به گزارش ندای اصفهان، متن زیر که برای اولین بار در فضای مجازی منتشر می شود جزوه «قرآن و خطوط انفاق» سخنرانی مرحوم سید علی اکبر پرورش در جشن صندوق پسانداز و قرضالحسنه امام حسن مجتبی (ع) است که با تسلط عجیب خود بر تفسیر قرآن به تبیین این مساله مهم می پردازد.
توجه شود که این سخنرانی بیش از ۴۵ سال قبل انجام شده است.
علاقه مندان و پژوهشگران می توانند سایر مطالب مرتبط با مرحوم سید علی اکبر پرورش را از اینجا مطالعه فرمایند.
***
قرآن و خطوط انفاق
سخنرانی استاد سید علی اکبر پرورش در جشن سالگرد صندوق پسانداز و قرضالحسنه امام حسن مجتبی (ع)، پانزدهم رمضان ۱۳۹۶ [ق]
مرکز پخش: اصفهان، دروازه دولت، انتشارات قائم
شماره ثبت کتابخانه ملی ۸۴۴- ۲۶/۵/۳۶
از این جزوه ۱۰۰۰۰ نسخه از طرف صندوق قرض الحسنه امام حسن مجتبی(ع) در چاپخانه حکمت قم به طبع رسید.
هر چیزی که امروز در اختیار توست ناچار روزی از دست تو بیرون خواهد رفت به این جهت اکنون از آنچه در اختیار داری ببخش، باشد که فصول زندگانی تو فصلی هم از عطا داشته باشد.
چه بسیار شنیدهایم که میگویی: میخواهم ببخشم ولی به آن کس که استحقاق خود را اظهار نماید.
ای دوست عزیز فراموش کردهای که درختان باغ تو هم چنین حرفی را نمیزنند و چارپایان هم در مراتع چنین سخنی نمیگویند.
زندگانی درختان در بخشیدن است زیرا اگر میوه ندهند خود را به نابودی میکشانند.
تو، تو کیستی که بایستی انسانها سینههای خود را در مقابل تو بشکافند و پرده از روی حیا و آزرم و عزت نفس خویش به کنار بزنند تا تو آن ها را به عطای خود سزاوار بینی؟
تو متکبر که چیزی عطا کردهای تنها گواه انتقال این عطا بودهای……
(از کتاب پیامبر، اثر جبران خلیل جبران)
***
بسم اللهالرحمنالرحیم
بر آن سریم که جستجوگرانه با اقیانوس ژرف و پرعمق قرآن قدم نهیم و به مقدار نیروی خود درّ و مرجانهای گرانقدرش را تحت عنوان «خطوط اصلی انفاق» استخراج کنیم، حال چگونه و تا چه حد پیروز شویم عنایتش با خداست و قضاوتش با شما و اینک برای نمایاندن چگونگی راه. مسیر این حرکت را باز می گوییم و خطوط آن را برمیشمریم تا هم ما و هم شما بتوانیم با اطمینان و سرعت بیشتر و با توجه به الطاف خدای انفاقگر که (یُنفِق کَیفَ یَشاء) راه شناخت انفاق را بپوییم بدان امید که پس از شناخت عمل کنیم و به عمل خود جهت بخشیم و آن جهت را فقط به سمت خدا کشانیم زیرا جز این سقوط در ظلمتگاه هلاکت است آنچنان که خود فرمود:
«وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَهِ». (سوره بقره آیه ۱۹۵)
خطوط انفاق
۱- واژه انفاق
۲- مواضع انفاق (مال- عفو- خیر- میراث)
۳- به کدامین منظور باید انفاق کرد
۴- کاربرد انفاق
۵- آنچه که خط بطلان بر انفاق میکشد
۶- اثرات انفاق
۱- واژه انفاق
با توجه به روح کلی این بحث باید گفت که مفهوم «انفاق» را بدون مفهوم «نفاق» نمیتوان شناخت و انسان منفق را بدون ارزیابی انسان منافق نمیتوان فهمید زیرا این هر دو از یک ریشه ولی دارای دو نتیجه است.
