ندای اصفهان- حجت الاسلام جواد جلوانی
(مدرسه علمیه ملاعبدالله)
در ادامه تقریر درس خارج فقه اجاره حجت الاسلام والمسلمین محسن جلالی (زید عزه)؛ مورخ 4/8/1400، که به طور اختصاصی توسط ما پیاده سازی شده است به نظر طلاب حوزه علمیه، اساتید و پژوهشگران می رسد.
جهت دریافت دروس قبلی اینجا را کلیک کنید.
***
مبحث: اجاره صبی و عدم بطلان اجاره زن با ازدواج
(جلسه 22)
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه مسئله 3:
در ادامه مسئله در عروه میفرمایند: «إذا آجر الدار واشترط علی المستأجر سکناهُ بنفسه لاتبطل بموته» صاحب خانه، خانه را اجاره میدهد و با مستأجر شرط میکند که خودت در منزل باش؛ اینکه خودت در خانه باش یک عقد ایجابی دارد که یعنی خودت باش، تو ساکن باش، تو مستأجر باش، یک عقد سلبی هم دارد که غیر تو نباشد، یعنی بیگانه و اجنبی نباشد، من الآن آمدم اینجا را با بچههایم اجاره کردم، حالا اگر که من آمدم اینجا را اجاره کردم و سکونت گزیدم روزهایی که من نبودم یا فوت کردم بچههایم بمانند.
منظور از غیر تو نباشد این است که خانه را دست کس دیگری ندهی. شرط بکند که خودت باشی و دیگری نباشد، این شرط در ضمن عقد لازم است و لازم تبعیت است. آن وقت اگر که گفته بود که شما باش و او فوت کرد، این آقا با فرزندانش بود و فوت کرد گفتیم که اجاره با فوت باطل نمیشود. این خلاف شرط هم نیست، خودش و بچههایش هستند، اینجا مشکلی ندارد. این نیست که بگوییم فسخ بکند درحالی که بچههایش در منزل هستند. فرد که فوت بکند مثلاً ورثهای که اصلاً در این خانه نبوده او بخواهد بیاید بنشیند، اتفاقاً ما با آن ورثه مشکل داریم، اگر شرط اینطوری بود اجاره باطل نمیشود ولی موجر میتواند بگوید که من شرط کرده بودم که این آقا فقط خودش باشد، من با ایشان رفیق بودم و میخواستم خودش باشد حالا که فوت کرده خانمش هم که بخواهد از اینجا برود شما که بخواهید بیایید اینجا بنشینید شما جوان و جاهل هستید و اهل رفتوآمد و سر و صدا هستید من قرارداد را فسخ میکنم. میشود که فسخ کرد تخلف شرط میشود اما اجاره باطل نمیشود اما موجر خیار فسخ دارد.
بعد سید میفرمایند بله ممکن است بهنحو شرطیت نگویند و بهنحو قیدیت بگوید. بگوید که آقای زید من اینجا را به خودت و مقید به سکنای خودت اجاره میدهم. بعضی گفتند اصلاً ما نحو قیدیت را نداریم و نمیتوانیم مقید بکنیم و سکنی که مقید به افراد نمیشود، اینها به شرط برمیگردد ولی این را ما در عرف داریم که کسی میگوید آقا اگر خودت نبودی انگار که اصلاً من اینجا را اجاره ندادم و اجاره باطل میشود و اگر بهنحو قیدیت باشد اجاره باطل میشود و اینکه میفرمایند اجاره باطل میشود بعضیها گفتند دیگر این آقای مستأجر مالک نیست که شخص دیگری بخواهد بهجایش بیاید، بعضی گفتهاند که اصلاً موجود نیست وقتیکه این آقا فوت کرد دیگر سکنای زید موجود نیست که بخواهد اجاره تداوم پیدا بکند.
