ندای اصفهان- جواد جلوانی (کارشناسی ارشد مدیریت رسانه دانشگاه صداوسیما)/
در قسمت اول (اینجا)، با مبانی نظری خصلت های فتوت و پهلوانی با مراجعه به تاریخ و فتوت نامه ها آشنا شدیم. حال به قسمت چهارم مقاله که همان بررسی عملی تولیدات رسانه ای است می پردازیم.
***
۴- فتوت در تولیدات رسانهای
کولمن و روز[16] (2010)، در کتاب «رسانه و عامه: «آنها» و «ما» در گفتمان رسانه اي»، رسانه هاي ارتباط جمعي را «ابزارهاي گفتماني» در نظر مي گيرند. اين ابزارهاي گفتماني مسيري را فراهم مي کنند تا به راحتي از ذهني به ذهن ديگر حرکت کنيم. راهي که چارچوب هاي بازنمايي را براي طرح ريزي کاملا منظم فراهم مي کند و هسته مرکزي بازنمايي را با هدف در دست گرفتن قدرت تشکيل مي دهد. در ادامه به بررسی اجمالی تولیدات رسانهای در زمینه آیین فتوت و جوانمردی (به تفکیک رسانه ملی جمهوری اسلامی و بازنماییهای رسانههای غربی) میپردازیم.
دریافت فایل کامل این مقاله: دانلود
1-4- تولیدات در رسانه ملی
امروزه رسانه ها نقش تعيين کنندهاي در نگاه ما به دنياي پيرامونمان بازي مي کنند. اين مالکان و فعالان عرصه رسانه ها هستند که اولويت هاي فکري ما را تعيين مي کنند. به بيان ديگر، آنها به ما مي آموزند که به چه ابعادي از مسائل توجه کنيم و چه چيزهايي را از نظر دور داشته باشيم. «رسانه ها فراگيرترين و موثرترين نهاد توليد، بازتوليد و توزيع دانش و معرفت در مقايسه با ساير نهادهاي آگاهي و شناخت در جهان جديد هستند» (مهدي زادي، 1385) و با در نظر گرفتن اين اهميت است که نميتوانيم به راحتي از مسائل به ظاهر جزئي نيز بگذريم و عبور کنيم. کمتر کسي را ميتوان يافت که از وسايل ارتباط جمعي استفاده نکند و استفاده از رسانهها با اهدافي چون آموزش، سرگرمي و کسب اخبار و اطلاعات به يک رفتار متعارف اجتماعي تبديل شده است. در اين ميان تلويزيون به دلیل وسعت و فراگیرتر بودن، نقشي برجسته در اين تنوع رسانهها دارد و از نقش غيرقابل انکار آن نميتوان به سادگي عبور کرد. از اينرو توجه بسياري از فرهيختگان و صاحبنظران به سمت سيماي جمهوري اسلامي ايران جلب شده است و بسياري درصدد بازخواني روندهاي حاکم بر آن و تعيين نسبتهاي آن با گفتمان شيعي انقلاب اسلامي ايران ميباشند.
نکته آنجاست که درصورت بيتوجهي به بازنمايي صحيح سرمايههاي ملي، علاوه بر آنکه ارزشهاي اخلاقي جامعه خود را از دست خواهيم داد بلکه عرصه را براي جولان بيشتر رسانههاي بيگانه و تأثيرگذاري مضاعف بر ذهن مخاطب نيز بازتر خواهيم نمود. انقلاب اسلامي ايران، بلافاصله پس از به پيروزي رسيدن، به دليل اهداف و شعارهاي خود، مورد هجمههاي بيسابقه و انواع دشمنيها توسط کشورهاي بيگانه قرار گرفت. در اين بين رسانهها به دليل ماهيت پيچيدهي خود نقش پررنگي در اين دشمني ايفا نمودهاند. به طور مثال شاهد هستيم در مستندهاي خارجی مانند «راگي در ايران»[17]، «مردان آتش»[18]، «طعم ایران»[19]، «روزي روزگاري ايران»[20] و… به بازنمايي زورخانه (در کنار ديگر عناصر اين مستندها) پرداختهاند. در اين مستندها علاوه بر زشت نشان دادن ورزش باستاني ايرانيها (با تکنيکهاي فيلمبرداري و رسانهاي مختلف)، زورخانه محفلي براي طبقات فقيرنشين و سطح پايين جامعه و در نهايت محفلي براي پرورش تروريست ميباشد (که در ادامه بدان اشاره خواهیم کرد).


به نظر ميرسد غفلت خود ما اين فرصت را بيش از پيش در اختيار رسانههاي رقيب قرار خواهد داد و شايسته است که ابتدا شناخت صحيحي نسبت به اين سرمايهها پيدا نموده و سپس با تدقيق بر نقاط ضعف و قوت، محصولات مناسبي را جهت اثرگذاري بر مخاطب ايراني و البته مخاطب جهاني توليد نمود.