آیا شما از نحوه ساختمان خانه موش آگاهید؟ اگر نه باید از تحقیقات محققین زیستشناس کمک بگیرید زیرا آنها پس از سالها کاوش این چنین میگویند که نهانخانه موش از پیچیدگیها و راههای مختلف ساخته شده است سرتاسر خانهاش پیچ و خم است و فراز و نشیب و خلاصه از آغاز تا انجامش راههای فرعی و انحرافی است. بدین منظور که محل اصلی و مقصد واقعی خود را بر هر حیوان تازه واردی پوشیده دارد تا هیچ موجود دیگری از راهش، از نهانگاهش و خلاصه از اوضاعش خبردار نشود و آنگاه هم که کسی وارد شد تا بفهمد و دریابد در یکی از این پیچ و خم ها دچار شود و نابود گردد و پیکرش خود طعمهای برای چنگالهای موش گردد.
حال این راههای تو در تو و این دالانهایی پرپیچ و خم و این کوچه و گذرهای پرفراز و نشیب را عرب در یک کلمه «نافقا» گوید که مفهوم نفاق و انفاق هم از همین ریشه است ولی به طوریکه بیان شد با دو نتیجه.
پس در مفهوم نافقا این موش است که راه حیوانات دیگر را منحرف میسازد و با ایجاد پیچ و خم، نهانگاه اصلیاش را میپوشاند و در واژه نفاق این انسانهای موشگونه هستند که در راه مردم انحراف ایجاد میکنند و خلأها و حفره ها پدید می آورند تا هم نهانخانه واقعی خود را پوشیده دارند و هم در این راههای انحرافی به شکار انسان نشینند و پس از شکار او به جسم و جانش بتازند…
ولیکن انفاق یعنی هموار کردن راههای نفاق یعنی پر کردن حفرهها و گودالهایی که در فضای نفاق پدید آمده یعنی زدودن و نابود کردن تمامی راههای انحرافی از آن جهت که انسان قربانی راه نفاق نشود.
پس در کوتاه سخن نفاق یعنی ایجاد کردن دره فریب برای نابودی انسان و انفاق یعنی پر کردن آن درهها برای رهایی و «منافق» که پیوسته نفاق میکند یعنی دامگستر و «منفق» که دائماً انفاق میکند یعنی دادگستر و این دو عمل یعنی نفاق و انفاق است که تمامی التهابات و زد و خوردهای تاریخ را میسازد و این دو گروه یعنی منافق و منفق هستند که گروه شیطان و گروه خدا را تشکیل میدهند پس یک طرف دام است و طرف دیگر داد…
۲- مواضع انفاق
با توضیح یادشده دریافتیم که انفاق همانند دیگر واژههای کلی قرآن همچون (خیر- بر- عمل صالح) یک مفهوم استانداردی و قالبی نیست که در همه شرایط با پرداخت چند ریال یا چند تومان تحقق یابد زیرا مفهوم انفاق در مواضع مختلف فرق میکند، گاهی (نشر علم) انفاق است و زمانی تقدیم جان گاهی (خیر) انفاق است و زمانی (عفو) موقعی نجات یک دردمند و گرسنه انفاق است و موقعی دیگر تسلیت بخشیدن به یک روح گرفتار پس برای صحت انفاق باید کیفیت نفاق را شناخت و برای پر کردن گودال های اجتماعی و حفرههای راه انسانی باید آن گودالها و حفرهها را نیک دریافت، نه اینکه بدون هیچ شناختی عمل کرد، که این دیگر انفاق نیست. بلکه گاهی خود نوعی نفاق است و این هموار کردن راه نیست، بلکه زمانی خود، حفر چاه است بر سر راه مردم و اگر پیشوایان راستین اسلام را میبینیم که سیمای انفاقشان گونهگونه است، از این روست که مواضع آن را به خوبی شناخته اند…
اگر گاهی پیامبر (ص) بنا به اصل ضرورت مسجد قبا را میسازد احتیاج را به نیکی دریافته و اگر باز بر همان اصل زمانی مسجد ضرار را(*) خراب میکند باز موضع نفاق را به خوبی شناخته.