***
مسئله 4:
در مورد ولیّ و صبی است که جناب ولیّ که از طرف خداوند نسبت به صبی، نسبت به افعال صبی و نسبت به اموال صبی ولایت دارد. جناب ولیّ گاهی اموال صبی را اجاره میدهد، گاهی خود صبی را اجیر میکند، میگذارد جایی کار بکند. حالا صحبت در این است که آیا این اجاره نسبت به اعمال یا نسبت به اموال صبی برای بعد از بلوغ هم نافذ است یا بعد از بلوغ دیگر باطل میشود، یعنی نیازمند به اجازه خود صبی دارد؟
می فرمایند نسبت به اموال ولیّ حق دارد که حتی برای بعد از بلوغ تصرفاتی بکند، کما اینکه بعضی از اموال صبی را میفروشد، میتواند از ملکیت اش برای همیشه خارج کند. باید به مصلحت صبی باشد ولی میتواند انجام دهد. یک مغازهای هست الآن این بچه پسر هنوز 13 سالش است و بالغ نشده و دو سال دیگر بالغ میشود، اقتضاء میکند اینجا را پنجساله اجاره بدهیم، اگر کمتر از پنج سال اجاره بدهیم مصلحت و منفعتی در آن نیست و به صلاح صبی نیست. شارع مقدس میگوید پنجساله اجاره بدهید. حالا من پنجساله اجاره دادم وقتی بچه بالغ شد دیگر خانه، ملک و مغازه پدرش را میتواند بیاید فسخ بکند؟ خیر نمیتواند، چون به مصلحتش بوده نمیتواند دیگر فسخ بکند. چون از طرف ولی واقعشده و مثل بیعی که انجام داده روی مال صبی این دیگر نافذ است.
در اموال این نفوذ وجود دارد ولی نسبت به اعمال صبی که صبی را اجیر کرده باشد چطور؟ جناب ولی آمده صبی را تا بعد از بلوغ اجیر کرده و به کسی گفته که او تا بعد از بلوغ شاگرد شما باشد و برای شما کار بکند؛ برای شما خیاطت یا تجارت بکند. برای آن چطور است؟ مرحوم سید میفرمایند: «إذا آجر الولیّ أو الوصیّ الصبیّ المولّی علیه مدَّۀ تزید علی زمان بلوغه و رشده بطلت فی المتیقّن بلوغه فیه».
اینجا فرضمان در اجیر کردن خود صبی است. یک مدتی که بیش از زمان بلوغ و رشد آن بچه است. آن وقت سید میفرمایند در آن جاییکه بالغ شده دیگر اجیر کردن باطل میشود، یعنی متوقف بر اجازه میشود، یعنی اگر بچه دید که کار خوبی است و جای دیگر هم کار پیدا نمیشود همینطور که ولی من، من را اجیر کرده و پدربزرگم من را اینجا سرکار گذاشته من هم این عقد را اجازه میدهم و میمانم و کار میکنم.
در آن زمانیکه یقیناً بالغ شده دیگر باطل میشود، این موقوف بر اجازه خود آن صبی است که حالا بالغ شده است نسبت به آنجاییکه یقیناً صغیر بوده، اجاره دادن واقعاً صحیح است چون صغیر است و آن هم ولایت داشته است، براساس ولایتش ایشان را اجیر کرده و اجاره ظاهراً و واقعاً صحیح است، اما حالا احتمال میدهیم که او بالغ شده یا نشده است؟ در سنش تردید است که الآن 15 سالش شده یا نشده؟ علائم بلوغ را پیدا کرده یا نکرده؟ در محتمل ظاهراً آن ولایت و اجاره درست است. چرا؟ چون استصحاب میکنیم. چون در زمان ثقه اجاره این اجیر صحیح بود الآن شک میکنیم که بالغ شده یا نه؟ اصل عدم، استصحاب صحت اجاره را جاری میکنیم و میگوییم بر حسب این اصول ظاهریه این اجاره صحیح است.
وقتی بالغ شد دیگر میتواند فسخ بکند. بعضیها همینجا گفتند که نمیتوانی فسخ بکنی. ولیّ تو، تو را اجیر کرده، ولی اهل این عقد بوده شما هم که بچه بودی شما را به مدت ده سال آن زمان که 8 سالت بود اجیر کرده الآن که 15 سالت شده باید بمانی تا آن مدت تمام بشود چون ولیّ کار درستی کرده و عقدش در آن زمان درست بوده است. این را دیگران قبول ندارند و میفرمایند که این شخص ولایتش تا اینجا منقطع شده، ولی محلش تا بلوغ بوده و بعد از بلوغ دیگر نیست. پس این اجیر که بالغ شد میتواند اجاره را فسخ بکند. یعنی چه فسخ بکند؟ یعنی دیگر اجازه ندهد. بعضیها مخالف این هستند و حکم به لزوم اجاره بر بالغ کردند چون این عقد و اجاره از اهلش که ولی این بچه بوده در محلش که این صبی بوده واقعشده و منافی هم نداشته است، این عقد صحیح است الان که دیگر بالغ شدی بازهم شما باید به این عمل کنی.