اين نگاههای استراتژيک، رسالت صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران را سنگينتر خواهد کرد و این درحالی است که بازنمايي صورت گرفته از خصلتهاي پهلواني و فتوت در سيماي جمهوري اسلامي ايران در بسياري از موارد با آنچه ما در ادبيات و فرهنگ غني خود از مرامهاي فتوت و پهلواني ميشناسيم بيگانه است و بلکه بيشتر در ترويج ناجوانمردي بوده است. به طور مثال سریالهایی مانند پس از باران، در پناه تو، تب سرد، ستایش، مدینه، نرگس، آوای باران… همگی بر مبنای خیانت هستند و تعجب آنجا زیاد میشود که حسن فتحی که کارگردانی سریالهای خوب «پهلوانان نمیمیرند» و «شب دهم» را در کارنامه خود دارد موضوع خیانت مرد به همسرش را دستمایه ساخت سریال «زمانه» میکند.
به عنوان یک نمونه شاخص میتوان به سریال «راستش را بگو» به کارگرداني «محمدرضا آهنج» اشاره کرد که در سال 1391 در 26 قسمت 30 دقيقهاي از شبکه يک سيماي جمهوري اسلامي ايران پخش شد و داعیه دار فتوت و جوانمردی بود.
داستان سريال در خصوص جمعي از دانشجويان به همراه استاد آنان (خانم دکتر سارا مستور) است که با تأسيس يک انجمن (خانه همدلان) درصدد کمک و مشاوره به مردم از کانال مترو بوده و در اين حين با مسائل و مشکلات جامعه و مردم آشنا ميشوند.

سريال در چند لايه به مسائل جمعي و فردي جامعه امروز ايران ميپردازد. در يک محور، عليرضا مولايي قرار ميگيرد که براي پاياننامه کارشناسي ارشد خود با موضوع «آسيب شناسي دروغگويي در کلانشهرها» درحال تحقيق ميداني است و به خاطر عکس گرفتن در مترو دستگير شده و مورد بازجويي قرار ميگيرد. در لايه بعدي افراد امنيتي (وزارت اطلاعات) هستند که به حرکات و رفتار اين دانشجو در فضاي عمومي جامعه مشکوکاند و تمامي کارها و رفتارهاي «علي مولا» و دوستانش را تحت نظر دارند و فعالیتهای آنها را به سرويسهاي جاسوسي خارجي مرتبط ميدانند. در لايهي ديگر رفقاي همرزم دوران دفاع مقدس را در نقشهاي امروزي استاد، معلم، وکيل، راننده تاکسي و مسئول اتاق کنترل مترو ميبينيم که به عنوان ناظر و گاه حامي معنوي اين گروه ظاهر ميشوند.
هرچند این سریال بسیار پر رنگ و لعاب و خوش ساخت بود اما به دور از حواشی نبود و پس از پخش نیز انتقادات به این سریال چندان بالا گرفت[21] که تهیه کننده این مجموعه خانم «فاطمه ثمرقندی» مخالفان را به مناظره تلویزیونی دعوت کرد، چیزی که از برگزاری آن خبری در دست نیست! پیرامون سريال راستش را بگو به نتايج قابل توجهي ميرسيم و درحالي که به فتوت ارائه شده در فتوتنامهها گریزی میزند اما به نظر ميرسد این سریال به دنبال نگاه جديد و مدرني از اين آيين باستاني بوده و مدل خاص خود را ارائه داده است. در سریال «راستش را بگو» مبارزه با ظلم جای خود را به ترمیم آسیبهای اجتماعی همچون دروغ و اعتیاد و دست فروشی داده است، استاد “برخلاف نگاه سنتی” خود خاکستری و صاحب اشتباهات مختلف است، تشریفاتزدایی در ادبیات فتوت رخ داده، «زورخانه» گاه تمسخر شده و جای خود را به «خانه همدلان» میدهد و درنهایت یک نگاه «نخبگانی دانشگاهی» به جای نگاه «سنتی صنفی» بر فتوت مدرن این سریال حاکم میشود.
به نظر ميرسد ما (رسانه ملي) به خوبي نتوانستهایم از ظرفيتهاي بومي و ايدئولوژيک خود بهره لازم را ببریم این در حالی است که ادبیات و فرهنگ بومی «فتوت» دارای ظرفیتهای فراوانی است که میتوان از آن بهره گرفت؛ فتوت هم به عنوان گفتمان، هم آیین، هم سبک زندگی و هم روش تبلیغ و غیره میتواند چشمانداز خوبی برای ما باشد.