(*پاورقی: مسجد ضرار، همان مسجدی است که منافقین در صدر اسلام، به عنوان یک پایگاه نفاق و برای طرح برنامه های ویران ساز خویش بنیاد نمودند.)
و اگر موقعی به جنگ با دژخیمان و سردمداران قریش میایستد، براساس همان اصل شناخت است، اگر روزی دیگر با کفار مکه به صلح (*پاورقی: منظور صلح حدیبیه است) مینشیند باز طبق همان اصل ضرورت است.
و نیز اگر زمانی طولانی امام علی (ع) برای حفظ وحدت صبر انقلابی دارد، به حکم همین آگاهی است و اگر لحظاتی دیگر در معرکههای جنگ میغرد و پشت دلاوران کفر و طلایهداران شرک را میلرزاند باز به حکم همین شناخت است.
و همچنین اگر حسن بن علی (ع) چهار بار به سوی اهریمن اموی لشکر میکشد، براساس همین ضرورت هاست.
و اگر روزی با او ترک نامه امضا میکند برای پیشگیری نفاق و پر کردن همین گودال های اجتماعی است و باز اگر حسین بن علی (ع) با نهضت دادگرانه اش، اسلام اسیر و پژمرده را طراوت و رهایی میبخشد، بر همین میزان است و اگر موسی بن جعفر به شدیدترین زندانهای هارونی تن میدهد به خاطر همین اصل است و اگر… و اگر…
و با مراجعه به زندگی نامه آنان درمییابیم که اصل حاکم بر همه آنها زدودن مفهوم نفاق و پر کردن خلأها و حفرههای اجتماعی است که از رهگذرهای گوناگون و با کیفیتهای مختلف صورت میگیرد و در همه احوال هدف، ویژه اصالت دادن به مفهوم انفاق است.
و اینک به قرآن بنگریم تا در این زمینه چه میگوید.
الف- مال
در انبوهی از آیات انفاق به مفهوم انفاق مال برمیخوریم ولی آنسان نیست که مال را فقط ثروت و اندوختههای درهم و دیناری بدانیم زیرا واژه مال از لغت (میل) است و لذا مال یعنی هر چه که انسان را به سمت خود مایل میسازد و میل آدمی را به سوی خود برانگیزد و در کوتاه سخن مال یعنی انگیزاننده میل (پاورقی: مفردات راغب واژه میل) پس اگر به مفهوم (الذین ینفقون اموالهم) (پاورقی: قرآن سوره ۲ آیه ۲۷۵ و سوره ۴ آیه ۳۸ و سوره ۲ آیه ۲۶۱ و …) در بیش از ده آیه برمیخوریم شاید بتوان گفت که گستردگی واژه مال، به همان اندازه، واژه انفاق را گسترش میبخشد و قلمرو و لغات مال میتواند بذل همه مفاهیم (ثروت- علم- جان -باغ- دارایی و نظیر اینها را) در بر گیرد و از این روست که قرآن در آیات دیگر به طور آشکارتری میفرماید:
لَن تَنالوُا البِرِّ حَتی تُنفِقُوا مِمّا تُحِبُونَ. (سوره ۳ آیه ۹۲)
یعنی هیچگاه به (بر) دست نمیآزید مگر آنگاه که از آنچه سخت مورد گرایش شماست، انفاق کنید.
و شگفتا که این طریق انفاق بیان نشده، جز برای قیچی کردن تمام تعلقات کاذب و همه گرایشهای غیرمنطقی.
