به گزارش ندای اصفهان، در فضایی به سر میبریم که رسانهزدگی و نظام ارتباطاتی در چشم بسیاری از افراد به رسانههای مدرن به طور اعم و فضای مجازی به طور اخص خلاصه شده است. آفت رسانهزدگی بیش از حد در چنین فضایی است که خود را نشان میدهد. خصوصیتی که معیار و محور همه چیز را در نسبت با رسانههای مدرن تعریف میکند.
درباره دلایل این مساله روزنامه صبح نو در تاریخ 11 آبان 95 با دکتر سیدمحمدعلی غمامی عضو هیات علمی گروه مطالعات فرهنگی و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم ع به گفتوگو نشسته است که در ادامه می خوانیم.
***
سوال: بعد از فتنه 88 گرایش به فعالیت در فضای مجازی در جریان حزبالله گسترش پیدا کرد. ولی الان میبینیم این فعالیتهای مجازی خیلی تأثیر نداشته است. به نظر شما دلیل این مساله چیست؟
دکتر سید محمد علی غمامی: در مطالعات رسانه فیلد مهمی داریم با عنوان اثرسنجی پیامهای رسانهای. در پارادایم رفتارگرایی پنج عنصر در نظر گرفته میشود. چهکسی ارسال کرد؟ چه چیزی ارسال شد؟ از چه مجرایی؟ برای چه کسی؟ با چه تاثیری؟ مطالعه رسانهای در این حوزه معطوف به اثرسنجی است.
اگر فقط در همین پارادایم کاملاً آمریکایی بخواهیم تحلیل کنیم، بهجای مطالعه تاثیرات فرآیند رسانش، صرفاً بر «مجرا» متمرکز شدهایم. فقط تلگرام یا سایتهای خبری را از آن طرف آوردیم به اینجا. همانطور که صداوسیمای ما همان صداوسیمای قبل از انقلاب است و ساختار روزنامه کیهان بعد از انقلاب تغییر چندانی نکرد.
به اینکه رسانه یک مکانیسم کامل است و باید سازمانی که ارسال پیام را انجام میدهد به خوبی سازماندهی شود، توجه نکردیم. مثلاً پرستیوی ساختارهای چینشی رسانهای خود را از بیبیسی تقلید میکند. وقتی رسانه (اعم از فناوری، سازمان و محتوا) را از نظام دینی خود استخراج کنیم، ساختارهایش دینی است و از قواعد دین پیروی میکند. ولی بعضی اوقات رسانه از آنطرف میآید و ما میخواهیم محتوای دینی را داخل آن بریزیم. در این صورت دیگر آن رسانه دینی نمیشود، بلکه دین رسانهای میشود!
نوع رسانه بر معرفتی که منتقل میشود مؤثر است، اینکه به حج بروید یا اینکه در تلویزیون مراسم حج را تماشا کنید 2 نوع معرفت متفاوت کسب میشود. وقتی رسانه از آنطرف میآید باید قواعدش را هم رعایت کرد. از قواعدش این است که حتماً باید سرگرمکننده و تجاری باشد. لذا در محرم هم نمیتوانید پیام بازرگانی پخش نکنید.
چهار مفهوم سلسلهوار داریم: رسانه، ارتباطات، فرهنگ و دین. دین باید فرهنگ را ایجاد کند، فرهنگ نظام ارتباطی خود را شکل دهد و نظام ارتباطی ساختارهای رسانهای خودش را داشته باشد. ما بهجای اینکه از بالا به پایین بیاییم، از پایین به بالا رفتهایم. رسانه را آوردیم، بر اساس آن نظام ارتباطی خود را تغییر دادیم. بر اساس این نظام ارتباطی جدید فرهنگمان را تغییر دادیم و بر اساس این فرهنگ دین دارد تغییر میکند. اگر بتوانیم این چینش را عکس کنیم، کمکم میتوانیم تاثیرگذار باشیم و خلاقیت داشته باشیم. 2 مواجهه میتوانیم داشته باشیم. یکی مواجهه ایجابی است؛ یعنی رسانههای دینی خود را تقویت کنیم. دومین مواجهه این است که میزان خطرات این نظام رسانهای را کاهش دهیم.