جا دارد اشاره کنیم که درحالیکه فیلمنامههای اکثر سریالها انباشته از تراوشات ذهنی جمعی از فیلمنامه نویسان شده است، چه خوب است که تهیه کنندگان صداوسیما از داستانهای واقعی و تاریخی و یا حتی از رمانهای اصیل مشهور جهت ساخت فیلم استفاده نمایند. شاید بتوان به تولید رسانهای اصیلی همچون انیمیشن «پهلوانان» (پوریای ولی)[22] به کارگرداني «سياوش زرين آبادي» اشاره کرد، اما تولیدات از این دست بسیار کم بوده است. داستان اين مجموعه در شهر خوارزم، از شهرهاي خراسان قديم، در قرن هشتم هجري قمري ميگذرد. شخصيت اصلي اين قصه، پهلوان محمود قتالي خوارزمي، ملقب به پورياي ولي، شاعر، عارف و ورزشکار نامي ايرانزمين است. او داراي شغل آهنگري بوده و ضمناً صاحب و ادارهکنندۀ تنها زورخانۀ شهر نيز هست که در آنجا معرفت، آزادگی و آداب و اخلاق جوانمردي و پهلواني و فنون کُشتي را به شاگردان خود ميآموزد و به همراه آنها به مبارزه بر ضد ظلم حاکم، داروغه و گزمهها میپردازند.
شایان ذکر است که در این تحقیق فرصتی برای اشاره به تولیدات «سینمای ایران» نشده است چراکه خود مثنوی هفتاد من کاغذ است و هیچ مدیریت بالادستی نسبت به آن پاسخگو نیست. این درحالی است که تولیدات آن اکثرا بر اساس فروش گیشه است و هیچ ابایی از طرح و ترویج خیانت (در عوض فتوت و جوانمردی) در خود نمیبیند. به طور مثال در فیلمهای «برف روی کاجها»، «گشت ارشاد»، «زندگی خصوصی»، «زندگی خصوصی آقا و خانم میم»، «چهارشنبه سوری»، «درباره الی»، «نقاب»، «کلاغ پر»، «من همسرش هستم»، «دوباره با هم» و … سراسر طرح خیانت و ناجوانمردی زن و شوهر و افراد به یکدیگر است.
2-4- تولیدات و مستندات خارجی
در اینجا به برخی تولیدات رسانهای و تلویزیونی خارجی که به ویژه از منظر بازنمایی دارای اهمیت هستند اشاره میکنیم.
توضیح آنکه ايران به دليل ماهيت استراتژيک و ايدئولوژيک خود مورد توجه مستندسازان خارجي بسياري قرار گرفته است. در اين بين سوژههاي مختلفي براي اين مستندسازان نقطهي توجه بوده است که از اين موارد ميتوان به زورخانهها و ورزش پهلواني زورخانهاي اشاره کرد. اما متأسفانه بازنمايي صورت گرفته از ورزش آييني زورخانهاي ناصحيح و پرسش برانگيز بوده و با آنچه ما در ادبيات و فرهنگ غني خود از مرامهاي فتوت و پهلواني ميشناسيم به کلي بيگانه است؛ در حقيقت ميتوان اين مورد را نيز قطعهاي از پازل هزار تکهي ايران هراسي نام برد.
در اين ژانر، مستندهايي همچون «راگی در ایران»[23] (تولید بیبیسی انگلیسی)، «مردان آتش»[24] (استرالیا)، مستند «دائی جان ناپلئون (کار کار انگليسهاست)» (بیبیسی فارسی)، روزی روزگاری ایران[25] (آمریکا)، طعم ایران[26] (بیبیسی) و … از اين دست هستند که مورد شناسايي قرار گرفتهاند[27].
اين مستندها چه چيزهايي را به تصوير ميکشند؟
هنگامي که گزارشگر به ايران ميآيد معمولا از چندين پديده فيلمبرداري صورت ميگيرد. در اين مستندها اکثرا به سه شهر تهران، اصفهان و شيراز سفر ميکنند که هرکدام با کيفيتهاي ويژه خود پايتخت مقطعي از تاريخ ايران هستند. اين مستندها عموما به فيلمبرداري از رانندگي ايرانيها، آثار باستاني، سفارت سابق آمريکا، ديوار نوشتهها، مردم، بازار، مسجد و غيره علاقه نشان ميدهند. يکي ديگر از مکانهايي که به طور گسترده در مستندسازيهاي رسانههاي بيگانه به چشم ميخورد همانا بازنمايي ورزش باستاني زورخانهاي است. نکته آنجاست که اين بازنمايي با آنچه ما از ورزش پهلواني و مرام جوانمردي در ادبيات، آثار و حافظه تاريخي خود داريم نه تنها شبيه نيست بلکه کاملا متفاوت است.