سید میفرمایند این نظر ضعیف است. چرا؟ چون ولی تا مادام بلوغ ولایت داشته است. درست است که قبلاز بلوغ تصرف کرده اما تصرفاتش در عین است. اموالش را کاری نداریم. گفتیم اموال را اگر به مصلحت است میتواند بفروشد یا اجاره بدهد مثلاً مغازهای که برای این بچه است و ارث از پدرش رسیده ولی اجازه بدهد ولو برای ده سال دیگر هم که بچه بالغ میشود مصلحت اش اینطور بوده اما ولایت بر خود صبی تا مادام بلوغ است؛ اضافهبر آن نیست.
سید یک استثنا میزنند و تفصیل قائل میشوند و میگویند اینجا هم اگر مصلحت اقتضا بکند که مازاد بر این مدت شما را اجیر کنند، بچهای که پدرت فوت کرده و 8 سال یا 10سالت بود مصلحت اقتضا میکرد که برای تو با این کارفرما دهساله یا ششساله قرارداد ببندم. پس بعد از اینکه بالغ شدی ولایت من و اجاره اجیر کردن من نافذ است. سید این حرف را میزنند مثل همان اموال اینجا هم میگویند «نعم لو اقتضت المصلحت اللازمۀ المراعات اجارته مدّۀ زائدۀ علی زمان البلوغ بحیث یکون اجارته أقلّ من تلک المدّه خلاف مصلحته» طوری اینجا مصلحت باشد که اگر زودتر از آن زمان بخواهد این را اجیر بکند خلاف مصلحتش میشود، اینجا دیگر اجاره و اجیر شدن بچه بعد از بلوغ نیز لازم است و نمیتواند فسخ بکند و بههم بزند. تا اینجا اجاره عمل صبی بود و ایشان میفرمایند همین کلام در اموال و املاکش نیز است.
بر مرحوم سید اشکال شده و اشکال قابلتوجه و درستی است که در اموال اینطور است، در اموال اگر مصلحت اقتضا کرد که آقای ولی بفروشد یا برای مدت طولانی و مدتی که برای بعد از بلوغ هم هست، اجاره بدهد و آن نافذ است اما نسبت به عمل خود صبی و صغیر این طور نیست. مصلحت اقتضا بکند اما ولایت شما بر او تا بلوغ است و بعد از بلوغ این اصلاً ولایت نداشته و مجرد وجود مصلحت کافی نیست ولو مصلحتی باشد که حد لزوم باشد، این ولایت آور نیست.
مگر اینکه از مرحوم سید دفاع بکنیم که ایشان دارد این بچه را در زمان عدم بلوغ اجیر میکند و مصلحت بچه هم این است که برود اینجا استخدام بشود و کارمند بشود و اجیر بشود و قرارداد هم پنجساله ببندند، مصلحتش این را اقتضا میکرد، یعنی اگر این کار را نمیکرد و سر این کار نمیرفت و اجیر نمیشد، بچه رها میشد. اگر آن عقد صحیح است بعد از بلوغ هم آن عقد بهم نخورد چون اگر بخواهد بعد از بلوغ به هم بخورد آن طرف ضرر میکند. مگر اینکه باز گفته شود که این آقای ولی که این مصلحت را میبیند درست است عقد پنجساله برای اجیر شدن عمل این فرد میبندد منتها وقتی بچه بالغ شد مخیر است که اینجا بماند یا نماند و اگر خواست که از اینجا برود و نماند آن طرف ضرر میکند.
می گویند آن طرف خودش اقدام کرده وقتی یک بچه نابالغ را اجیر میکنی این خطر هست که وقتی بالغ شد خودش تصمیم بگیرد و تصمیم بر خلاف بگیرد. اینهم میشود گفت و در واقع نظر کسانی که بر سید اشکال کردند که در اجاره دادن خود صبی ولایت لازم است و ولایت تا بلوغ است بعد از بلوغ دیگر تصرفات ولی نافذ نیست ولو این تصرفات را قبل از بلوغ انجام داده باشد.