استادیار مطالعات فرهنگی و ارتباطات افزود: شهید آوینی میگفت اگر بخواهیم خطرات نظام رسانهای غربی را کاهش بدهیم، باید سعی کنیم در ژانر مستند برنامهسازی کنیم و از ژانرهای سینمایی و سریال دور شویم. چون مرکزیت سرگرمی و تجاری مستند کمتر است. گریز میزنم به مفهوم «رسانه». «مدیا» یا «مدیوم» سه ترجمه دارد که فقط یکی از آنها وارد فارسی شده. یکی از معانی مدیا «واسطهگری» است. مدیوم یعنی آن چیزی که بین من و واقعیت بیرونی واسطه میشود. معنای مهمتر آن «محیط عمل» است. یعنی فضایی که ما در آن عمل میکنیم خودش رسانه است. مثلاً زبان فارسی یا زبان انقلابی خودش رسانه است. چون دارد محیطی ایجاد میکند که داخل آن فکر میکنیم. معنای سوم که فقط آن را گرفتیم، «ابزار انتقال پیام» است. این برداشت مسلط شده که منظور از رسانه صرفاً تلویزیون، ماهواره، اینترنت و … است. بگذارید مثالی درباره این معانی رسانه بزنم.
دورکیم میگوید در جامعه سکولار نمیتوانیم نظم جامعه را حفظ کنیم. چون جامعه متنوع است و مکانیسمهای نظمبخشی ندارد. امری در جوامع دینی هست که باید به جامعه سکولار تزریق شود، یعنی«آیین»ها. او با مطالعات جوامع دینی یک رسانه بهنام آیینها را کشف میکند. بر این اساس مثلاً المپیک برای جامعه سکولار یک رسانه است. انقلاب اسلامی 37 سال است دارد مقاومت میکند. آیا ما با این تکنولوژیها در برابر تهاجم فرهنگی غرب مقاومت کردیم یا اینکه مکانیسم و رسانههایی داشتیم که فراتر از این تکنولوژی بوده؟ ما تمام تخممرغهایمان را در زمین بازی دشمن گذاشتهایم! همه سرمایهمان را گذاشتهایم در تلگرام و واتسآپ و از یک بعد مهم کنشهای ارتباطی که میانفردی است غافل شدهایم.
سوال: لطفاً الگویی را که مدنظرتان هست مقداری شفاف کنید. یعنی ما باید یک سیستم پیامدهی یا رسانهای طراحی کنیم که در نسبت با جهان واقعی و عینی باشد و محصور در فضای مجازی نباشد؟
غمامی: الگویی که به صورت کلی میتوان درنظر گرفت، چهار مفهوم دارد: دین، فرهنگ، ارتباطات و رسانه. هر آدم فهیمی متوجه میشود که رسانه فقط بخشی از نظام ارتباطی ماست. ما سیستم ارتباطی خویشاوندی، سیستم ارتباطی تعلیمی و آموزشی و سیستمهای ارتباطی دیگر هم داریم. کل این نظام ارتباطی را منحصر در سیستم رسانهای دانستهایم، آنهم رسانهای که از نظام دینی ما نجوشیده است. سیستم رسانهای تمام نظام ارتباطی ما را به محاق خود برده است. لذا روابط خانوادگی کم شده، بچه در مدرسه قبل از اینکه با معلم خود بتواند ارتباط خوبی برقرار کند در فضای مجازی است. باید دنبال الگویی باشیم که بگوید جایگاه رسانه در نظام ارتباطی ما کجاست و جایگاه نظام ارتباطی در نظام فرهنگی و جایگاه نظام فرهنگی ما در دین اسلام کجاست.
سوال: برگردم به سؤال اول که چرا بعد از فتنه 88 نتوانستیم مؤثر باشیم.
– چون مسحور نظام رسانهای غرب شدیم. آنها توانستند توسط رسانهها فتنهای ایجاد کنند و این ما را متعجب کرد. آنقدر متعجب شدیم که فراموش کردیم چطور با آن مقابله کردیم. ما با 9 دی و آمدن مردم به خیابان با فتنه برخورد کردیم نه با رسانه. حضرت آقا رفت در چارچوب نظام ارتباطی و فرهنگی و دینی و گفت چه رسانهای برای مواجهه با فتنه مناسب است و پاسخ گرفت: حضور مردم. چون مسحور رسانهها شدیم حتی شیوه برخورد آقا با فتنه را تحلیل نکردیم. به جای اینکه مسحور کار آقا شویم مسحور کار دشمن شدیم!
سوال: بعضی اوقات در فضاهایی میافتیم که ناخواسته است. مثلاً گفته میشود در آینده نزدیک انسانها بیش از اینکه در فضای واقعی زندگی کنند در فضای مجازی زندگی میکنند. دست ما نیست که جلوی این اتفاق را بگیریم. از طرفی میگوییم فضای مجازی کنونی زمین بازی دشمن است و از طرفی مجبور به نقشآفرینی در این فضا هستیم. چطور میشود میان این 2 جمع کرد؟
– ما الگوهای موفقی داشتیم. نمیخواهم نسخه واحدی بپیچم. وقتی غرب اوایل انقلاب حرف از جهانیشدن مبتنی بر رسانهها میزد، عدهای در داخل میگفتند تا چند سال بعد مردم تلویزیونهایی در خانه خواهند داشت که متأثر از آن خواهند شد. ولی ما باز هم مقاومت کردیم. نمیگوییم ماهواره یا شبکههای مجازی حذف شود. مساله این است که رسانههای خود را بشناسیم و آنها را حفظ کنیم.