در اين مستندها علاوه بر زشت نشان دادن ورزش باستاني ايرانيها (با تکنيکهاي فيلمبرداري و رسانهاي مختلف)، زورخانه محفلي براي طبقات فقيرنشين و سطح پايين جامعه و درنهايت (در لفافه) محفلي براي پرورش تروريست معرفی میشود. در حقيقت از کشوري مانند ايران که در دنياي غرب به عنوان محور شرارت و حامي تروريست ياد ميشود، جاي هيچ تعجبي نيست که ورزش باستاني آن نيز اينگونه باشد. در اين مستندها «ميل» سمبلي از گرز، «سنگ» سمبلي از سپر، «کباده» سمبلي از تيروکمان و چرخ زدن ورزشکار در وسط گود سمبلي از ميدان و عرصه رزم است.
بايد دانست که به روايت تاريخ، اين سمبلها غير قابل انکار است. چه آنکه در زمان حمله اعراب يا در زمان حمله مغول (و يا ديگر زمانها و حکومتها) که ايران به دست بيگانه تسخير شد و کسي حق حمل سلاح و آموزش نظامي نداشت، ذهن هوشمند ايرانيان ورزشي را شبيهسازي کرد که از طريق آن بتواند آمادگي نظامي خويش را حفظ نموده و به اهداف و برنامهريزيهاي آتي خود بپردازد.
اما اين تنها يک طرف قضيه است که به تصوير کشيده ميشود؛ ليکن ما آنچه از زورخانه ميشناسيم فراتر از اين مباحث است و زورخانه همواره براي ما گره خورده با مفهوم ورزش پهلواني و جوانمردي بوده است. همچنين زورخانه همواره کارکردهاي مفيدي داشته که از آن ميتوان به حمايت از فقرا، حمايت از مظلوم و مقابله با ظلم اشاره کرد. پر واضح است که اين زوايا در مستندهاي بازنمايي ايران مفقود است و البته بعيد است با سرمايه گذاريها و پژوهشهاي قوياي که غرب در توليد آثار خود دارد بتوان اين مسأله را به حساب جهل فيلمساز قرار داد؛ و اين موضوعي است که در جاي خود به راحتي قابل اثبات است.
5- جمعبندی و نتیجهگیری
شيعه همواره در طول تاريخ مکتب عدالت و آرمانخواهي بوده است و به دليل داشتن ايدهآلهايي در ذهن، همواره سر ناسازگاري با حکومتهاي طاغوت و ناحق زمان داشته است. ادامهي منطقي اين آرمانخواهي همان انقلاب اسلامي ايران است که ميتوان آن را تداوم راه پيامآوران الهي عموما و پيامبر اکرم (صليالله عليه وآله وسلم) و جانشينان راستين آن حضرت خصوصا، محسوب کرد و رهبري حضرت امام خميني قدس سره الشريف همانا وراثت نايبان عمومي آن پيشوايان ديني بوده است؛
در اینجا است که اهمیت استفاده از سرمایهها و ظرفیتهای تاریخی، بومی و آیینی مطرح میشود؛ سرمایههایی که با ارزشهای متعالی انقلاب پنجاه و هفت و 1400 سال تنفس در فرهنگ تشیع و اهل بیت علیهم السلام همخوانی داشته باشد و بلکه به عنوان مبلغ و مروج فرهنگ آن عمل کند. آیین دیرینه فتوت و جوانمردی یکی از این وجوه است که اگر به طور خاص بخواهیم سخن بگوییم لازم است خصلتهای فتوت و پهلوانی را در آیینه صدها سال ژرف اندیشی و آرمانخواهی تشیع ایرانی بهتر بشناسیم همچنانکه در ادبیات و آثار و حافظه شفاهی مردم ما سخنان و داستانهای فراوانی پیرامون پهلوانان و آیین جوانمردی به چشم میخورد.
در اینجا ذکر چند مسأله حائز اهمیت است که به ذکر آن میپردازیم؛
1) هیچ دین و آیین و قوم و طایفهای نیست که دلاوری و بخشندگی و یاری رسانی و دستگیری از بیپناهان را نستاید و از دارندگان این خصایل، به نیکی یاد نکند؛ اما چه میشود کرد که این صفات نیکو- همچون دیگر ویژگیهای انسانی- به یکسان میان تمام آدمیان تقسیم نشده است و همه فرزندان آدم در برخورداری از آن، همسطح و همطراز نیستند؛ به گونهای که صفات مذکور در برخی افراد به عنوان وجه غالب شخصیتی نمایان میشود و در برخی دیگر بیآنکه چندان جلوهای داشته باشد، در لابلای سایر خصوصیات نهاده شده است و در برخی دیگر هیچ نمودی از آنها به چشم نمیخورد. بدین ترتیب از دیرباز کسانی بودهاند که منش و مرامشان، مهربانی، دست و دلبازی، شجاعت و دلیری، یاری و غمخواری و رسیدگی به کار دیگران بوده و پیوسته کوشیدهاند که پشت و پناه مردم و حامی محرومان و مظلومان باشند. وجود این صفات اخلاقی و روحی، ایشان را بر آن میداشته که بیش از دیگران متوجه قوای جسمانی و زورمندی و درنتیجه حفظ و تداوم تندرستی خویش باشند و پیداست که ورزش و کارهای سنگین بدنی، آنها را در رساندن به چنین مقصودی یاری میکرده.