ب- عفو
یَسئَلُونَکَ ماذا یُنفِقوُنَ، قُلِ العَفوَ. (سوره ۲ آیه ۲۱۹)
یعنی از تو میپرسند که چه چیز را انفاق کنند بگو (عفو) را، چرا؟ زیرا در این موضع که قرآن از آن سخن میراند، جز (عفو)، انفاق دیگری پسندیده نیست.
ج- خیر
یَسئَلونَکَ ماذا یُنفِقُونَ قُل ما انفَقتُم مِن خَیرٍ. (سوره ۲ آیه ۲۱۵)
و نیز از تو سؤال میکنند چه انفاق کنیم؟ بگو آنچه را انفاق میکنید از خیر و آنگاه که میپرسند به که انفاق کنیم بگو به پدر و مادر و نزدیکان و آشنایان و یتیمان و مسکینان و فروماندگان راه که میبینیم با چندگونگی انفاق شوندگان، چندگونگی خود انفاق در مفهوم خیر، آشکار میگردد؛ زیرا هرکدام از این افراد، نیازمند به یک نوع انفاق اند که باید موضع آن را شناخت و از رهگذر آن آگاهی، به انفاق برخاست و این است مفهوم خیر، زیرا که در پایان خود آیه میفرماید وَ ما تَفعلوُا مِن خَیرِ فَاِنَّ اللهَ بِهِ عَلیم.
د- میراث
و گاهی در سطح گستردهتری میفرماید اَنفِقوا مِمّا جَعَلَکُم مُستخلِفینَ فیهِ (سوره ۵۷ آیه ۷). یعنی انفاق کنید از آنچه شما را وارث گذشتگان گردانید و بر آن خلافت بخشید و میبینید که در اینجا سخن از انفاق میراثهای گذشتگان است که خلافت تاریخی، خلافت مادی، خلافت فرهنگی و همه ابعاد خلافت را به درون خود میکشد.
انفاق همه جانبه
تا جاییکه در گستردهترین بعد میفرماید (اَنفِقُوا خَیراً لاَنفُسِکُم) (قرآن سوره ۶۲ آیه ۱۶) و یا (وَما اَنفَقتُم مِن شَیء فَهُوَ یُخلِفُهُ) ( قرآن سوره ۳۴ آیه ۳۹) یعنی (انفاق کنید که نفس انفاق برای شما خیر است) و یا (شما هر چه را در راه خدا انفاق کنید، خدا پاسدار آنست) چه چیز را؟ هر چه را که ضرورت اجتماعی حکم میکند، هر چه را که شرایط محیط و مواضع ارزیابیشده اقتضا می کند، هر چه را که لازم است، زیرا خود باید بشناسید و انفاق کنید چون انفاق حتماً باید مقدمهاش آگاهی باشد، پیش درآمدش، شناخت باشد و با این علم و آگاهی است که انسان مسلمان باید کمبودها و نارساییهای اجتماع اسلامی را بازشناسی کند و در زدودن همانها بپاخیزد و عیب را بشناسد و از همان رهگذر، عیب زدائی کند و نقیصهها را بفهمد و از همان راه بر سالم سازی محیط زیستش قیام نماید.
۳- به کدامین منظور باید انفاق کرد
بدیهی است! در نظام اسلامی فقط به منظور خدا چرا؟ تا تمام ابعاد خودپرستی را بخشکاند و بسوزاند زیرا مفاهیمی که نظرگاه انفاق را تشکیل میدهد؛ یعنی (فی سبیل الله) یعنی (ابتغاء مرضات الله) بزرگترین ضربات و ویرانگر را بر سر و روی و بدنههای معبد (خود پرستی) فرود می آورد آن هم معبدی که هیچ بنای باستانی به گرد قدمتش نمیرسد یعنی کهن ترین معبد که از دیرینه ترین زمان انسان یعنی آغاز تولدش بنا گردیده و چرا بنا شده؟
از این روی که طعم توحید را نمیتوان چشید جز با خراب نمودن این بناهای شرک و مگر جز این تعریف برای شرک هست که الهه را در کنار الله دیدن و دم فروبستن و خدایان را در یمین و یار خدا دیدن و نثار خدا دیدن و خاموش بودن.