مرحوم سید قائل شده که اگر به مصلحت است منتها اشکال شده که مصلحت ولایت آور نیست و نمیتواند برای بعد از بلوغ برای بچه تصمیم بگیرد که تو باید اجیر باشی. او زمانی که بالغ شد میتواند تصمیم بگیرد که اینجا بماند کار کند یا دنبال درس و آیندهی خودش برود یا طبق ذوق و تصمیم خودش برود کار دیگری انجام بدهد.
***
مسئله 5:
خانمی هنوز ازدواج نکرده است میرود با بیمارستانی قرارداد میبندد که من بیایم اینجا خدمت بکنم، پرستار میشوم و شبها میآیم اینجا پرستاری میکنم. آنها میگویند که ما روزها نمیخواهیم میگوید شبها میآیم و قرارداد میبندد و میگوید من دو سال میآیم و اتفاقاً رفت و به بیماران کرونایی خدمت کرد و این خانم ازدواج نکرده بود و این بیماران به این خانم دعا کردند که خدا انشاءالله سفیدبختت بکند و سر شش ماه این خانم ازدواج کرد و شوهردار شد. الان که ازدواج کرده است، شوهر میخواهد که خانمش شبها کنارش باشد و مأنوس باشند ولی خانم نیست و اجیر شده پس حالا اجاره باطل بشود؟
میفرمایند: نه، اگر یک زنی برای مدت معینی خودش را برای خدمت اجیر کرد سپس قبل از اینکه مدت اجاره تمام بشود، ازدواج کرد ولو اینکه خدمتش و شبکاری که در بیمارستان میرود منافات با استمتاع زوج دارد و زوج نمیتواند از همسرش بهره ببرد، اجاره باطل نمیشود چون خودت اقدام کردی و همان اول خانم گفت من پرستارم. متأسفانه بعضیها میآیند دختری را میگیرند این دختر میگوید من شاغل و کارمند هستم، مرد قبول میکند بعداً بهانه میآورد که شما در منزل نیستی و این کار خلاف شرع است. این طور نیست و خلاف شرع نیست. مرد می توانست با این دختر ازدواج نکند.
وقتیکه شما میروی با خانمی ازدواج میکنی که شبها خودش را اجیر کرده که برود در بیمارستان خدمت بکند، مثل آنجایی است که شما خانهای را بخرید که مستأجر در آن هست؛ منفعتش را اجاره دادهاند. شما همسرت همسر روز است، همسر شب نیست و شبها را ندارد خودت اقدام کردی چون وقتیکه این زن خودش را اجیر کرده آن وقتیکه خودش را اجیر کرده مالک منافع خودش بوده و تملیک به دیگری کرده است، تملیک به درمانگاه و بیمارستان کرده است، سلطنت داشته است، منافعش ملک مستأجر یکسال تا دو سال دیگر شده. زوج همزمان که آمده با این خانم عقد کرده این خانم را فاقد منفعت و خدمت میبیند و میداند که خانم شبها نمیتواند در خدمتش باشد آنوقت نمیتواند بگوید که این خلاف عقد است.
پس اجارهی زن قبل از ازدواجش با ازدواج باطل نمیشود. خانم اجیرشده، کارمند ادارهشده، کارمند بیمارستان شده با ازدواج باطل نمیشود. آن همسر میتواند از اول با این خانم ازدواج نکند یا شرط بکند که من به شرطی با شما ازدواج میکنم که دیگر کار نکنی و قراردادت را فسخ بکنی. این را میتواند شرط بکند اما اگر شرط نکند به صرف این ازدواج باطل نمیشود.
***
مسئله 6:
مسئله ششم درباره اجاره عبد است که مفصل است و چون موردی ندارد آن را رها میکنیم و به مسئله هفتم میرسیم که مسئله هفتم این است که مستأجر در عین مستأجری عیبی را پیدا بکند. عیبی که از اول بوده مسألهاش چه میشود؟ انشاءالله جلسه آینده خواهم گفت.
انتهای پیام/
برچسبها: اجاره, اجیر, حوزه علمیه, درس خارج فقه, محسن جلالی
مطالب مرتبط