به همین جهت از قدیم الایام گروههای عمدهای را دارنده همان صفات نیکو و خصایل ممتاز میبینیم که به آنها فتیان میگوییم. پهلوانان اسطورهای، عیاران، جوانمردان، فتیان، اخیان و… نامهایی است که در طول تاریخ دور و درازمان به این افراد داده شده که گاه در قالب فعالیت انفرادی و شخصی ظهور کرده و گاه در قالب گروهی و حزبی[30]. بیگمان آنچه اهمیت بیشتر داشته و پایدارتر بوده، فعالیت جمعی بوده که باتوجه به فقدان مراجع قانونی و دولتی دادگستر یا نهادهای رفاهی عمومی، میتوانسته مردم بیشتری را زیر پر و بال خود بگیرد و یا مردانهتر و قویتر در برابر زورگویان بایستد. ضمن اینکه جذابیت این صفات، همیشه عده زیادی را به سوی خود میکشانیده و همواره جمعی از دادخواهان، به ویژه جوانان، آماده پیوستن به چنین گروههایی بودهاند.
حال این پرسش اصلی مطرح میشود که مناسبت اصول جوانمردی با دوران ما چیست؟ و کدام بخش از این قواعد و اصول میتواند مساعدتی به انسان امروز نماید یا حاجتی از او رفع کند؟
در پاسخ میتوان به موارد متعددی اشاره کرد که ضمن تربیت روحی و اخلاقی انسان در روزگار مدرن، او را برای یک سبک زندگی و پذیرش و مراعات قواعد مهمی که از جمله حقوق اساسی است، آماده میسازد. یک نمونه مهم و جالب در این زمینه، رواداری آیینی یا شکیبایی و احترام مذهبی است. امری که عدم پایبندی بدان موجب گسترش جاهلیت شده و جهان ما را درگیر مصایب و خون ریزیهای ناروا کرده است. در کشور ما هم خسارات این مسأله کم نبوده و در سراسر تاریخ ملاحظه شده است. از جنگ میان معتزله و اشاعره، تا نزاع سنی و شیعه، و جنگ میان اخباریون و اصولیّون و… جلوههایی از این نزاع فرساینده است.
2) از دید بسیاری از متفکران داخلی و خارجی (Siddigui and others, 1980)، تفاوت مهم انقلاب اسلامی ایران با انقلابهای دیگر نظیر روسیه و چین در این است که «سیستم ارزشی» که ملت ایران را در موقعیت انقلابی اسلام قرار داد، برای نزدیک به 1400 سال در ایران حضور داشت. به عبارت دیگر، انقلابهای دیگر ایدئولوژیهای بیگانه را وارد کرده و به کشورشان خوراندند. این در حالیست که در ایران «سیستم ارزشی اسلام» که برای 1400 سال توسط مردم حفظ شده بود، خودش را در برابر قدرت حاکم به رخ کشید. بنابراین میتوان چنین ایدهای را مطرح کرد که این سیستم ارزشی یک سرمایه گرانبها است که میتوان از ظرفیتهای آن به خوبی استفاده کرد.
اصول و مبانی بسیار متنوع این سیستم که مبتنی بر ایدئولوژی شیعه و برگرفته از کتاب و سنت است را میتوان اینگونه برشمرد: خلافت الهی، امت واحده، امامت و رهبری، اصل ولایت فقیه، نفی استکبار و وابستگی به آن، ظلم ستیزی، اصلاح جویی و مبارزه دائم با فساد، دفاع از حقوق مظلوم، پیکار و جهاد علیه دشمنان خدا، عقل و تجربه سیاسی، مساوات و رفع تبعیض، نفی سلطه بیگانه، سازش ناپذیری دربرابر دشمنان، احتیاط در برخورد با دشمنان، صلح گرایی، پاسداری از امنیت، حرکت زایی، عصیان در برابر ناراستی، ترقی خواهی، تحول طلبی، و آرمانخواهی… و هر زمان که شیعه از این ویژگیها تهی شده باشد، خاصیت اثربخشی خود را در همه زمینهها از دست داده است (خدایاری، 1380). بنابراین ارگانهای نظام جمهوری اسلامی ایران علی الخصوص صداوسیما به عنوان یک دانشگاه انسانساز و دستگاه مروج و مبلغ این ارزشها چه خوب است که رودربایسی با اشخاص و جریانها را کنار گذاشته و مبنای تولیدات خود را بر اساس محکمات و همین ویژگیها و خصوصیات ذکر شده بنا نهد کما اینکه تا کنون نیز در اکثر موارد چنین بوده و موفقیتهای چشمگیری نیز داشته است.