و مگر جز این تعریف برای توحید هست که ماسک خدایان را دریدن و به دیدار جمال الهی نشستن و ربّالنوعی شرک را زدودن و خدا را به تعبیر قرآن «وحده» یافتن.
پس اگر چنین است انفاق و هر عمل دیگر در نظام توحیدی باید فیسبیلالله باشد، حرکت باید (لله باشد)
تلاش و پویش باید (لوجه الله باشد) زیرا که برای رسیدن به چنین کعبه سعادت عزت و لذت باید عمری را برهنه پای بر سر خار مغیلان نهاد و برای ره یافتن به سراپرده امن و ایمان با مقاومتی دیر پایه به ستیز با اهریمنان کفر و سردمداران شرک قیام کرد.
پس نظرگاه مالَکُم الا تُنفِقُوا فی سَبیلِ الله (سوره ۵۷ آیه ۱۰) یعنی (چه عامل بازدارندهای در راه شماست که در راه خدا انفاق نمیکنید) و نیز «ابتغاء مرضات الله» (سوره ۲ آیه ۲۶۵) خود گویای این لطیفه است که اگر انفاق برای خدا نباشد حتماً برای خود است و آنگاه که خود (معبود) باشد، به ناچار همین خود هم (عابد) خواهد بود و معبد او کجاست؟ باز وجود (خود)، پس خود انسان خود را میپرستد، آن هم در معبد خود و میبینیم که همچون گاو (عصاری، با چشم بسته عمری را جز به دور خود نمیگردد و کمترین تعالی و تکاملی برای او نیست و….)
ای جان روا مدار که بیت الحرام دل از فکرهای بیهده بیت الصنم شده (صائب تبریزی)
۴- کاربرد انفاق
«وَ تَثبیتاً مِن اَنفُسِهِم» (قرآن سوره ۲ آیه ۲۷۰)
آنگاه که چشم ما انفاقگرانه میبیند تا نیاز روح را برآورده سازد و آنگاه که گوش ما انفاقگرانه میشنود تا به حاجت جان پاسخ گوید و آنگاه که قلب ما میتپد تا خواسته سایر اعضا را تحقق بخشد و آنگاه که دست ما حرکت میکند تا خارش پوست را که هم اکنون نیازمند به اوست بزداید و آنگاه که پای ما حرکت میکند و زبان ما میگردد و چشم و گوش و دست ما به کار میپردازد تا نیاز شکم را برآورد، آیا همه اینها را در آرامش بخشیدن به جان (انفاق) نمیکنند؟
و مگر آنگاه که یک یک اعضا و جوارح برای پاسخ به نیازهای خود در تلاش و کوشش و جوششند، تثبیتی برای خود نیستند و دیرپایی و ثبات و پایمردی و پایداری به خرج نمیدهند؟ و مگر پیکر یک جامعه همچون پیکر یک انسان نیست که اعضاء و جوارحش باید برای پاسخگویی به نیازها و خواستههای یکدیگر انفاق گرانه قیام کنند؟ و اگر در انفاق در انفاق متقابل اعضای یک انسان تثبیت و آرامشی برای جان است، چرا در انفاق متقابل اعضای یک جامعه، چنین نباشد؟
پس اگر یک جامعه توحیدی پدید آمد و قلب این جامعه به یاد توحید تپید و در شریانهایش خون یکتاپرستی جریان یافت و نورافکن حقخواهی به شبستان سرد و بی فروغش نور و حیات پاشید چرا انفاق افرادش (تثبیتا لانفسهم) نباشد؟ و اگر چنین نیست پس آن جامعه هم توحیدی نیست، ولی این نکته هم ناگفته نماند که اگر جامعهای دربست این چنین نباشد حداقل فرد میتواند با انفاق آگاهانه اش ثبات و نشیتی برای خویش دست و پا کند و مهمترین اثرش اینست که خود را از گندیدگی و مسخ نجات دهد و انسان بودنش را اگر چه در میان باغوحش هم باشد به ثبوت رساند.