سوال: رسانههای ما چه چیزهایی هستند؟
– مثلاً اربعین یک رسانه است. مساجد رسانهاند. باید رسانههای سنتی خود را بازتولید و از این طریق آنها را حفظ کنیم. باید «محیطهای عمل» جدید ایجاد کنیم. مثلاً ازدواج سفید یک محیط عمل جدید و یک رسانه برای غرب است. ما در مقابل باید خانواده را متناسب با اندیشه دینی مدام بازتولید و محیطهای عمل خانوادگی جدید ایجاد کنیم. جدید به معنای بدعت نیست بلکه منظور این است که برای حفظ خانواده نباید بر سبکهای خاصی از نظام خانوادگی متوقف شویم و تعصب داشته باشیم بلکه باید الگوسازی کنیم. یکی از خصلتهای شبکههای اجتماعی مدرن – همانطور که گیدنز میگوید- از جا برکندگی است به این معنا که فرد را از «زمان» و «زمینه» خود جدا میکند.
مثلاً وقتی وارد این شبکهها میشوید دیگر به اعضای خانواده خود توجه نمیکنید و متوجه کسی هستید که در زمینه متفاوت و به احتمال زیاد تجربه نشده برای شما قرار دارد. یکی از سیستمهای برهمزننده این سیستمهای مدرن این است که این انسان از جاکنده شده را برگردانیم به جای خودشان. برای نمونه تکنولوژی شبکههای مجازی محلی ایجاد کنیم. مثلاً افراد یک ساختمان بتوانند شبکه ایجاد کنند. تکنولوژی تلگرام خارج از ایران است. همین که وارد ایران شود کمی لوکال شده. اگر محلیتر شود و استانی و شهری و محلهای شود، دیگر تلگرام در دست مردم است نه مردم در دست تلگرام. افراد در زمینه و زمان خودشان قرار میگیرند.
سوال: اصل جذابیت شبکههای اجتماعی به دلیل امکانی است که برای ارتباطات فرامحلی ایجاد میکند. به نظر شما امکان محلی شدن آن وجود دارد؟
– تلگرام برای این است که شما از نظام ارتباطی خود خارج شوید. باید کاری بکنیم که شما در نظام ارتباطی خود قرار بگیرید. یعنی تلگرام تبدیل بشود به حلقه واسط شما در زمینه و زمان خودتان نه اینکه تکنولوژیای باشد برای ازجاکندگی شما. تلگرام وسیلهای شود برای تقویت نظام ارتباطی مبتنی بر ارزشهای شما؛ ارزشهایی مانند برادری، همسایگی و…
سوال: چرا بهجای این کار همان محیطهای عمل فرهنگ سنتی و دینی خود مثل روابط همسایگی را احیا نکنیم؟
– اصل باید بر کشف و تقویت رسانههای خودمان باشد. اگر هم شبکههای مجازی ایجاد میشود باید در خدمت تقویت آن سیستم باشد. انسان این عصر هنوز نمیتواند با همسایگان و هم محلهایهای خود به صورت میانفردی ارتباط داشته باشد. ولی به صورت تلگرامی میتواند. این دارد سیستم سنتی را تقویت میکند و سبب گذار به آن میشود. پیشنهاد دیگر برای این گذار این است که شبکههای اجتماعی از حالت تودهوار خارج شود و تخصصی شود نه اینکه تخصصی هم باشند. باید تکنولوژی در خدمت حیطه علم و دانش افراد طراحی شود نه احساسات و گمانهای افراد.
بهرغم آنکه شبکههای اجتماعی غیر از رسانههای تودهای هستند اما همچنان افراد در یک نظام تودهای با یکدیگر تعامل دارند. الان افراد در شبکههای مجازی هویت خاصی ندارند و درباره همهچیز نظر میدهند و شایعهپراکنی در این نظام رسانهای بیشتر است. باید تکنولوژی متفاوتی طراحی شود که هویت آن، طوری باشد که متخصصان یک مساله در حیطه تخصص و آگاهی خود حضور داشته باشند و مسوولیت آن را بپذیرند.

انتهای پیام/
گفتگو از حامد رضایی
برچسبها: تلگرام, جبهه فرهنگی انقلاب, حامد رضایی, حزبالله, رسانه, روزنامه صبح نو, سید محمدعلی غمامی, شبکههای مجازی, شهید آوینی, فتنه 88
مطالب مرتبط