اما در مورد موضوع خاص این تحقیق باید گفت که لازم است فرهنگ ارزشمند آيينهاي پهلواني، فتوت و جوانمردي، که با تفکر ايراني، انقلابی و شيعي گره خورده است را بیشتر بشناسیم و صداوسیما نقش پر رنگتری را در احیا و محافظت از آن ایفا نماید و باید بتوان این خصیصهها را در تولیدات رسانهای مشاهده کرد.
البته ذکر این نکته لازم است که نمیخواهیم اغراق کنیم و بگوییم که باید مردمانی با منش جوانمردان هزار و صد سال پیش در بلخ و بخارا و نیشابور تربیت کرد و پرورش داد؛ اما به جرأت میتوان گفت که بسیاری از آموزهها و عبارات و حکایات آن جوانمردان، میتواند بخش پنهان و از یاد رفتهای از فضایل انسانی را در وجود ما احیا کند و فلسفهای برای نوع دوستی و بخشش و گذشت و فروتنی به ما عرضه نماید.
و باز لازم به ذکر است که جوانمردی را نباید به آداب و مناسکی خاص، و غالبا ظاهرگرا و ظاهرآرا، فرو کاست بلکه «این نظام اخلاقی و اعتقادی، نوعی هستی شناسی و انسان شناسی در هم تنیده را به مخاطب ارائه میکند که در پی آن، انسان معمولی و اسیر زندگی روزمره، به شوریدهای از خود گذشته و کریم و دلیر و در عین حال فروتن و درست کردار بدل میشود» (رضوی، 1391، ص 9).
یک وجه دیگر از این هستی شناسی و انسان شناسی توأمان، احیای نوعی آرامش روانی و درونی، برای انسان آشفته و مضطرب است؛ امری که قدما از آن به رضا و اطمینان نفس و آرامش وجدان تعبیر کردهاند و امروزیان با عناوین ثبات روحی و حفظ تعادل زندگی و تنظیم سلامت روانی از آن نام میبرند.
3) زورخانه به عنوان میراث دوران فتوت و جوانمردی و گره خورده با قسمتی از تاریخ و فرهنگ ملی و دینی ما محسوب میشود اما متأسفانه امروز زورخانهها در حال از بین رفتناند و در نهایت تبدیل به باشگاه بدنسازی شدهاند! امروز قواعد کشتی پهلوانی با تأسیس فدراسیونها (که قدمت آنها چندان طولانی نیست)، مقداری با سابق فرق کرده و قواعد سنجیدهتر، قانونمندتر و رسمیتر است اما حکمت و خاستگاه آن، و نیز جنبههای اخلاقی و آیینی آن همچون سابق نیست و به نظر میرسد در ضمیر شرکت کنندگان و حاضران کاهش یافته و بیش از پهلوانی، ماهیت قهرمانی به خود گرفته است (گاهی برای رقابت پا از حیطه ادب و منش جوانمردی فراتر نهاده میشود).
در اینجا نیز رسانه ملی میتواند نقش بسزایی را ایفا نماید و با فرهنگسازی، آب رفته را به جوی بازگرداند و در حفظ هویت زورخانهها و اتصال آنها به مرام فتوت و جوانمردی کوشا باشد.
در مسأله زورخانه روایتهای مختلفی وجود دارد و ممکن است شبههای پیش بیاید که عدهای با کم لطفی بدان نگاه کنند. در روایتی، چرخ زدن ورزشکاران در گود زورخانه را برگرفته از همان رقص و سمای صوفیان عنوان کردهاند و یا ریشه برخی آیینها را در تفکرات صوفیان جستجو کردهاند (بنابراین به دیده مثبت بدان نمینگرند). در زمینه این مسأله منابع دقیقی وجود ندارد چراکه ریشهی فعالیتهای اصحاب فتوت به صورت پنهان و مخفیانه بوده است بنابراین طبیعی است که همهی این آثار در هالهای از ابهام باقی بمانند و شیوهی ما در این زمینه میبایست به صورت اجتهاد در تاریخ محسوب گردد.
در اینجا محل تفصیل نیست اما در یک معنای عام میتوان گفت حتی برخی گرایشات صوفیگری، مرز خود را با گرایشات شیعی از دست میدهند و در چشم خیلیها یکی تصور میشوند. به طوری که شاهد هستیم در آثار مستشرقین در بسیاری موارد صوفی را همان شیعه نام بردهاند و آنها را همگی به یک چشم و به یک عنوان نام گذاری کردهاند.