۵- آنچه که خط بطلان بر انفاق میکشد
ریا، منت، آزار و اذیت، کفر، فسق، کراهت، در انفاق همه اینها اخگرهای سوزنده ایست که در خانه انفاق کمین میکند و آن را ویران میسازد و همه اینها شعلههای شرر باریست که بر خرمن انفاق میافتد و آن را به شرر میکشاند. الکسیس کارل در انسان موجود ناشناخته اش جمله زیبایی دارد که نقلش در اینجاست، سخت گویاست و آن اینکه اگر کار خیری انجام دهیم و آن عمل حداقل یک درجه ما را فزونی نبخشد و تکامل ندهد در خیر بودن آن کار باید تردید نمود.
و عجبا تردیدآمیزتر از این آنگاه که انفاق بکنیم و حداقل یک درجه هم سقوط نماییم و این آنگاه خواهد بود که یکی از مفاهیم فوق یعنی ریا، منت و اذیت و کفر و کراهت یدککش انفاق باشند و و رکابداریش را به عهده بگیرند، که این دیگر انفاق نیست بلکه متن نفاق است زیرا انفاق توأم با ریا و منت، انفاق توأم با آزار و اذیت، اگرچه برچسب انفاق خورد ولی حقیقتاً انفاق نیست زیرا چهره زشت و ناخوشایندی است که در زیر این ماسک دروغین میخواهد پیوسته خود را بپوشاند و بوی علف گندیده و هرزه ای است که میخواهد در فضای عطرآگین زنبق و یاس خود را جا بزند، اگرچه این دست و پا زدنی است بیفرجام. و لطیف تر از این مثالی است که مولوی در مثنویش ترسیم میکند و بیاغراق زیباست و شدیداً میارزد که شما بر روی آن دقت کنید.
او میگوید که ما هر روز در انباری گندم میریزیم و بدان امیدیم که پس از گذشت زمانی، گندمهای بسیاری را جمع نمودهایم ولی روزی که شادمانه به سراغ انبار میرویم و در آن را میگشاییم، تا گندم جمع شده را بنگریم و از آن بهره بریم، میبینیم که به جای گندم با مقدار زیادی فضله موش روبرو هستیم غافل از اینکه موشها هر روز گندم ما را میربوده و به جایش خوانی از فضله های خود را برای ما گستردهاند و چنین است حال انفاقی که به خیال خود هر روز در انبار اعمال جمع میکنیم ولی غافل از اینکه موش ریا، موش منت، موش آزار، موش اذیت، موش کفر، موش فسق، موش کراهت، انفاق را میرباید و به جای آن فضلههای کثیف و نجس خود را در خزانه وجود ما میپاشد.
ما در این انبار گندم می کنیم گندم جمع آمده گم میکنیم
مینیندیشیم آخر ما به هوش کاین خلل در گندم است از مکر موش
موش تا انبار ما حفره زده است از فنش انبار ما ویران شدست
اول ای جان دفع شر موش کن و آنگه اندر جمع گندم کوش کن
گرنه موشی دزد در انبار ماست گندم اعمال چلساله کجاست (دفتر اول مثنوی)
پس «لاتُبطِلوُا صَدقاتِکُم بِالمَنِّ و الاَذی کَالَّذی یُنفِقُ مالهُ رِئاءَ الناسِ»
یعنی صدقات خود را به منت وضعیت تباه مکنید همچون کسی که مالش را ریاگرانه به انفاق میکشد.
