از مطلبی است که قصد مطالعهی آن را دارید.
- 2- سؤال گذاری کنید (Question/Q)
- سؤالاتی را که دربارهی موضوع پیش مطالعه به ذهنتان میرسد یادداشت کنید.
- عنوانها، جملات موضوعی و نکات مهم را به صورت سؤال درآورید.
- از سؤالهای آخر فصل استفاده کنید.
- از پرسیدن سؤالات حافظهای ساده پرهیز کنید.
- حداقل 5 تا 6 سؤال را مطرح کنید.
- به اینکه جواب در کتاب باشد یا نباشد، توجه نکنید.
- 3- متن اصلی کتاب را بخوانید (1Read/R)
- مطالعهی مبحث یا فصل را با سرعت منطقی و مناسب آغاز کنید. کلیات و چهارچوب اصلی را یاد بگیرید و خود را درگیر جزئیات نکنید.
- فرمولها و رابطهها را بفهمید و حفظ کردن را به مرحلهی بعد واگذار کنید.
- اگر مطلبی نامفهوم بود، برای دوباره خوانی آن اقدام نکنید مگر اینکه یادگیری مطلب بعدی را مختل سازد.
- 4- یادداشت برداری (2R/Record)
- هر جا مطلب مهمی را دیدید آن را ثبت کنید و از ثبت موارد کم اهمیت بپرهیزید.
- یادداشتها، خلاصه و مختصر و در حد کلید واژه یا به صورت رمزی باشد.
- رمزها و کلید واژهها باید بتوانند در یادآوری مطلب اصلی به شما کمک کنند.
- منظور از یادآوری، مفهوم کلی مطلب است نه کلمه به کلمه آن.
دائم از خود سؤال کنید:
- آیا مطلبی را که مینویسم مهم است یا خیر؟
- آیا نوشتن آن ضرورت دارد؟
- آیا میتوان آن را خلاصهتر نوشت؟
جلوتر در مورد یادداشت برداری و روشهای آن مفصلا بحث خواهیم کرد.
- 5- تفکر عمیق(3Reflect/R)
- در این مرحله دربارهی آنچه خواندهاید و یادداشت کردهاید؛ عمیقتر فکر کنید و سعی کنید تا مطالب را به خاطر بیاورید.
- به روابط بین موضوعاتی که خواندهاید، بیندیشید.
- سعی کنید تا تصور روشنی از مطالبی که خواندهاید، در ذهن خود ایجاد کنید.
- 6- اصلاح و بازنگری (4R/ (Revise
- به سراغ کتاب بروید و قسمتهایی را که نفهمیدید، دوباره دقیق بخوانید و اگر نکتهای را مهم دیدید آن را حتماً به یادداشتها اضافه کنید.
- کلمات کلیدی را تکمیل کرده و آنها را به صورت نمودار درختی برای خود ترسیم کنید.
- ابتدا نکات اصلی را در تنهی درخت و سپس مطالب فرعی را به صورت شاخهها و برگها به آن وصل کنید.
- 7- بازگو کردن(5Recite/R)
- از یادداشتها و نمودار درختی خود استفاده کرده و سعی کنید تا مطالب را برای خود بازگو کنید.
- فرض کنید در این مرحله معلم هستید و مطلب را با جزئیات برای دانشآموزان توضیح میدهید.
- سعی کنید به کتاب مراجعه نکنید و از یادداشتهای خود استفاده کنید.
- در صورتی که متوجه شدید یادداشتهای شما ناقص است، برای ترمیم و اصلاح به کتاب مراجعه کنید.
- تمرینها و پرسشهای کتاب را در این مرحله حل کنید و سعی کنید به سؤالات طرح شدهی خود توجه کنید.
- جدولها، نمودارها و شکلهای کتاب را به دقت بررسی کنید و اگر نیاز است، به نمودار درختی خود اضافه کنید.
- موارد حفظی و فرمولها را در این مرحله یاد بگیرید و در صورت نیاز حفظ کنید.
- 8- مرور (6Review/R)
- بدانید شما همیشه دو کار را باید با هم انجام دهید:
- 1- خواندن مطالب جدید
- 2- مرور مطالب خوانده شده
- همانگونه که ملاحظه میکنید مرور، همتراز یادگیری است و اثربخشی مطالعه را تأمین میکند.
- برای مرور درست، ابتدا به دست نوشتهها، خلاصهها و نمودارهای درختی مراجعه کنید و سپس در دورههای زمانی، یک روز بعد، یک هفته بعد، یک ماه بعد و چهار ماه بعد، آن را تکرار میکنید.
(ادامه دارد…)

امیرحسین هراتیان (نویسنده و روانشناس)
انتهای پیام/
برچسبها: امیرحسین هراتیان, تقلب, جزوه, کنکور, مطالعه, معلم, موفقیت
مطالب مرتبط