پیرامون خاستگاه شیعی اهل فتوت سخن گفتیم و در اینجا صرفا به مصداق الکلام یجر الکلام سخنی از هانری کربن (1363، ص 10) را میآوریم که میگوید: «جوانمردان چه کسانی بودند و چه آیینهایی داشتند؟ جوانمردان در ایران و فتیان در دیگر بلاد اسلامی یک شاخه از مسلمان شیعی مسلک بودند که به تبع عرفای نامدار سدههای نخستین اسلام کوشیدند به باطن و درون احکام شریعت دست یابند و عشق و محبت و حرمت به میثاق دوستی و وفای به عهد را که در بطن این قوانین و احکام نهفته است مأخذ اعمال خود قرار دهند و احساسات رقیق و ادراک ظریف عارفانه را به کمک فتوت نامههای هر صنف و گروهی به اعماق جامعه ببرند و به مشتاقان و مستعدان بیاموزند.» / پایان
پی نوشت
[16] Coleman & Ross, 2010
[17] Rageh inside Iran
[18] People of Flame
[19] A Taste Of Iran
[20] Once upon a time in Iran
[21] وحید یامینپور با توجه به اینکه این سریال پس از فتنه 88 به روی آنتن رفته است در نقد این سریال میگوید: «راستش را بگو» مانیفست تقلبی یک دروغ بزرگ است. آن دروغ بزرگ، دروغگو بودن نظام است. مخاطب این جملهی امری، خود نظام است که به مردمش اعتماد ندارد، بیخود مزاحم آنها میشود و دست آخر میفهمد که اشتباه کرده و باید استعفا بدهد! اینکه آتیلا پسیانی نامی جز «مسوول» ندارد بسیار قابل توجه است. این مسوول دست آخر عذاب وجدان میگیرد و به مردم کشور میپیوندد. «راستش را بگو» جوانان ایران را فرا میخواند تا دست در دست هم بدهند و نمونههایی از شبکههای اجتماعی غیر رسمی را در شهرها تشکیل دهند تا به مقابله با دروغ سازمان یافتهی نظام بروند و از همان ابتدا هم با ظرافت آنها را از سختیهایی مثل بازجویی و تعقیب سیستم امنیتی آگاه میکند».
[22] مجموعۀ «پهلوانان» در دو سري 13 قسمتي (هر قسمت 30 دقيقه) در مرکز پويانمايي صبا توليد شده است که به نقل از سایت «سروش سیما» بسیار محبوب و پر فروش بوده است.
[23] Rage inside Iran
[24] Journy to the ends of the earth: People of Flame
[25] once upon a time in Iran
[26] A taste of Iran
[27] همچنين ر.ک. بازنمايي اسلام در فيلمهاي سينمايي غرب قبل و بعد از 11 سپتامبر؛ نشانه شناسي فيلمهاي محاصره و غيرقابل تفکر، ناديه خوشنظر، رساله کارشناسي ارشد، دانشگاه علامه طباطبايي
[28] در اين زمينه به کتابي با 300 سال قدمت با نام «هاگاکوره، (کتاب سامورايي)» نوشته «ياماموتو چونه تومو»، نشر چشمه، مراجعه فرماييد.
[29] همچنين در مورد نحوه منحرف شدن اين فرقه به کتاب «شواليههاي معبد (مباني نظري فراماسونري جهاني)»، نوشته هارون يحيي، انتشارات هلال (مؤسسه فرهنگي مهدي موعود)، مراجعه فرماييد.
[30] به طوری که در متون تاریخی میبینیم پیغمبر گرامی اسلام نیز در جوانی خود عضو یک گروه جوانمردی به نام «حلف الفضول» بود. ایشان به همراه عدهاي از جوانان مكه اجتماع كردند و سوگند ياد كردند تا ستمديدگان و افراد غريبهاي را كه وارد شهر ميشوند و مورد ستم زورمندان و اقع ميشوند ياري كنند. حضرت پيامبر صل الله علیه وآله در مورد اين پيمان فرمودند:
«گرچه پيمان حلفالفضول بيست سال قبل از بعثت منعقد شد، اگر اكنون نيز مرا به آن پيمان دعوت ميكردند ميپذيرفتم» (سبحانی، 1377، ص 184).
منابع و مآخذ
* قرآن کريم
* تفسیر مجمع البیان شیخ طبرسی
* گلستان و بوستان سعدی
* شاهنامه فردوسی
* لغتنامه علامه علی اکبر دهخدا (فرهنگ فارسی)
1) آسابرگر، آرتور (1379). نقد فرهنگي، (حميرا مشيرزاده، مترجم). تهران: انتشارات باز.