و دیگر اینکه با حجاب کفر چهره دلانگیز انفاق را نپوشانید و با رایحه ناخوشایند کفر مشام انفاق را آلوده نسازید.
«وَ ما مَنَعَهُم ان تُقبِلُ مِنهُم نَفَقاتهُم الا اَنَهم کَفَروا بِاللهِ وَ بِرَسولِهِ… وَلایُنفِقُونَ اِلّا وَ هُم کارِهوُنَ». (سوره ۹ آیه ۵۴)
و غیر از کفر اینچنین است خاصیت فسق و خاصیت کراهت زیرا آنگاه که فسق و کراهت نیز جنیبت کش انفاق شدند و هرکدام در یمین و یسار او جای گرفتند و موکب او را همراهی نمودند آلودگانی هستند که سراپرده انفاق را به گند میکشند و کاربرد و کارایی آن را عقیم میسازند و آن وقت خود عنان به دست میگیرند و خود رکاب میکشند و خود بر جسم و جان انفاق میتازند و او را در زیر چکمههای جلادانه خود همچون دژخیمان حرامزاده ای لگدمال میکنند و لذا هشدارهای بیانی قرآن از این روست که مراقب باشید که در مسیر خدائی انفاق هیچ عامل دیگری جز مفهوم خدا خواهی او رام ملازمت ننماید.
۶- اثرات انفاق
مادی- معنوی
انفاقگری که آگاهانه و خالصانه انفاق کرد پهنه وجودش به خاک پراستعدادی همانند شد که بذر انفاق را در نهانگاه خویش پاشید و آنگاه که باران سریع فیض بر این پهنه ببارد دو چندان آنچه که انتظار میرفت بار و بر می دهد و ثمر میبخشد و آن چنان این ریزش بهنگام، هنگامه میکند که نهانخانه بذر را به سرعت شکوفا میسازد و تمام رازهای طراوت خیز و اسرار حیات آفرین آن را آشکار مینماید و اینجاست که جان انفاقگر همچون گلستانی است که دل انگیزی گلهایش شور و نوایی دیگر دارد و رایحه روحنوازش تا پایان حصار حیات را معطر میسازد و نیز از آن جا میگذرد و مجلس آرای فضایی انفاقگر می گردد آن هم در مرز ابدیت و عجبا که قرآن انفاق خالص را پیوسته شاخص میشناسد که فرمود:
«مَثَلُ الّذین یُنفِقُونَ اَموالهُمُ اِبتغاءَ مَرَضاتِ اللهِ و تَثیتاً مِن اَنفُسِهِم کَمَثَلِ جَنَّهٍ بِرَبوهٍ». (قرآن سوره ۲ آیه ۲۷۰)
و باز میفرماید: «مَثَلُ الذّینَ یُنفِقونَ اَموالَهُم فی سَبیلِ الله کَمَثَلِ حَبَّه اَنبتَت سَبعَ سَنابِل فی کُلِ سُنبُله مأهُ حَبَّهِ».
این انفاق ناب که از نابی جان صاحبش حکایت میکند همانند دانهایست که در فراخنای زمین مستعدی نهان گردد و به اعتبار پرباریش از جان او هفت خوشه پدیدار شده که هر خوشه صد فرزند عزیز در آغوش مهر گسترش بنشاند و درنتیجه از هر دانه انفاق هفتصد دانه پدید آید و تازه بدینجا ختم نشود که و الله یضاعف لمن یشاء.
به هر که بخواهد و حکمت پر ارجش اقتضا کند بیشتر دهد، چرا؟ (والله واسع علیم) یعنی از آن روی که بر سریر بی نهایت تکیه زده است و شگفتا که این انفاقگران عظیم، که تمام زنگارهای عجب منت و اذیت و ریا و… از دامن انفاقشان زدوده شده و با تمام ناخالصی ها و شائبهها آهنگ دورباش دادهاند خود میدانند که بازرگانان رازبان کدامین تجارت بیزیانی هستند که فرمود «یَرْجُونَ تِجَارَهً لَنْ تَبُورَ» (قرآن سوره ۳۵ آیه ۲۹)
زیرا که در اثر انفاق پاک خود پیوسته شاهد اجرها و پاداشها و رحمتهای تابناک الهی بودهاند که «انّهم اجرهم عند ربهم». (قرآن سوره ۲ آیه ۱۶۲)
و از این مهمتر آنچنان در سراپرده امن آرامیدهاند و در کنگرههای عرش به تماشا ایستادهاند و محو جمال خداوندیند که دیگر سر از پا نمیشناسند و جز او را نمیخواهند زیرا که جز او را نمیبینند و این است راز حیات و این است ترانه ابدیت و این است زمزمه هستی که جز گوشهای شنوا و آگاه کسی آن را درنمییابد که
«اَلَّذینَ یُنفِقُونَ اَموالَهُم بِالَّلیلِ وَ النَّهار سِرّاً وَ عَلانیهَ فَلَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِهِم وَلاخوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزِنونَ». (قرآن سوره ۲ آیه ۲۷۴)
والسلام علی من التبع الهدی
پایان
آشنایی با صندوق پسانداز و قرضالحسنه امام حسن مجتبی (ع)
اصفهان صارمیه- ثبت ۸۹
برای آگاهی بیشتر شما از استقبال برادران با ایمان و روشنفکر مسئول و برای توجه بیشتر به ضرورت این مؤسسات و لزوم هر نوع همکاری توجه شما را به کارکرد صندوق از آغاز تا امروز جلب مینماییم، بدان امید که با همکاری فکری، مالی و… شما برادر مسلمان در بهبود آن بکوشیم باشد تا با جنبشی همه جانبه روزی بر اهریمن فقر غالب گشته ریشه آن را از جامعه خود و دیگر جوامع برکنیم.
درپیش ارقام کارکرد صندوق را بدین صورت به نظر رسانیدیم:
زمان تعداد پسانداز تعداد وام
در یک ماه اول تاسیس ۱۹ ۳
در دومین ماه ۱۱۴ ۱۵
در یک سال اول مجموعاً ۲۰۰۸ ۳۵۵
و با کمال مسرت امروز که میرویم تا سال سوم را آغاز نماییم رقم پسانداز از ۵۰۰۰ و تعداد وام از عدد ۲۰۰۰ تجاوز نموده است. در طول این دو سال صندوق بیش از ۱۰۰ میلیون ریال وام پرداخت نموده است که با توجه به افراد نیازمندی که از این صندوق وام گرفتهاند باید توجه به اثرات غیر قابل انکار مفید و جامعهساز آن نموده؛ شکی نیست که این اقدام در نخستین درجه، به سبب همکاری دوستان و برادران روشنفکر می باشد اما از آنجایی که برای جوابگویی به نیازمندیهای جامعه بیش از این به همکاری و همبستگی احتیاج است مسئولیت شما را در قبال جامعه و همکاری با این تشکیلات ها گوشزد مینماییم، امید داریم که برادران مسئول و متعهد با نگرش به وضع رباخواری در جامعه و مسئولیت خود از هیچگونه همکاری کوتاهی نفرمایند.
صندوق پسانداز و قرضالحسنه امام حسن مجتبی (ع) همهروزه (به غیر از روزهای تعطیل) صبح از ساعت ۸ الی۱۲ و بعد از ظهر از ساعت ۳ الی ۷ آماده است تا پذیرای پیشنهادات، انتقادات و همکاریهای مشتاقانه شما باشد.
هیئت مدیره صندوق پسانداز و قرضالحسنه امام حسن مجتبی (ع)
اصفهان صارمیه- ثبت ۸۹
انتهای پیام/