2) ابن بطوطه، محمدبن عبدالله (1361). سفرنامه ابن بطوطه، (ترجمه محمدعلي موحد). تهران: انتشارات علمي و فرهنگي.
3) ارجاني، فرامرز بن خداداد بن عبدالله (1388). سمک عيار، (با مقدمه و تصحيح پرويز ناتل خانلري)، انتشارات بنياد فرهنگ ايران.
4) افشاري، مهران (1388). فتوت و فتوت اصناف: چهارده رساله در باب فتوت و اصناف، تهران: نشر چشمه
5) افشاري، مهران (1391). سي فتوت نامه ديگر: سي رساله ناشناخته در فتوت و پيشه وري و قلندري، تهران: نشر چشمه.
6) انصافپور، غلامرضا (1386). تاريخ و فرهنگ زورخانه و گروههاي اجتماعي زورخانه رو، تهران: نشر اختران.
7) بهار، مهرداد (1373). جستاري چند در فرهنگ ايران، تهران: انتشارات فکر روز.
8) تهرانچي، محمد مهدي (1385). ورزش پهلواني از ديدگاه ارزش، تهران: نشر اميرکبير.
9) حيدري، عاطفه (1391). بازنمايي ارزشهاي نشانهاي سبک زندگي ايراني در تبليغات پخش شده از رسانه ملي، رساله کارشناسي ارشد، تهران: دانشکده صداوسيما.
10) خداياري، ناصر (1380). ايدئولوژي و بسيج سياسي در انقلاب ايران، تبريز: نشر سالار.
11) دادگران، سيدمحمد (1361). خصلت هاي پهلواني در ايران، تهران: صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران.
12) رودنبولر، اريک دبليو (1387). ارتباطات آييني (عبدالله گيويان، مترجم). تهران: انتشارات امام صادق (ع).
13) رضوي، سيد مسعود (1391). تاريخ و فرهنگ جوانمردي، تهران: انتشارات اطلاعات.
14) رياض، محمد (1389). فتوت نامه: تاريخ، آيين، آداب و رسوم؛ به انضمام رساله فتوتيه مير سيدعلي همداني، (به اهتمام جربزه دار، عبدالکريم)، تهران: انتشارات اساطير، چاپ سوم.
15) زرين کوب، عبدالحسين (1373). ارزش ميراث صوفيه، تهران: نشر اميرکبير، چاپ هفتم.
16) سبحاني، جعفر (1377). فروغ ابديت، ج 1، قم: انتشارات دفتر تبليغات اسلامي.
17) ستاري، جلال (1386). زمينههاي اجتماعي تعزيه و تئاتر در ايران، نشر مرکز.
18) شفيعي کدکني، محمدرضا (1386). قلندريه در تاريخ: دگرديسيهاي يک ايدئولوژي، تهران: نشر سخن.
19) صيرفي، هايده (1386). تاريخنامه ورزش ايرانزمين (مقاله هايده صيرفي)، کميته ملي المپيک جمهوري اسلامي ايران.
20) کاشفي سبزواري، ملاحسين واعظ (1350). فتوتنامه سلطاني، (به اهتمام دکتر محمدجعفر محجوب). تهران: بنياد فرهنگ ايران.
21) کاظميني، کاظم (1342). نقش پهلواني و نهضت عياري در در تاريخ اجتماعي و حيات سياسي ملت ايران: تعريف زورخانه و تحليل ورزش باستاني، تهران: انتشارات بانک ملي.
22) گودرزي، محسن (1391). بازنمايي ايدئولوژي انقلاب اسلامي در روزنامه واشنگتن پست: مطالعه سالهاي 1980 و 2010 ميلادي، رساله کارشناسي ارشد، تهران: دانشکده صداوسيما.
23) مهدي زاده، محمد (1387). رسانهها و بازنمايي، تهران: دفتر مطالعات و توسعه رسانهها.
24) نفيسي، سعيد (بيتا). سرچشمه تصوف در ايران، تهران: کتابفروشي طلوعي.
25) هال، استوارت (1386). غرب و بقيه: گفتمان و قدرت، (محمود متحد، مترجم). تهران: نشر آگه.
26) يغمايي، اقبال (1377). داستانهاي پهلواني و عياري ادبيات فارسي، تهران: انتشارات هيرمند.
27) Coleman, S., & Ross, K. (2010). The Media and the Public: “Them” and “Us” in Media Discourse, London: Wiley-Blackwell Publication.
28) Siddigui, K & others (1980). The Islamic Revolution: achievements, obstacles, and goals. London: Open Press in association with the Muslim Institute.
برچسبها: ایران هراسی, بازنمایی, تحلیل گفتمان, جواد جلوانی, جوانمردی, زورخانه, سریال راستش را بگو, سیمای جمهوری اسلامی ایران, فتوت
مطالب مرتبط